تلوا

معنی کلمه تلوا در لغت نامه دهخدا

( تلواً ) تلواً. [ ت َ وَن ْ ] ( ع ق ) در تلو. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). از پی. به پیوست. به ضمیمه.

معنی کلمه تلوا در فرهنگ فارسی

در پی از دنبال .

جملاتی از کاربرد کلمه تلوا

قال النبی صلّی اللَّه علیه و سلّم: «لا تقتلوا الضّفادع فان نقیقها الّذی تسمعون تسبیح»، و روی انّها کانت تنقل الماء الی ابراهیم حین القی فی النّار.
از وی پرسیدم احتمالاً آنها از یک راه نزدیک به اینجا آمده‌اند و اگر من بخواهم به هرات و سپس غور بروم راهم طولانی خواهد شد، راه نزدیکتر کدام است؟ حاکم بیرجند گفت تو می‌توانی از اینجا به اسکندر (قندهار) و سپس به غور بروی. اما از این سفر صرف‌نظر کن چون غوریان مردان متهور و بی‌باک هستند و با تلوار می‌جنگند و کرسی شان شهر فیروزکوه است و اگر تو ده سال تمام آنرا محاصره نمایی قادر به تصرف آن نخواهی شد.
کرده بانفس و با هواغزوات هزموا الجند قاتلوا الاحزاب
و رب العزة او را ازان بپوشید. پس ابلیس بیدار شد و گفت: یا قوم خبر دارید که محمد بیرون آمد و گذشت و خاک بر سر همگان کرد. دستها بسر خویش بردند و خاک دیدند، پس در خانه شدند مضجع وی هم چنان دیدند گفتند: خاک دلیل رفتن است؟ امّا در خواب‌گاه او کسی خفته است، چون بدیدند علی بود، گفتند: محمد کجا رفت. گفت: تا من با وی بودم وی با من بود. پس همه نومید بازگشتند. اینست که رب العالمین گفت: وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ قیل: امره تعالی ان اخرجهم الی بدر فقتلوا.
نام اصلی باکالیجار احتمال به صورت «ابوکالیجار» بوده‌است. «ابو» واژه‌ای عربی است و «کالیجار» به زبان گیلکی به معنای جنگ است و با واژهٔ فارسی «کارزار» ریشه‌هایی مشترک دارد. این کلمه در زبان پهلوی به شکل «کاریچار» نگارش می‌شد. ابوکالیجار در مجموع معادل نام عربی ابوالهیجا یا ابوالحرب بود که در آن عصر زیاد استفاده می‌شد. بعضی منابع تاریخی، همچون ابن‌اسفندیار، اولیاالله آملی و بیهقی، نام این شخص را «کالنجار» ثبت کردند که ممکن است شکل یا لهجهٔ دیگری از همان عبارت «کالیجار» باشد. یوستی در مقاله‌اش «کالنجار» را نام قلعه‌ای در مولتان هندوستان معرفی می‌کند که نام دیگر آن «تلواره» بوده‌است.
دانشمندی نیک پسند مردم را پند همی داد که هر که یک شاهی در راه خدا نیاز آرد ده در سپنجی لانه و صددر جاوید خانه به وی خواهد داد. تهی دستی ساده دل را پاره ای زر در آستین بود. به تلواس سود و سودای بهبود بر گدایان آستان افشاند. روزی چند دیده بر راه گشایش بست و دل در پویه بخشایش. از هیچ راهی دری نگشود و از هیچ روزنش اختر فرهی در خانه نتافت. گرسنگی دیوانه وارش از کوی به بازار افکند، پراکنده چپ و راست دویدن گرفت و آز آکنده شیب و فراز پریدن، توانگری را زرین کمربند در چاهی کمیز آکنده افتاده بود و فریاد خوانان بر لب چاه ایستاده که هر که در افتد و بر آرد دسترنجی به سزا خواهد یافت. بیچاره ناچار به چاه در آمد و ساز شناه بر ساخت. پس از رنج بردن ها و گه خوردن ها چنگ در کالا زد و انداز بالا کرد. پالوده ریش و آلوده دامان سر خویش گرفت و راه سرا پیش، گوینده پیش را دستان ساز روز پیشینه دید. گفت آری، پس از آنکه صدمن گه به خوردن دهد و کارگه خواره به مردن کشد.
رودهای استان همدان که از چشمه‌سارها و کوه‌های استان تغذیه می‌شوند، معمولاً در فصل تابستان با افزایش دمای هوا، به جز رود گاماسیاب در نهاوند و سیمینه‌رود، سایر رودها خشک یا به پایین‌ترین سطح آب‌دهی خود می‌رسند. مهم‌ترین رودهای استان همدان عبارتند از: رود قره‌چای، رود تلوار، رود سیمینه‌رود، رود خاکو، رود دره مرادبیگ، رود عباس‌آباد، رود گردنهٔ اسدآباد، رود همه‌کسی و رود ارزانفود.
ادوارد در حدود ۸۷۰ زاده شد. او پسر ارشد آلفرد بزرگ، شاه وسکس بود و پس از مرگ پدرش در اکتبر ۸۹۹ جانشین او شد. با این حال حکومت او از سوی اتلواد، مدعی فرمانروایی و متحد دانمارکی‌ها به چالش کشیده شد اما نیروهای ادوارد طی نبردی در ۹۰۲ موفق به کشتن اتلواد شدند.
، وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ، فی نصرة رسله تَبْدِیلًا تغییرا و قیل سن سنة قدیمة فیمن مضی من الامم انّ کل قوم قاتلوا انبیاءهم انهزموا و لن تجد لسنّة اللَّه تبدیلا وَ هُوَ الَّذِی کَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ عَنْهُمْ، ظفر المسلمون یومئذ بقوم من اهل مکة یقال کانوا اثنین و ثمانین رجلا، فأتوا بهم رسول اللَّه و قد کانوا رموا عسکر المسلمین بالنبل و آذوهم و قتلوا منهم رجلا یقال له ابن زنیم‌
لا تقتلوا صید الحرم گفته نبی محترم تقصیر نبود لاجرم صیدار کشد صاحب حرم