توقف کردن. [ ت َ وَق ْ ق ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) توقف نمودن. ایستادن و ایست کردن و فنودن و تردید کردن. ( ناظم الاطباء ). درنگ کردن. صبر و تحمل کردن. تأخیر و درنگی کردن : من به خلیفتی این کار را پیش گرفتم که اگر توقف کردمی... بودی که نپرداختندی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 193 ). خواجه گفت : این چه سودا است و خیالی باطل هم اکنون از دل شما بردارد و توقف کنید چندانکه من فارغ شوم و شمایان را بخوانند. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 225 ). زن حجام... دیری توقف کرد. ( کلیله و دمنه ). اگر توقفی کنی برفور بازگردم. ( کلیله و دمنه ). او [خرگوش ] ساعتی توقف کرد. ( کلیله و دمنه ). آن جایگاه توقف کرد و به مجدالدوله نوشت و مدد خواست. ( ترجمه تاریخ یمینی ). یاران نهایت عجز او بدانستند و سفره پیش آوردند. صاحب دعوت گفت : ای یار زمانی توقف کن که پرستارانم کوفته بریان همی سازند. ( گلستان ). توقف کنید ای جوانان چست که در کاروانندپیران سست.سعدی ( بوستان ).بند بر پای ، توقف چه کند گر نکند شرط عشقست بلا دیدن و پای افشردن.سعدی.جای شادی از محبت دانم اندر دل نماند از چه رو روزی توقف در جوار ما نکرد.واله هروی ( از آنندراج ).
معنی کلمه توقف کردن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - درنگ کردن باز ایستادن . ۲ - ثابت ماندن( در امری ) . درنگ کردن صبر و تحمل کردن
معنی کلمه توقف کردن در ویکی واژه
sostare
جملاتی از کاربرد کلمه توقف کردن
ابن میمون در فاس زیرنظر یهودا کوهن ابنسوسن به کسب علم و دانش پرداخت و کار بر روی تفسیرش بر میشنا و نیز طرحهای تحقیقاتی گستردهاش را ادامه داد. ابن میمون پس از کشته شدن استادش، فاس را ترک کرد و به عکا گریخت و چند ماه در آنجا ماند. سپس ابن میمون به همراه خانوادهاش به سوی مصر حرکت کرد؛ آنها مدتی در اسکندریه توقف کردند و سپس از آنجا به فسطاط رفتند. پیش از رسیدن به فسطاط، ابن میمون مدتی هم در اورشلیم توقف داشتهاست.
در اینجا اعتراض شماری از نمایندگان به پا خاست و نطق او را متوقف کردند. قائممقامالملک رفیع نماینده طالش خطاب به او فریاد زد: «مردکه خفه شو». معتمد دماوندی نماینده بندر پهلوی فریاد زد: «برخلاف دین چرا حرف میزنی. تو دین نداری مردکه بیدین». نورالدین امامی نماینده خوی فریاد زد: «مزخرف میگویی. بیا پائین. آقای رئیس این را بیرونش کنید».
چون به شهر منظور نزدیک رسیدند به طرفی برای آسایش توقف کردند و برزگر بچه را گفتند: اطری فانک ناعلة، ما همه از کار بماندهایم و از ثمره اجتهاد تو نصیبی طمع میداریم، تدبیر قوت ما بکن تا فردا که ماندگی ما گم شده باشد ما نیز به نوبت گرد کسی برآییم. سوی قصبه رفت و پرسید که: در این شهر کدام کار بهتر رود؟ گفتند: هیزم را عزتی است. در حال به کوه رفت و پشتوارهای بست و به شهر رسانید و بفروخت و طعام خرید، و بر در شهر بنبشت که «ثمرت اجتهاد یک روزه قوت چهار کس است.»
فدا موضع معتدل تری نسبت به سازمان آزادیبخش (به رهبری نایف هواتمه و مستقر در دمشق، سوریه) در قبال درگیری اسرائیل و فلسطین اتخاذ کرد و سعی کردهاست خود را به عنوان یک گزینه دموکراتیک چپ در سیاست فلسطین تثبیت کند. این چاره دو کشوری بر اساس مرزهای سال ۱۹۶۷ و با بیتالمقدس شرقی به عنوان پایتخت یک کشور مستقل فلسطین حمایت میکند. یک رهبر برجسته اتحاد دموکراتیک، ممدو نوفال، در سال ۲۰۰۲ درخواست متوقف کردن حمله انتحاری امضا کرد.
دو روز بعد، سی اکتبر امدن با متوقف کردن نیوبرن، کشتی باری بریتانیایی، ملوانان فرانسوی موسکه را به آن انتقال داد تا با ارسال به هند شرقی هلند مورد مداوا قرار گیرند. سپس به جانب جنوب حرکت کرد تا در سیمئولوئه به بورسک، فلهبر غنمت گرفته شده خود برسد.
آن که وی را به صلاح دانی و از مال وی خوردن روا بود و توقف کردن از ورع نبود، بلکه از وسوسه بود. و اگر آن کس به سبب توقف کردن تو رنجور شود، آن رنجانیدن معصیت بود و گمان بد بردن به اهل صلاح خود معصیتی باشد.
این سریال در انگلستان با نام اُدیسه منتشر شد و شبکهٔ انبیسی تولید آنرا پس از پخشِ تنها یک فصل، متوقف کردند.
در ۹ ژوئن ۲۰۱۴ دادستان کل ویسکانسین دادخواستی را برای متوقف کردن ازدواج همجنسگرایان در ایالت به دادگاه استیناف حوزه هفتم ایالات متحده آمریکا در شیکاگو تسلیم نمود.
یک تیم تحقیقاتی تحت رهبری هائو لی از آکادمی علوم چینی در ووهان ٬اسکن مغزی از سی و پنج مرد و زن بین چهارده تا بیست ویک ساله را انجام داد. هفده نفر از آنها مبتلا به اختلال اعتیاد به اینترنت براساس پاسخ بله به سوالاتی مانند آیا شما بارها تلاشهای ناموفق برای کنترل ٬کاهش یا متوقف کردن استفاده از اینترنت انجام داده اید؟ بودند.
در ۱۳ ژوئن ۲۰۱۴ قاضی فدرال، باربارا کراب حکم پیشین خود را تا زمان رسیدگی به اعتراض به حالت تعلیق درآورد. او اعلام کرد که شادی را بر چهره زوجهای ازدواجکرده دیده است و متوقف کردن آن هرچند که موقت باشد، برایش سخت است. فعالان حقوق همجنسگرایان تصمیم او را ناامیدکننده نامیدند. در این میان حدود ۶۰۰ زوج همجنس موفق به ثبت ازدواجهایشان در مدت یک هفتهای پس از حکم دادگاه شده بودند. اما قاضی وضعیت اعتبار آن ازدواجها را مشخص نکرد.
در آن وقت کی شیخ به مجاهدت و ریاضت مشغول بود بیک ماه و دو ماه از خانه غایب بودی و او را کسی باز نیافتی، خواجه بوطاهر کودک بود و شیخ را دوست داشتی و بهروقت کی شیخ غایب بودی او سخت مضطرب گشتی و همه روز شیخ را طلب کردی. وقتی شیخ چند روز بود کی غایب بود و با سرای نرسیده بود، بوطاهر اضطراب میکرد و تابستان گرم بود یک روز بامداد بگاه برخاست و گرد صحراهاء میهنه و عبادت جایهاء شیخ میگشت و هرجا کی رباطی و مسجدی و گورستانی بود کی میدانست کی آنجا خلوتی تواند بود همه بگشت و هیچ جای شیخ را باز نیافت، روز نیک گرم و او مانده شده، نماز پیشین بدر رباطی کهن آمد کی از عبادت جایهای شیخ بود در رباط بسته بود، در بزد اتفاق را شیخ در آنجا بود شیخ در بازگشاد، بوطاهر را دید بر آن حالت، گرما در وی اثر کرده و هزار قطره آب از روی وموی و اندام روان گشته،. چون شیخ را بدید بیفتاد، آب از چشم شیخ روان شد، گفت یا باطاهر چه بوده است و بچه کار آمدۀ؟ گفت ای شیخ مرا تو میبایستی شیخ گفت چون ترا ما را میباید در دنیا با ما باشی و در خاک با ما باشی و در بهشت باما باشی پس دست باز برد و بوطاهر را در کنار گرفت و در رباط برد و پیوسته با شیخ بودی تا وقت وفات شیخ و بعد از آن چون خواجه بوطاهر را وفات رسید، فرزندان شیخ ازین سخن غافل مانده بودند و فراموش کرده خواستند که اورا به گورستان دفن کنند حالی بارانی عظیم آغاز نهاد، ایشان توقف کردند و باران هم دم زیادت بود سه شبانهروز جنازه را در مشهد میداشتند یکی از خواص مریدان شیخ گفت نه شیخ فرموده است که تو در خاک با ما خواهی بود، او را در جوار تربت شیخ دفن باید کرد کی این باران الا گفت شیخ را نیامده است و کرامات وی، چون او این کلمه بگفت همگنان را سخن شیخ یاد آمد و او را تصدیق کردند و قتیبه نامی بود در کوی صوفیان در جوار مشهد شیخ کی کار گل کردی و شیخ را خاک او حفر کرده بود، اورا طلب کردند تا خاک برکند پارۀ از کلوخ بیرون افتاد و سوراخی بخاک شیخ درشد، قتیبه نعرۀ بزد و کلوخ را باز در آن سوراخ نهاد وبیهوش بیفتاد و مردمان به خاک نگاه کردند، او بیهوش بود، از خاک برکشیدند و بخانه بردند و بوطاهر را دفن کردند هنوز دست از خاک تمام نیفشانده بودند کی باران باز ایستادو آفتاب برآمد و آن کرامت شیخ بود وقتیبه همچنان بیهوش چهل روز بمانده بود و تحقّیق نشد که او چه دیده بود و بعد چهل روز برحمت خدای پیوست.
در ۲۸ دسامبر جوانان معترض عراقی تأسیسات نفتی ناصریه را با قطع برق و تجمع و بستنشینی تعطیل و تولید آن را متوقف کردند.
توقف کردن اندر وی نتاند کس مگر جنی مجاور بودن اندر وی نیارد کس مگر شیطان
فروشگاههای زنجیره ای از جمله سییو و جیاس۲۵ فروش آنلاین محصولات با موضوع هالووین را متوقف کردند. همچنین فروشگاههای تبلیغات هالووین و فروش محصولات مرتبط تا ۱ نوامبر به حالت تعلیق درآوردند.
چو تیر غمزه بر من کرد پرکش در دلش بیمی ز اغیار از توقف کردن بسیار فهمیدم