ثقلان

معنی کلمه ثقلان در لغت نامه دهخدا

ثقلان. [ ث َ ق َ ] ( ع اِ ) تثنیه ثَقَل. ثقلین. || آدمی و پری. آدمیان و پریان. انس و جن :
شمس الوزراء احمد عبدالصمد آن کو
شمس الوزراء نیست که شمس ثقلان است.منوچهری. || سید ثقلان ؛ رسول اکرم صلوات اﷲ علیه :
زانکه تو هم نام سید ثقلانی
مادح هم نام سیدالثقلانم.سوزنی.

معنی کلمه ثقلان در فرهنگ معین

(ثَ قَ ) [ ع . ] (اِ. ) انسان و جن .

معنی کلمه ثقلان در فرهنگ فارسی

( اسم تثنی. ثقل ) آدمی و پری آدمیان و پریان انس و جن ثقلین . یا سید ثقلان . رسول اکرم صلی ا... علیه و آله .

معنی کلمه ثقلان در ویکی واژه

انسان و جن.

جملاتی از کاربرد کلمه ثقلان

مثقلان خاک بر جا ماندند سابقون السابقون در راندند
پایهٔ منبر او بوسم و بر سر گیرم که در این ناحیه ثقلان به خراسان یابم
لوکان رفضا حب آل محمد فلیشهد الثقلان انی رافضی
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ لما ذکر سبحانه ما مضی ذکره من فنون نعمه، قال فبایّ نعمة من هذه النعم تجحدان ایها الثقلان.
خورشید ولای تو بود نور ضمیرم تا سایه کند پرچم جاهت ثقلان را
قوله: «وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِیدٍ» ای سیاط من حدید، واحدتها مقمعة، و قیل هی شبه الجرز من الحدید من قولهم: قمعت رأسه اذا ضربته ضربا عنیفا. و فی الخبر لو وضع مقمع من حدید فی الارض ثم اجتمع علیه الثقلان ما اقلّوه من الارض، و قیل فی الآیة تقدیم، تقدیره و لهم مقامع من حدید یثقب بها رؤسهم ثم یصبّ فیها من فوق رؤسهم الحمیم.
سحر ز هاتف غیبم ندا بگوش آمد که ایها الثقلان لا اله الا الله
مات القطیعی ببغداد فی ذی الحجه و دفن یوم عرفه سنه ستین و ثلثمائه «کل یوم هو فی شان» شیخ الاسلام گفت: که اللّه تعالی نا مشغول پرداخته همه روز در کارست بندگان و دوستان خود را، سنفرغ لکم ایها الثقلان کل یوم هو فی شان.
لو کان رفضا حب آل محمد فلیشهد الثقلان انی رافض
شمس الوزرا احمد عبدالصمد آنکو شمس‌الوزرا نیست که شمس الثقلانست