جالس

معنی کلمه جالس در لغت نامه دهخدا

جالس. [ ل ِ ] ( ع ص ) از جلوس ، ضد قائم وآن اعم از قاعد است. ( اقرب الموارد ). نشسته. ( ناظم الاطباء ). || نشیننده. نشاننده . ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). || به «نجد» رونده. ( از اقرب الموارد ) :
قل للفرزدق والسفاهة کاسمها
ان کنت تارک ما امرتک فاجلس.
ای انت نجداً. ( اقرب الموارد ). ج ، جلوس و جُلاّس. ( اقرب الموارد ). || هم جالس. همنشین : تنهایی به ز هم جالس بد. ( قابوسنامه ).

معنی کلمه جالس در فرهنگ معین

(لِ ) [ ع . ] (اِ. ) نشیننده ، نشسته .

معنی کلمه جالس در فرهنگ عمید

۱. نشیننده.
۲. نشسته.

معنی کلمه جالس در فرهنگ فارسی

نشیننده، نشسته، جلوس وجلاس جمع
( اسم ) نشیننده نشسته . ۲- جالسین جلاس .

معنی کلمه جالس در ویکی واژه

نشیننده، نشسته.

جملاتی از کاربرد کلمه جالس

روز دوم فروردین سال ۱۳۴۲، مصادف با ۲۵ شوال ۱۳۸۳ هجری قمری، سال مرگ جعفر صادق و مطابق معمول، مجالس بسیاری به همین مناسبت در قم برگزار شده بود. منزل خمینی در محلهٔ «یخچال قاضی» نیز مملو از عزاداران بود، شماری از مأموران مخفی با لباس شخصی نیز در جمعیت درصدد راه‌اندازی اغتشاش و هیاهو در مجلس بودند. خمینی، متوجه حضور مشکوک آن‌ها شد؛ و از طریق یکی از روحانیان هشدار داد، که برای سخنرانی در حرم فاطمهٔ معصومه حاضر خواهد شد. این کار موجب دفع اهداف اغتشاش‌گرانهٔ مأموران شد.
وَ کُنُوزٍ، یعنی الاموال الظاهرة من الذهب و الفضة، انما سمی کنزا لانه لم یعط حق اللَّه منه و کل مال لا یعطی حق اللَّه منه فهو کنز، و ان کان ظاهرا، وَ مَقامٍ کَرِیمٍ، یعنی المساکن الحسان و المجالس الرفیعه من مجالس الملوک. کَذلِکَ، یعنی کذلک حالهم، و اورثنا ارضهم و دیارهم بَنِی إِسْرائِیلَ فانهم رجعوا بعد غرق العدوّ الی مصر و سکنوا دیارهم و اخذوا اموالهم.
همیشه تا بمه روزه در مجالس علم بود درود محمد رونده بر افواه
اصل اول قانون اساسی ایالات متحده قدرت‌های کنگره، شاخه تقنینی دولت فدرال را بیان‌می‌کند. این اصل، قدرت‌ها و محدودیت‌هایی را بر کنگره اعمال می‌کند، که از یک مجلس نمایندگان، که در آن هر ایالت بسته به جمعیتش نماینده دارد، و یک سنا که از دو سناتور از هر ایالت تشکیل می‌شود تشکیل‌می‌شود. این اصل، شیوهٔ انتخابات و صلاحیت‌های اعضای هر یک از مجالس را تشریح‌می‌کند. این اصل رویهٔ تقنینی را ترسیم کرده قدرت‌های شاخه تقنینی را برمی‌شمرد. نهایتاً محدودیت‌هایی را بر قدرت‌های کنگره و ایالات اعمال‌می‌کند.
تا که بزم تو در مجالس انس دل غمناک را کند مسرور
ناظم الاسلام کرمانی که خود از جمله شاگردان نجم‌آبادی بود در این زمینه می‌نویسد: «مرحوم حاج هادی نجم‌آبادی هم در مجالس مذاکره حاضر نشد، لکن پیغام داد من استعمال دخانیات را مطلقاً حرام می‌دانم و اگر بنای آقایان بر حرکت از تهران و مهاجرت به عتبات شد، اولین کسی که ردا بر دوش کند و با پای پیاده مهاجرت نماید، من می‌باشم. بنده نگارنده در مجلس مرحوم هادی بودم که این مذاکره را فرمود.»
آلبالوپلو یکی از انواع پلوها در آشپزی ایرانی است. این غذا بیشتر در مجالس مهمانی و جشن تهیه می‌شود ولی درست کردن آن از اغلب غذاهای مجلسی ساده‌تر است.
صبا موارد استفادهٔ موسیقی را به چهار بخش دسته‌بندی کرده بود: مجالس خصوصی، مجالس عروسی، مجالس عزا و مجالس نظام. از ابوالحسن صبا به دلیل نوآوری‌ها و تحولاتی که در موسیقی ایران پدید آورد، با عنوان «نیمای موسیقی ایرانی» یاد می‌شود و عصر او را «دوران طلایی موسیقی» می‌خوانند.
فرش سوزان سردی از جالس برد فرش افسرده حرارت را خورد
احزاب و گروههای سیاسی آشوریان عراق عبارت هستند از: (مجلس ملی کلدانی سریانی آشوری)، (حرکت دمکراتیک آشوری)، (حرکت تجمع سریان مستقل)، (اتحاد میهنی بیت نهرین)، (حزب میهنی آشوری)، (حزب اتحاد دمکرات کلدان)، (حزب دمکرات بیت نهرین)، (مجلس ملیت کلدان)، (منبر دمکراتیک کلدان)، (کنکره عام آشوری)، (حزب دمکرات مسیحی)، (سازمان کلدواشور کمونیست). آشوریها حق انتخاب (۵) عضو آشوری برای پارلمان عراق و(۵) عضو برای پارلمان اقلیم کردستان و برای هر یک از مجالس استانهای بغداد و نینوا و بصره و سلیمانیه یک عضو و برای هر یک از مجالس استانهای اربیل و دهوک دو عضو دارند، که این اعضا باید آشوری باشند و با رای آشوریها نیز انتخاب می‌شوند. همچنین در کابینه حکومت بغداد یک وزیر و در کابینه حکومت اقلیم کردستان
در جزیرهٔ کیش در مجالس عزای اربعین، منبریها خطبه‌های زینب و سجاد بن علی را که در کوفه و شام ایراد کرده بودند، برای مردم می‌خوانند؛ همچنین از مقتل‌نامه‌ها، سرگذشت بازماندگان عاشورا از کربلا تا مدینه بازگو می‌شود و در خاتمه، مصیبت‌خوانی انجام می‌گیرد و عزاداران به «لطم» (پنجه بر سر و روی زدن) می‌پردازند.
از یکدگر بتیغ قطعیت جدا شوند گر یک نفس مجالست فرقدان کند
سلیمان پیغامبر (ص) که ملک زمینی وی را بود و در مطبخ وی هر روز هزاران گاو و گوسپند بکار شدی، با این همه نعمت، پلاس پوشیدی و آرد جوین با خاکستر بیامیختی و با میغ آب چشم خمیر کردی و بنان پختی، آن قرص برداشتی و بمسجد رفتی، با درویشی با هم بخوردی، گفتید: مسکین جالس مسکینا، و موسی پیغامبر حال وی چنان کرد که بمدین رسید، سر و پای او برهنه و شکم گرسنه، محتاج قرص جوین، همی گفت: رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ بگوشه‌ای باز شد، سر بر خاک نهاد گفت: الهی غریبم و بیمار و درویش، تا از جبار کائنات ندا آمد که: یا موسی کسی که وطن وی من باشم غریب چون بود، کسی که طبیب وی من باشم بیمار کی بود کسی که وکیل وی من باشم درویش چون بود؟ و در کار عیسی مریم اندیشه کن که لباس وی صوف بود و طعمه وی گیاه بود و شراب وی آب بود، بستر وی زمین بود، آتش وی آفتاب بود، چراغ وی مهتاب بود. روزی گفت، خداوندا سگ را و خوک را مأوی است و پسر مریم را مأوی نیست تا از حضرت عزت جواب آمد که: انا مأوی من لا مأوی له، از انبیا در گذری در کار اولیاء اندیشه کن، صحابه رسول که بعد از انبیاء و رسل هیچ کس در حضرت عزّت ذو الجلال آن قربت و زلفت نداشت که ایشان داشتند. مهتران حضرت رسالت بودند، اختران آسمان ملت بودند، اعلام اسلام و امان ایمان بودند. ظاهر و باطن ایشان سرمایه شریعت و پیرایه حقیقت بود و حال ایشان در فقر و فاقت چنان بود که خبر درست از بو هریره، قال: لقد رأیت سبعین من اصحاب الصفة ما منهم رجل علیه رداء اما ازار و اما کساء قد ربطوا فی اعناقهم فمنها ما یبلغ نصف الساقین و منها ما یبلغ الکعبین فیجمعه بیده کراهیة ان تری عورته.
به هیچ بزم نرفتم که روی دل بینم منم سپند و مجالس تمام مجمرها
گفتهای تو در مجالس بزم مدد روح را چو ماه معین
جای دیگر گفت: وَ إِذا لَقُوکُمْ قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا یعنی من المؤمنین و انصرفوا إِلی‌ شَیاطِینِهِمْ ای مردتهم و کهنتم و هم خمسة نفر من الیهود و لا یکون کاهن الّا و معه شیطان تابع له کعب بن الاشرف بالمدینة و ابو برزة الاسلمی فی بنی اسلم و عبد الدار فی بنی جهینه و عوف بن مالک فی بنی اسد و عبد اللَّه بن السوداء بالشام. میگوید منافقان چون مؤمنانرا بینند گویند ما بگرویدیم و چون از مؤمنان خالی باشند و با سالاران و سران خویش رسند گویند إِنَّا مَعَکُمْ و علی دینکم ما با شماایم و بر مؤمنان استهزا میکنیم. شیاطین اینجا ماردان و معاندان‌اند. جای دیگر گفت شیاطین الانس و الجنّ از آدمیان و پریان هر کس از حق شطون گرفت و دوری شیطانست. برین معنی اصل شیطان از شطون است نون در آن اصلی، بر وزن فیعال و قیل هو فعلان من شاط یشیط اذا هلک. مالک دینار گفت در زبور داود خواند طوبی لمن لم یسلک سبیل الأئمة و لم یجالس الخطائین و لم یدخل فی هزؤ المستهزئین، طوبی للرحماء اولئک یکون علیهم الرحمة و ویل للمستهزءین کیف یحرقون بالنار.
در انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای ملی به نمایندگی از اردبیل و خلخال به مجلس راه یافت و نخستین کسی شد که در تاریخ مجالس قانونگذاری ایران بر کرسی این حوزه انتخابیه تکیه زد. اردبیل و خلخال در چهار دوره نخست مجلس شورای ملی نماینده نداشتند. در این دوره او از هواداران سردارسپه و عضو جناح اکثریت بود با این حال در حکومت نظامی که سردارسپه در اواخر تیر ۱۳۰۳ پس از کشته شدن کنسول آمریکا در تهران اعلام کرد، روزنامه اش توقیف شد. با روی کارآمدن رضاشاه، در ششمین دورهٔ مجلس شورای ملی نیز کرسی نمایندگی اردبیل و خلخال را حفظ کرد. بعدها وارد وزارت فوائد عامه و وزارت طرق و شوارع شد و مدتی ریاست اداره راه اصفهان را به عهده داشت. سپس مدیر کل وزارت راه شد.
کودک مجاز به خوردن غذایی که به دست می‌آورد به صورت فردی نبود و موظف بود که مواد خوراکی را به محل گروه آورده و به همراه دیگران بخورد. از نظر تغذیه مقدار غذای داده شده به حدی نبود که کودک سیر شود و کودک همیشه در حالت نیمه گرسنه به سر می‌برد. اندام لاغر امتیاز بالاتری نسبت به اندام چاق داشت. به همین سبب در مجالسی که کودکان نیز شرکت داده می‌شدند، دزدی غذا از بالغین رایج بود و مربیان به این نوع دزدی به چشم یکی از روش‌های یادگیری هجوم به افراد غافل نگاه می‌کردند. در مورد دختران بیشترین نکته‌ای که به آن توجه می‌شد پرورش زنان سالم به منظور زایمان سرباز سالم بود.
سکینه پس از اسارت همراه با کاروان اسیران پس از عبور از کربلا، به مدینه بازگشت. در منابع تاریخی از زندگی او در مدینه تا هنگام مرگ گزارش های زیادی به جز ذکر برخی مناظرات و مجالس علمی در دسترس نیست.
آرزوها در پی اموال آید. ادیب با غیر همگن خویش مجالست نکند. هرگاه مصیبتی بر تو وارد شود و ترا از آن چاره ای نبود، جزع مکن و اگر چاره ای دارد. اظهار عجز منما.