توران
معنی کلمه توران در لغت نامه دهخدا

توران

معنی کلمه توران در لغت نامه دهخدا

توران. ( اِخ ) نام ترکستان است و بعضی از خراسان و آن از مشرق است. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 367 ). ولایت ماوراءالنهر است. ( فرهنگ جهانگیری ). ملک ماورأالنهر، منسوب به تور. ( فرهنگ رشیدی ). نام ولایتی است بر آن طرف آب آموی ؛ یعنی ماوراءالنهر. ( برهان ). چون این ملک را فریدون به تور، پسر بزرگ خود داده بود به توران موسوم شد. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ). ملکی است معروف ، منسوب به تور که پسر فریدون بود. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). جمیع بلاد ماوراءالنهر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کلمه توران ، نام سرزمین تورانیان است ، در پهلوی توران مرکب از «تور» + «آن » ( پسوند نسبت و مکان ). سرزمین توران به ایران ویج یا مملکت خوارزم متصل بوده ، از طرف مشرق تا دریاچه آرال - که جغرافی نویسان قرون وسطی آن را دریاچه خوارزم نیز نامیده اند - امتداد داشته است. جنگهای ایرانیان و تورانیان بخش مهم داستانهای ملی ما را تشکیل میدهد. پادشاه توران ، افراسیاب ( در اوستا فرنره سینه )، با پادشاهان پیشدادی و پس از آن با پادشاهان کیانی در زد و خورد بوده است. در اوستا از این جنگ یاد شده و غیرمستقیم حدود خاک توران تعیین شده است. بطلمیوس جغرافیانویس یونانی قرن دوم میلادی تور را ناحیه خوارزم دانسته . خوارزمی ( نیمه دوم قرن چهارم هجری ) در مفاتیح العلوم ص 114 می نویسد: مرز توران معمولاً نزد ایرانیان ممالک مجاور جیحون است.در شاهنامه توران مملکت ترکان و چینیان است که بواسطه جیحون از ایران جدا می شود. در کتب ایرانی و عرب قرون وسطی تمایل مخصوص به اطلاق توران به سرزمین ماوراءالنهر مشاهده می شود. نزد خاورشناسان ، تورانیان طوایفی بودند در دشتهای روسیه و مستملکات آسیایی روس حالیه ، یا طوایف چادرنشینی که از دریای قفقاز تا رود سیحون ( سیردریا ) پراکنده بودند. از اوستا و کتب دینی پهلوی و داستانهای ملی و اقوال مورخان قدیم برمی آید که ایرانیان و تورانیان از یک نژاد بوده اند منتهی ایرانیان زودتر شهرنشین و متمدن شدند و تورانیان به همان وضع بیابان نوردی و چادرنشینی باقی ماندند. در کتب متأخر ناحیت ترک و خزر و چین و ماچین و تبت و شرق را به تفاوت خاک تور و ممالک روم و روس و آلان و مغرب را خاک سرم ( سلم ) دانسته اند. بر خلاف این پندار، توران و سرمان و دو مملکت دیگر سائینی و داهی ( که در فروردین یشت آمده ) هر چهار، مانند خود ایران مرز و بوم قوم آریائی است. ( حاشیه برهان چ معین ) :

معنی کلمه توران در فرهنگ فارسی

سرزمینی است بر آن سوی آمو دریا (جیحون ) یعنی ماورائ النهر و آن بخوارزم متصل بوده و از طرف مشرق تا دریاچه آرال امتداد داشته است جنگهای ایرانیان و تورانیان بخش مهم داستانهای ملی ما را تشکیل میدهد . افراسیاب پادشاه توران با پادشاهان پیشدادی و کیانی در زد و خورد بوده است در اوستا از این جنگ یاد شده و غیر مستقیم حدود خاک توران تعیین گردیده . بطلمیوس یونانی (( تور ) ) را ناحیه خوارزم دانسته و خوارزمی در مفاتیح العلوم نویسد : مرز توران معمولا نزد ایرانیان ممالک مجاور جیحون است در شاهنامه توران به مملکت ترکان و چینیان اطلاق شده که بواسطه جیحون از ایران جدا میگردد. در کتب ایرانی و عرب قرون وسطی توران بسرزمین ماورالنهر اطلاق شده . نزد خاور شناسان تورانیان طوایفی بودند در دشتهای روسیه و مستملکات آسیایی روس حالیه یا طوایف چادر نشینی که از دریای قفقاز تا رود سیحون ( سیر دریا ) پراکنده بودند. از اوستا و کتب دینی پهلوی و داستانهای ملی و اقوال مورخان قدیم برمیاید که ایرانیان و تورانیان از یک نژاد بوده اند منتهی ایرانیان زودتر شهر نشین و متمدن شدند و تورانیان بهمان وضع بیابان نوردی و چادر نشینی باقی ماندند . در کتب متاخر ناحیت ترک و خزر و چین و ماچین و تبت و شرق را بتفاوت خاک تور و ممالک روم و روس و آلان و مغرب را خاک سرم ( سلم ) دانسته اند . بر خلاف این پندار توران و سرمان و دو مملکت دیگر سائینی و داهی ( که در فروردین پشت آمده ) هر چهار مانند خود ایران مرز و بوم قوم آریای است .
سرزمین افراسیاب
دهی است به حران از آن ده است سعد عروضی بن حسن و محمد فراز ابن احمد .

معنی کلمه توران در فرهنگ اسم ها

اسم: توران (دختر) (فارسی، اوستایی، پهلوی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: turān) (فارسی: توران) (انگلیسی: turan) 
معنی: نام سرزمینی که در ماوراءالنهر قرار داشت، ( در پهلوی، turān )، ( تور = پسر فریدون، ان ( پسوند نسبت ) ) ( اَعلام ) ) سرزمین تورانیان که منسوب به تور پسر فریدون می باشد، ) ( در قدیم ) قوم باستانی در داستانهای ملی ایران، که در روزگار کیانیان با ایرانیان در جنگ بودند، ) سرزمین آن قوم در شمال آمودریا، ) بیابان پهناوری در آسیای مرکزی، در جنوب و خاور دریاچه ی آرال، که رودهای آمودریا و سیردریا آن را به بیابانهای قراقوم و قزل قوم تقسیم می کند، ( در قدیم ) قلمرو فرمانروایی تورانی ها در شاهنامه و آثار کهن دیگر شامل محدودهای آن سوی آمودریا ( جیحون )، ( در اعلام ) از اسامی خاص زنان، نام سرزمینی منسوب به تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی که بر آن سوی رود جیحون یعنی ماوراءالنهر واقع بوده و از طرف مشرق تا دریاچه آرال امتداد داشته است

معنی کلمه توران در دانشنامه عمومی

توران، نام یک منطقه در آسیای میانه به معنی سرزمین تور به زبان پارسی میانه است که از آن سوی آمودریا ( جیحون ) یعنی ماوراءالنهر به خوارزم متصل بوده است و از مشرق تا دریاچهٔ آرال امتداد دارد. همان طور که در ادامه، توضیح داده خواهد شد، تورانیان اصلی از نژاد سکاها در عصر اوستا هستند.
واژهٔ تورا در یشت های اوستا قبایل چادرنشینی را توصیف می کند که اسب های تندپا دارند و دشمن ایرانیان یکجانشین هستند. در منابع آشوری ۶۴۱ یا ۶۴۰ پیش از میلاد، این قبایل چادرنشین سکایی شناخته می شدند. در کعبهٔ زرتشت، توران جزء ایالت های ایران آمده کهن ترین منبع که به کلمهٔ توران اشاره می کند کتاب اوستا است و تمامی تورانیان در این کتاب نام های ایرانی دارند. تورانی ها و شاخه ای از قوم آریایی سکاها با فرهنگ نازلتر بودند. هنگامی که در قرن ششم میلادی سرزمین سکاها به زیر سلطهٔ ترکان درآمد، این دو واژه با هم درآمیختند و نام توران به ترکان گفته شد. در کتاب های پهلوی نیز نام های تورانیان همه ایرانی است. در شاهنامه هم نام هایی مانند پشنگ و ارژنگ، افراسیاب، گرسیوز، اغریرث، گُروی، کهرم، سپهرم، اندریمان، سرخه، شیده، فرنگیس، منیژه، ویسه، فرشیدورد، لهاک، هومان، پیران، بارمان، پیلسم، گلباد، نستیهن، شواسپ، ارجاسپ، ویدرفش، نامخواست و… ) ، کاملاً آشکار می سازد که تورانیان عصر اوستایی، قوم - قبیله ای «ایرانی» بوده اند. ایرانی شاخه ای از اقوام آریایی هستند که خود به دو دسته ایرانی شرقی ( سکاها ) و ایرانی غربی ( مادها و پارس ها ) تقسیم می شوند. در عصر اشکانی و ساسانی، پس از آن که یاد و خاطرهٔ تورانیان کهن دیگر به اسطوره ها پیوسته و در دل حماسه ها جای گرفته بود، با جایگزین شدن هپتالیان و خیون ها در آسیای میانه، و سپس در عصر اسلامی با ساکن شدن ترکان در این ناحیه، نام قوم - قبیلهٔ فراموش شده و از میان رفتهٔ «توران»، به ساکنان جدید و نوآمدهٔ این منطقه، یعنی هپتالیان و خیون ها و هون ها، و سرانجام «ترکان» گفته شد و با آنان منطبق شد. از این روست که در متون عصر اسلامی، گاه از اصطلاح تور و توران برای اشاره به ترکان ساکن آسیای میانه و ماوراءالنهر استفاده می شود، چنان که در لغت نامه دهخدا ذیل مدخل توران آمده است: «نام ترکستان است و بعضی از خراسان و آن از مشرق است».
توران (آذربایجان). توران ( به لاتین: Turan، تا ۵ اکتبر سال ۱۹۹۹ ارجونیکیدزه Orconikidze ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان شکی واقع شده است. توران ۱۷۹۶ نفر جمعیت دارد.
در مسجد جامع این روستا یک هیئت مذهبی وجود دارد.
توران (استان ساسانی). توران یا تورستان یک استان شاهنشاهی ساسانی بود که در پاکستان امروزی قرار داشت. این استان بیشتر توسط مردم هندی مسکونی شده بود، و هم مرز پارادان در غرب، هند در شرق، سکستان در شمال، و مکران در جنوب بود. شهر و بنای اصلی استان باوترنا ( خوزدار / قوزدار ) بود. این استان در ابتدا پیش از آنکه به نخستین پادشاه ساسانیان اردشیر بابکان ( حک.   ۲۲۴–۲۴۲ ) تسلیم شود، یک پادشاهی مستقل بود. این استان توسط سکانشاه اداره می شد، و نخستین نمونه بارز نوه اردشیر بابکان، نرسه بود. این استان در کتیبه شاپور اول در کعبه زرتشت ذکر شده است.
مورخ قرن نوزدهم ویلهلم توماشک پیشنهاد کرد که نام توران احتمالاً از واژه ایرانی tura ( n ) به معنی «سرزمین خصمانه و غیر ایرانی» گرفته شده است. این نام همچنین در شاهنامه برای نشان دادن سرزمین های بالای خراسان و رودخانه آمودریا که بعداً به عنوان سرزمین ترک ها و سایر غیر ایرانی ها شناخته شد، مورد استفاده قرار گرفت.
توران (شهر). توران ( زبان روسی:Тура́н ) نام شهری در جمهوری تووا روسیه است. این شهر در ۷۰ کیلومتری شمال غرب شهر کیزیل ( که پایتخت تووا است ) واقع شده است. این شهر در سال ۱۸۸۵ و توسط مهاجران روس که از سیبری آمده بودند ایجاد شد. جمعیت این شهر طبق آمارگیری سال ۲۰۰۲ ، ۵۵۹۸ نفر بوده است.
توران (شهربابک). توران، روستایی از توابع بخش دهج شهرستان شهربابک در استان کرمان است.
این روستا در دهستان خبر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۱۹۸ نفر ( ۶۲ خانوار ) بوده است.
توران (مالزی). توران ( به لاتین: Tuaran ) یک منطقهٔ مسکونی در مالزی است که در West Coast Division واقع شده است. توران ۷۷ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه توران در فرهنگ فارسی
معنی کلمه توران در فرهنگ اسم ها
معنی کلمه توران در دانشنامه عمومی
معنی کلمه توران در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه توران در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه توران

معنی کلمه توران در دانشنامه آزاد فارسی

بیابان پست و پهناوری در آسیای میانه. این بیابان از شمال به قسمت مرتفع قزاقستان، از جنوب به کوهستان کوپه داغ در شمال استان های گلستان و خراسان ایران، از شرق به حواشی کوهستان های تین شان و پامیر و آلای، و از غرب به دریای خزر محدود است. رودخانه های سیردریا و آمودریا این ناحیه را زهکشی می کنند. صحرای قراقوم در جنوب و قزل قوم در مرکز و قراقوم آرال در شمال این سرزمین پهناور واقع است. بارندگی در این ناحیه بسیار اندک است و زراعت، گوسفندچرانی و شترداری فقط در واحه های اطراف رودخانه ها صورت می گیرد. توران تا حدودی با ترکستان غربی مطابق است و از نظر برخی به همۀ سرزمین های ترک نشین آسیایی، از مغولستان و استپ های سیبری تا قفقاز، اطلاق می شود.
توران (اسطوره). در شاهنامه، بخشی از کشور فریدون که سهم پسر میانی او به نام تور شد. در شاهنامه و بیشتر داستان های روایی ، توران سرزمین ترک ها و بخشی از سرزمین چین دانسته شده است . به رغم نظرهای گوناگون، امروز دیگر توران سرزمین ترک ها شناخته نمی شود و تورانیان قومی ترک نیستند. تورانیان بنا بر اوستای متأخر و متن های پهلوی ، به رغم ستیز همیشگی خود با ایرانیان ، قومی خویشاوند ایرانیان هستند. همۀ نشانه ها حاکی از آن هستند که قوم سکایی ماساگت که کوروش در میان آنان کشته شد یا قوم سکایی اَپَرنی (پَرنی ) و داهه که اشکانیان از میان آنان برخاستند، پیوند تنگاتنگی با تورانیان اساطیری ایران دارند. امروز امکان بازشناسی دقیق این قوم ها از همدیگر، به ویژه از تورانیان خراسان شمالی ، که در افسانه های اساطیری و حماسی ایرانیان نقشی تعیین کننده و در عین حال مبهمی دارند، بسیار ناچیز است . در این میان سکاها هستند که بیشتر از هر قوم این منطقه و به نام های مختلف در نوشته های مورخان یونانی و رومی حضوری روشن تر و فعال تر دارند. طرح پیوند میان پرنی های سکایی با تورانیانِ هنوز غیر تاریخی از اهمیت زیادی برخوردار است . جالب توجه است که بیشتر ناموران و پهلوانان در اوستا نیز با تورانیان پیوندی تنگاتنگ دارند. نام همۀ تورانیان نیز در اوستا نامی ایرانی است . دست کم در این دوره تورانی ها ایرانی بوده اند و در اوستا هیچ تورانی غیرایرانی به چشم نمی خورد. در بندهای ۱۴۳ و ۱۴۴ از فروردین یشت ، در دومین سند مکتوب ایرانی ، فَرَوَشی مردان و زنان پاکدین توران و داهی ، در کنار هم ، ستوده می شوند. روی هم رفته در افسانه های حماسی ـ اساطیری ایران جای زیادی برای عنصرهای غیرایرانی بازنشده است . در شاهنامه نشانی از پهلوانان و قهرمانان سامی و ایلامی به چشم نمی خورد. احتمال دارد که ایرانیان همۀ بیابانگردها را، خواه ایرانی و خواه غیر ایرانی ، به طور عام تورَه می نامیده اند. تور در زمان ساسانیان نام جغرافیایی سرزمینی است در خوارزم . مارکوارت در پژوهشی ارجمند تورانیان را با این «تور» در پیوند می بیند.

معنی کلمه توران در ویکی واژه

~ در افسانه شاهنامه، نام سرزمینی در شمال شرقی ایران که سرزمین ترک‌ها بوده و پادشاه آنجا افراسیاب نام داشت. دو جنگی ز توران سواران بدند ..... به دل یک به یک کوه ساران بدند
~ از دو کلمه تور/آن شکل گرفته و حالت جمع را نشان می‌دهد و حاکی از قوم و قبیله‌ای خاص است.
از نام‌های زنانه

جملاتی از کاربرد کلمه توران

دومنیکو سوریانو (مارچلو ماسترویانی)، ثروتمند میانسال و هوس‌باز ناپلی، از فاحشه و خیابان‌گرد سابق، فیلومنا مارتورانو (سوفیا لورن)، معشوقه سال‌های جوانی خود فریب می‌خورد و تصمیم به ازدواج با او می‌گیرد. اما فیلومنا در واقع عاشق و دلباخته خود اوست نه ثروت دومنیکو برای همین از او سه فرزند می‌آورد و…
گمانم که از کار من سر به سر فرستاده باشد به توران خبر
الیگوت یک غذای سنتی له‌اوبراک (آویرون، کانتال، لوزر و پیرنه میانه) واقع در جنوب فرانسه می‌باشد که از مخلوط کردن پنیر مذاب و پوره سیب زمینی و گاهی سیر تهیه می‌شود. این خوراک فوندو مانند، در رستوران‌ها اوورنی طرفداران زیادی دارد.
باکتیودانتا سوامی پرابوپادا (روحانی سرشناس هندو) در سال ۱۹۷۶ به تهران سفر کرد و انجمن بین‌المللی آگاهی کریشنا سال ۱۹۷۷ یک رستوران گیاه‌خواری در تهران بنیان نهاد.
چنان چون تو کردی به تورانیان نمایم هم اکنون به ایرانیان
یکی مشت سنگ آوریدند پیش که سم ستوران ازینست ریش
وگر زنده برگردم از جنگ باز به ایران و توران شوم سرفراز
یک متن آشوری میانه به مه توران (سیرارا) به عنوان مرکز آیین اراگال اشاره می‌کند، اگرچه این نام فقط ممکن است به عنوان جایگزینی برای نرگال در این زمینه استفاده شود، زیرا دومی در ارتباط با این شهر به خوبی گواهی شده‌است. بازسازی معبد اراگال واقع در آنجا بر روی منشور شکسته نینورتا-توکولتی-آشور ذکر شده‌است.
که آمد سواری ز تورانیان کمین کرد بر راه ایرانیان
آنها برای زمانی کوتاه برای یک رستوران کار نمی‌کرده بودند پیش از این که شغل‌شان را تغییر دهند.
ملک افریدون پامال ستوران تا چند؟
هرچند ز دست پور دستان شد ناموس شکسته شاه توران را
ریکیمر ۴۰ روز پس از فتح رم در اوت ۴۷۲ درگذشت و خواهرزاده‌اش گوندوباد به عنوان «ارشد سربازان» جانشین او شد. عمر حکومت الیبریوس نیز چندان طولانی نبود و بر اثر ابتلا به بیماری در اکتبر یا نوامبر همان سال درگذشت. بدین ترتیب الیبریوس در مقایسه با دیگر امپراتوران دست‌نشاندهٔ ریکیمر کوتاه‌ترین مدت فرمانروایی را داشت.
آن است که غالب بر والی تکبر باشد و از تکبر خشم غالب بود و وی را به انتقام دعوت کند. و خشم غول عقل است و آفت و علاج آن در کتاب غضب در رکن مهلکات یاد کنیم، اما چون این غالب باشد باید که جهد کند تا در همه کارها میل به جانب عفو کند و کرم و بردباری پیشه گیرد و باید بداند که چون این پیشه گیرد مانند انبیا و صحابه و اولیا باشد و مانند مردمان ابله که مانند سباع و ستوران نباشد.
هتل پنج ستارهٔ مجلل ارگ که آن هم در نزدیکی هتل پنج ستاره می‌باشد قرار دارد و در سال ۱۳۹۵ افتتاح شد و یکی از بهترین هتل‌های افغانستان می‌باشد که داری رستورانت فضای بزرگ می‌باشد.
به راه ستوران روی می به دین در به چاه اندر افتادی از بس عیاری
او در سال ۲۰۱۷ بهترین سرآشپز جهان نامیده شد و رستورانش در سال ۲۰۲۳ سه ستارهٔ میشلن دریافت کرد. او به زبان‌های انگلیسی، ایتالیایی، فرانسوی، کروآت، اسپانیایی و آلمانی صحبت می‌کند.
ز چندان بزرگان و گردن کشان به ایران و توران نبد ز آن نشان
جامعه‌شناس مجید محمدی سه نظریه را پیش‌زمینهٔ این اعتراض مردمی عنوان کرده است: «فساد»، «وضعیت معیشتی» و «استبداد دینی». به نظر وی اعتراض به استبداد دینی برجسته‌ترین وجه این اعتراض و فریاد نامیدی مردم ایران است؛ زیرا مردم معترض، حکومت ولایت فقیه را مصر بر حفظ وضع موجود می‌دانند، و از اصلاح آن مأیوس شده‌اند. محمدی بر این باور است به دلیل این‌که در ایران، دولت در همهٔ حیطه‌ها حضور دارد، هر اعتراضی سیاسی است چون معیشت و سیاست در هم آمیخته‌اند. به گفتهٔ او وقتی فرماندهان سپاه رستوران و شیرینی‌فروشی دارند اعتراض به آن‌ها نیز سیاسی می‌شود.