ثقلت

معنی کلمه ثقلت در لغت نامه دهخدا

ثقلت. [ ث ِ ل َ ] ( ع اِمص ) گرانی. سنگینی.
ثقلة. [ ث َ ل َ / ث َ ق َ ل َ ] ( ع اِمص ) گرانی. || نعاس. پینکی. || گرانی طعام. ( منتهی الارب ).
ثقلة. [ ث َ ق َ ل َ / ث ِ ق َ ل َ / ث َ ق ِ ل َ/ ث ِ ل َ / ث َ ل َ ] ( ع اِ ) رخت و متاع. ج ، أثقال.

معنی کلمه ثقلت در فرهنگ معین

(ثَ قَ لَ ) [ ع . ثقلة ] (اِمص . ) ۱ - گرانی . ۲ - گرانی طعام .

معنی کلمه ثقلت در فرهنگ عمید

سنگینی، گرانی.

معنی کلمه ثقلت در فرهنگ فارسی

سنگینی، سنگینی طعام درمعده، امتعه واثقال، چرت و پینکی، سستی و فتور
( اسم ) ۱- گرانی . ۲- گرانی طعام . ۳- پینکی نعاس .

معنی کلمه ثقلت در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ثَقُلَتْ: سنگین باشد
ریشه کلمه:
ثقل (۲۸ بار)
(بروزن عنب) سنگینی ثقیل یعنی سنگین. اصل آن در اجسام است و در معانی نیز می‏آید (مفردات) ، ثقیل به معنی سنگین است صفت روز قیامت و نیز صفت قول آمده است ، . ثقال بضّم و فتح اوّل به معنی ثقیل است و جمع آن ثِقال (بروزن رجال است) مثل ، تا چون باد ابرهای سنگین را برداشت. سحاب چنان که در اقرب الموارد گفته اسم جنس جمعی است صفت آن گاهی بنا بر لفظش مفرد می‏آید مثل ، و گاهی بنا بر معنایش جمع می‏آید نظیر آیه فوق. در مجمع ذیل آیه 12 سوره رعد فرموده: سَحابه است. ولی قول اقرب الموارد درست‏تر است زیرا در آن صورت صفت آن همواره جمع می‏آید حال آن که در «والحساب المسخّر» مفرد آمده است. اَثقال جمع ثِقل (بروزن علم) است و آن چیزی است که حملش سنگین است بنابراین معنای این است که چهار پایان بارهای شما را حمل می‏کنند. مِثقال: چیزی است که با آن وزن می‏کنند (سنگ) (مفردات، اقرب الموارد) در اوّلی گوید: مثقال نام هر سنگ است. و مثقال الشی‏ءِ وزن آن است. «مِثقالُ ذَرَّةٍ» یعنی هم وزن مورچه در این جا لازم است چند آیه را بررسی کنیم... الف: مراد از این «ثَقُلَت فِی السَّمواتِ وَ الاَرضِ» چیست و چرا قیامت در آسمان‏ها و زمین سنگین شده است؟ در المیزان آمده: مراد آن است که دانستن آن سنگین است و آن به عینه سنگینی وجود قیامت است یا مراد سنگینی وضع آن بر اهل آسمان‏ها و زمین است زیرا در آن شدائد و عقبات و غیره هست! یا این که وقوع آن بر مردم سنگین است چون توأم با از بین رفتن نظام کنونی است... و بالاخره ثبوت آن و علم به آن و صفات آن، همه سنگین است (باختصار). المنار گوید: وقوع آن سنگین و امر آن در آسمان‏ها و زمین بر اهل آن دو بزرگ است. از قتاده نقل شده که علم آن بر اهل آسمان‏ها و زمین سنگین است. ناگفته نماند: فاعل «ثقلت» ساعة و قیامت است نباید چیزی مانند علم و غیره بر آن اضافه کنیم بلکه خود قیامت، سنگین و واقعه مهمّی است و چنان سنگین است که آسمان‏ها و زمین از سنگینی آن خورد می‏شوند و از بین می‏روند و این نظام هستی تاب تحمل آن را ندارد. کوبنده خطرناکی است که کوه‏ها را مثل پشم رنگارنگ حلّاجی شده، ریز ریز می‏کند و زمین و کوه‏ها را یک جا می‏کوبد ، آسمان را می‏شکافد، کواکب را پراکنده می‏کند و... علی هذا باید گفت: وقوع آن که خودِ آن است، واقعه سنگین و مهّم است. این سنگینی اجسام نیست بلکه سنگینی مرض و سنگینی آن کس که غرامت بیشتر پرداخته است نظیر در آیه که ثقیل صفت «یوم» آمده، متحمل است سنگینی آن بر مردم مراد باشد. ب: تثاقل اظهار سنگینی نفس و به عبارت دیگر عدم میل است یعنی: چه شده بر شما چون گویند در راه خدا کوچ کنید سنگینی می‏کنید به سوی زمین و می‏خواهید بمانید و خارج نشوید. ج: ملاحظه قبل و بعد آیه و آیات دیگر نشان می‏دهد که مراد سنگینی تبلیغ آن بر آن حضرت است. درست است که قرآن برنامه حق و فطرت است ولی تبلیغ آن بر یک فرد که تمام محیط به مخالفت با او برخاسته بودند طاقت فرسا بود. آیه شریفه درباره پیشوایان باطل است که هم حامل گناهان دیگر که به جهت واداشتنِ دیگران به گناه، کسب کرده‏اند به عبارت دیگری گناه کسانی که تعلیم کرده‏اند و بدعت گذاشته‏اند. که در اسلام ثابت است هر که دیگران را به گناه وا دارد و بدعت گذارد مثل گناه تمام مرتکبین آن بدعت، به پای اوست و مرتکبین نیز در مقابل عمل خود گناهکارند. ه: اثقال چنان که گفته شد به معنی چیزهای سنگین کننده و به معنای بار است معنی آیه این است: آنگاه که زمین زلزله خود را شروع کند و بارهای خود را بیرون ریزد. نظیر این آیه است: انداختن زمین محتویات خود را و خالی ماندنش نظیر اخراج اَثقال است. ممکن است مراد از آن تخلیه نیروهای زمین و انفاک ذرّات آن از یکدیگر باشد. ولی ملاحظه هر دو آیه نشان می‏دهد که زمین بعد از اخراج اِثقال خود از بین نخواهد رفت بلکه از آن اثقال خال یخواهد ماند، در این صورت باید گفت: مراد ذرّات ابدان مردگان و اعمال و اسرار آنهاست نظیر بیرون ریختن تخم‏ها در اثر روئیدن. مثلاً تخم هائی که در مزارعه‏ای کاشته‏ایم بعد از روئیدن آنها می‏توانیم بگوئیم: زمین آن چه در شکم داشت بیرون ریخت، مؤیّد این معنی آیه بعد است که فرموده «یَؤمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخبارَها» از این به نظر می‏آید که «اخبار» هم از اثقال زمین است آیه که در «بعثر» گذشت نیز به این مطلب یاری می‏کند. و: آیات قرآن روشن می‏کند که گناهان ثقل و سنگینی دارند و عَرَض نیستند نظیر آیه 13 عنکبوت و آیه و همچنین حسنات وزن. ثقل دارند. بطور خلاصه باید دانست که عمل خوب و بد به شکل نیرو که از مادّه سرچشمه می‏گیرد دارای وزن و سنگینی است و روز قیامت که آدمی عمل مجسّم شده خود را خواهد دید این حقیقت به وضوح بروی مسّلم خواهد گردید. باقی مطلب در (وزن و عمل) دیده شود.

معنی کلمه ثقلت در ویکی واژه

گرانی.
گرانی طعام.

جملاتی از کاربرد کلمه ثقلت

لا یُجَلِّیها ای لا یظهرها و لا یقیمها، و لا یرسیها، لِوَقْتِها ای لمعرفة وقتها إِلَّا هُوَ جلّت عظمته. ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یعنی ثقل علم وقتها فی السماوات و الارض، فلم یحمله علم عالم غیر اللَّه. میگوید: دانستن هنگام رستاخیز بر اهل آسمان و زمین گران شد. علم هیچ کس از آفریدگان بدان نرسید، و هیچ آفریده بر نتاوست آن را، نه فریشته مقرّب نه پیغامبر مرسل. و قیل: ثقل وقوعها و کبر علی اهل السّماوات و الارض لما فیها من الاهوال من الحساب و العقاب و القصاص، و قیل: ثقلت فی السّماوات و الارض، لانّها سبب خرابهما و فسادهما، من قوله: إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ، و إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ و امثالها.
نفقاتش بی رنج سئوال صدقاتش همه بی ثقلت من
یا رسول الله! چرا تفضیل یابند؟ چو ایشان عاملند و اینها عامل و ترازوی عدل آویخته است. کدام ترازوی عدل؟! ترازوی«و ان لیس للانسان الاّ ماسعی» ترازوی «انما اجرک علی قدرتعبک و نصبک» ترازوی«فاما من ثقلت موازینه».
«ثقلت زجاجات اتتنا فرغا حتی اذا ملئت بصِرْف الرّاح
ثقلت و خف بجوده و لمنه یجب الغریم و غارب الایام
فقلبی خفیف الظعن نحو احبتی و ان ثقلت عن ظعنهن الترائب
اختفی العشق الثقیل فی ضمیری دره ان روحی اثقلت من دره قد شالها
قال ابو بکر الصدیق حین حضره الموت فی وصیته لعمر بن الخطاب: انما ثقلت موازین من ثقلت موازینه یوم القیامة باتّباعهم للحق فی الدنیا، و ثقله علیهم، و حق لمیزان یوضع فیه الحق غدا ان یکون ثقیلا، و انما خفّت موازین من خفّت موازینه یوم القیامة باتّباعهم الباطل فی الدّنیا و خفّته علیهم، و حق لمیزان فیه الباطل غدا ان یکون خفیفا. و قیل: الموازین ثلاثة: میزان یفرق به بین الحق و الباطل، و هو العقل، و میزان یفرق به بین الحلال و الحرام، و هو العلم، و میزان یفرق به بین السعادة و الشقاوة و هو المشیة و الارادة، و اللَّه اعلم.