توانا

معنی کلمه توانا در لغت نامه دهخدا

توانا. [ ت ُ / ت َ ] ( نف ) ( از: «توان » + «َا»، پسوند فاعلی یا صفت مشبهه ) قادر. کسی که از عهده انجام کار برآید. زورمند. نیرومند. ( حاشیه برهان چ معین ). نیرومند. قوی. قادر. مقتدر. ( فرهنگ فارسی معین ). نیرومند. قوی. مقتدر. ( دهار ). قوی. ( ربنجنی ). قوی ، و این مقابل ناتواناست... ( آنندراج ).قادر و قوی و مضبوط و استوار و سزاوار و قابل. ( ناظم الاطباء ). قوی. بذیم. مبذم. توانگر. قادر. قدیر. مقتدر. مقابل ضعیف. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). قرشم. ضبراک. ضابط. قدم. مقرعه. ( منتهی الارب ) :
نخست آفرین کردبر کردگار
توانا و دارنده روزگار.فردوسی.چنین است آیین چرخ روان
توانا بهرکار و ما ناتوان.فردوسی.تواناو دانا و دارنده اوست
خرد را و جان را نگارنده اوست.فردوسی.به گرسیوز اندر چنان بنگرید
که گفتی میانش بخواهد برید
یکی بانگ برزد براندش ز پیش
توانا نبود او بر آن خشم خویش.فردوسی.بترس از خداوند جان و روان
که هست او توانا و ما ناتوان.( گرشاسبنامه ).که پاکا توانا خدای بزرگ
که دیوی چنین آفریندسترگ ؟( گرشاسبنامه ).تواناست بر دانش خویش دانا
نه داناست آنکو تواناست بر زر.ناصرخسرو.بمعلولی چو یک حکم است و یک وصف این دو عالم را
چرا بی علت سابق توانا باشد و دانا؟ناصرخسرو.با دشمن... توانا جز به مکر نتوان یافت. ( کلیله و دمنه ). چون مرد توانا و دانا باشد مباشرت کار بزرگ او را رنجور نگرداند. ( کلیله و دمنه ).
زخم مهماز و بلای تنگ و آسیب لگام
فحل بر دست توانا برنتابد بیش از این.خاقانی.بربط، کریست هشت زبان کش به هشت گوش
هر دم شکنجه دست توانا برافکند.خاقانی.پیشت آرم ذات یزدان را شفیع
کش عطابخش و توانا دیده ام.خاقانی.به سوی توانا توانا فرست
به دانا هم از جنس دانا فرست.نظامی.ضمیرش کاروان سالار غیب است
توانا را ز دانائی چه عیب است ؟نظامی.گرفتم ز تو ناتوان تر بسی
تواناتر از تو هم آخر کسی.( بوستان ).به بازو توانا نباشد سپاه
برو، همت از ناتوانان مخواه.

معنی کلمه توانا در فرهنگ معین

(تَ ) (ص فا. ) ۱ - نیرومند. ۲ - قادر.

معنی کلمه توانا در فرهنگ عمید

نیرومند، زورمند، قادر، مقتدر.

معنی کلمه توانا در فرهنگ فارسی

نیرومند، قادر، مقتدر، زورمند، تاواناهم گویند
( صفت ) ۱ - نیرومندی قوی ۲ . - قادر مقتدر .

معنی کلمه توانا در فرهنگ اسم ها

اسم: توانا (پسر) (فارسی) (تلفظ: tavānā) (فارسی: تَوانا) (انگلیسی: tavana)
معنی: نیرومند، قادر، مقتدر، دارای قدرت انجام کار، پر قدرت، قادر در مقابلِ ناتوان

معنی کلمه توانا در ویکی واژه

نیرومند.
قادر.

جملاتی از کاربرد کلمه توانا

بپرس از ناتوانان تا توانی بترس از روزگار ناتوانی
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ نیست خدای جز وی الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (۶) آن توانای دانا.
استورم به عنوان یکی قوی‌ترین جهش‌یافته‌های موجود بر روی زمین به‌شمار می‌رود و تا به حال توانایی‌های فراوانی را از خود به نمایش گذاشته است که اکثر آن‌ها با کنترل و دگرگونی آب‌وهوا در ارتباط است. او دارای توانایی دورکاری ذهن به منظور کنترل تمام اشکال آب‌وهوا در محدوده وسیعی است. او قادر به کنترل اکوسیستم‌های زمینی و فرازمینی بوده‌است. اورورو دارای ایمنی در برابر درجه حرارت شدید است، این بدین معنی است که او قادر به مقاومت در برابر درجه‌ای نامشخص از سرما و گرمای شدید است.
تو مکن دعوی توانایی با چنین ظالمی که برنایی
شکرانه ی بازوی توانا، صیاد! از کشتن صید ناتوانی بگذر!
درد دوری می‌کشم گرچه خراب افتاده‌ام بار جورت می‌برم گرچه تواناییم نیست
«اسکارلت تواناییِ نامرئی شدن را از اشعه‌ای که مورد آزمایش پدرش بوده، به‌دست می‌آورد. وقتی از روی کنجکاوی انگشتش را جلوی اشعه می‌گیرد، به‌طور کامل نامرئی می‌شود، با لباس و همه‌چیز. خوشبختانه پی می‌برد که عصبی خاص در مچ دستش می‌تواند مثل سوئیچ برای قدرتِ نامرئی شدنش عمل کند، به‌صورتی که لمس کردن این عصب او را مرئی یا نامرئی می‌کند. این قصهٔ پیش‌زمینه در همان قسمت اول و به‌صورت بازگشت‌به‌گذشته‌ای سریع تعریف می‌شود تا یکراست بروند سر اصل مطلب و اسکارلت اونیل وارد ماجراهایش شود.
خرد با عشق می‌کوشد که وی را در کمند آرد ولیکن بر نمی‌آید ضعیفی با توانایی
نوشتن ۱۰ کتاب یا بیشتر در هر سال روال عادی زندگی آسیموف بود، و این پرکاری را حتی پس از حمله قلبی در سال ۱۹۷۷ و سه عمل جراحی کوچک در سال ۱۹۸۳ ادامه داد. خودش می‌گفت: «من نیکبخت بوده‌ام که با ذهنی پر تکاپو و کارآمد و با قدرتی برای واضح اندیشیدن و توانایی برای ابراز چنان اندیشه‌هایی زاده شده‌ام.»
رهی تا وارهی از رنج هستی ترک هستی کن که با این ناتوانی‌ها به ترک جان توانایی
این پژوهش همچنین نشان داد که افراد «بی‌کفایت» توانایی شناخت مهارت یا کفایت در افراد ماهر را ندارند.
سایم از این سرو تواناترست پایم از این پایه به بالا ترست
افراد ممکن است به دلایل مختلفی اقدام به ارگاسم ساختگی کنند که از جمله آن‌ها می‌توان به درخواست شریک جنسیشان برای رسیدن آن‌ها به ارگاسم در حالی که توانایی آن را ندارند یا میل به اتمام رابطه در حالی که نمی‌توانند این را بیان کنند یا دوری از عواقب ناخوشایند ارضاء نشدن یا صرفاً برای لذت دادن به شریک جنسیشان اشاره کرد.
پس از این مشاهده، معلوم شد که عاملی که اطلاعات و دستورالعمل‌های ساخت کپسول را دارا بوده، از باکتری‌های کپسول‌دار مرده به باکتری‌های بدون کپسول زنده منتقل شده و به آن‌ها توانایی ایجاد کپسول داده‌است. در آن زمان این عامل که نوکلئیک اسید از نوع آران‌ای بود، کشف و شناخته نشد. اما این مشاهدات پایه و آغازی برای کشف مادهٔ ژنتیک بود.
فریاد ناتوانان محو غبار عجز است رنگی به رخ شکستم عرض نیازکردم
همی گفت ای خدای پاک و دانا توی بر هر چه خود خواهی توانا