تشنه. [ ت ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) ترجمه عطشان. ( آنندراج ). کسی که میل و خواهش نوشیدن آب را دارد و عطشان. ( ناظم الاطباء )... پهلوی تیشنک از تیشن از تریشن ، اوستایی ترشنه ، سانسکریت ترشنه ، اورامانی تشنه ، گیلکی تشنه ، فریزندی و یرنی تجنا ، نطنزی تاشنا ، سمنانی تشون ، سنگسری تششون ، سرخه ای تشند ، لاسگردی تشن ، شهمیرزادی تاشنه ، عطشان ، که تشنگی دارد... ( از حاشیه برهان چ معین ). ج ، تشنگان : تشنه چون بود سنگدل دلبند خواست آب آن زمان به خنداخند داد در دست او مرنده آب خورد آب از مرند او بشتاب.منجیک.ز ترکان کس از بیم افراسیاب لب تشنه نگذاشتندی بر آب.فردوسی.بدان گونه شادم که تشنه به آب دگر سبزه از تابش آفتاب.فردوسی.بیفکند بس گور جنگی ز تیر دل تشنه هامون ز خون کرده سیر.فردوسی.هرکه مر این آب را ندید در این خاک تشنه چو هاروت ماند و غرقه چو ذوالنون.ناصرخسرو.یارانْش تشنه یکسر، وز دوستی ی ْ ریاست هر یک همی به حیلت دعوی کند سقائی.ناصرخسرو ( دیوان چ مینوی ص 332 ).ای تشنه ترا من رهی نمودم گر مست نیی راست زی لب یم.ناصرخسرو.چند در این بادیه خوب و زشت تشنه بتازی به امید سراب.ناصرخسرو.تشنه است خاک او ز سرچشمه جگر خون سوی حوض دیده به کاریز میبرید.خاقانی.تشنه بمانده مسیح شرط حواری بود لاشه خر ز آب خضر سیرشکم داشتن.خاقانی.امروز که تشنه زیر خاکی فیض از کرم خدات جویم.خاقانی.همیشه بادل تشنه در آن غم که گر آبی خورم دریا شود کم.عطار.چشمه آب حیات بی لب سیراب تو تشنه دایم شده خشک دهان آمده.عطار.تشنه می نالد که کو آب گوار آب می گوید که کو آن آبخوار.مولوی.تشنه را گر ذوق آید از سراب چون رسد در وی گریزد جوی آب.مولوی.تشنگان گر آب جویند از جهان آب هم جوید به عالم تشنگان.مولوی.تشنه سوخته بر چشمه حیوان چو رسید تو مپندار که از پیل دمان اندیشد.سعدی.تشنه را دل نخواهد آب زلال
معنی کلمه تشنه در فرهنگ معین
( ~. ) [ په . ] (ص . ) ۱ - انسان یا حیوانی که به آب نیاز دارد. ۲ - بسیار مشتاق .
معنی کلمه تشنه در فرهنگ عمید
انسان یا حیوان که احتیاج به نوشیدن آب دارد.
معنی کلمه تشنه در فرهنگ فارسی
انسان یاحیوان که نیازبه نوشیدن دارد، تشنه بودن ( صفت ) آنکه عطش دارد دارای تشنگی عطشان آنکه بنوشیدن آب احتیاج دارد.
معنی کلمه تشنه در دانشنامه عمومی
تشنه (فیلم). تشنه ( به هندی: Pyaasa ) فیلمی محصول سال ۱۹۵۷ و به کارگردانی گورو دات است. در این فیلم بازیگرانی همچون گورو دات، وحیده رحمان، مالا سینها، جانی واکر، رحمان ایفای نقش کرده اند.
معنی کلمه تشنه در ویکی واژه
دارای حالت تشنگی، نیازمند و خواهان نوشیدن آب. انسان یا حیوانی که به آب نیاز دارد.
جملاتی از کاربرد کلمه تشنه
در روز شنبه ۵ شهریور در دو شهر ارومیه و تبریز تجمعهای خودجوشی صورت گرفت که با دخالت پلیس به خشونت کشیده شد. این تظاهراتی که پنجم شهریور در ارومیه و تبریز برگزار شده بود یک تظاهرات با شعارهای اکثراً محیط زیستی بود. تظاهرکنندگان شعارهایی به زبان ترکی آذربایجانی سر میدادند. آنها در برخی از شعارها همچنین میگفتند: «دریاچه ارومیه جان میدهد و مجلس به قتلش فرمان میدهد»، «بیایید گریه کنیم و با اشکهایمان دریاچه ارومیه را پر کنیم»، «دریاچه ارومیه تشنه است، اگر آذربایجان بیدار نشود، میبازد» و «زنده باد آذربایجان».
به خون قسمت من خاک آنچنان تشنه است که شیر در قدحم ماهتاب میگردد
تشنهم به لب فرات بردی ناخورده به دوزخم سپردی
تشنه خون خورْد و تو خودبین به لب جوئی گرْسنه مرد و توِ گمره به سر خوانی
چشمهٔ خضر است آن نوش دهان منع تشنه از زلالت کی رسد
تشنه ای بودیم و اندر حسرتِ مستیِ ناب
پلوتارخ داستانهای چندی را از آتیا نوشتهاست. از آن جرگه داستان فلوتزنی که به بند او افتاد و آتیا وی را ناچار کردهبود که برای سربازان و اسبانش بنوازد. و همچنین نامهای که آتیا به فیلیپ نوشت و خود را تشنهٔ جنگ با او خواند.
اعتراضهای گسترده به کمآبی در خوزستان و عکسالعمل حکومت به این اعتراضها با واکنش گسترده کاربران و فعالان سیاسی و مدنی در شبکههای اجتماعی همراه بود. کاربران فارسی توییتر با استفاده از هشتگهای متعدد مانند #آب_مثل_آبان #آب_را_چه_کردید و #خوزستان_تنها_نیست و خوزستان تشنه است کوشیدهاند توجه بیشتری را به رویدادهای خوزستان جلب کنند.
پریپیکران دید چون سیم ِ ناب سپاهی همه تشنه و ایشان چو آب
ایرج مهدیان در سال ۱۳۲۵ میان خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمد؛ او پس از گرفتن دیپلم دبیرستان از سبزوار به تهران آمد و کار هنری را از سال ۱۳۴۶ بهصورت حرفهای در کانال تلویزیونی ایران بهصورت پخش زنده آغاز کرد و تا سال ۱۳۵۷ کار هنری را ادامه داد که نتیجه این سالها ۱۲۰ ترانه میباشد. او بعد از سال ۱۳۵۷ از عرصه خوانندگی مدتی کناره گرفت. بعدها ویدیوهایی از خوانندگی او در این زمان منتشر شد. وی در سال ۱۳۵۷ نقش اول فیلم تشنه باران را ایفا کرد.
این ماجرا پس از افشای قتلهای زنجیرهای ایران به صورتِ علنی مطرح شد و منصور کوشان آن را در کتابِ حدیث تشنه و آب منتشر کرد.
بجو ز خشت من ای تشنه لب زلال حیوه که خشت من کم از آئینه سکندر نیست
آدورلد سیارهای پر از نژادهای مختلف است، برخی انساننما و برخی دیگر شبیه به حیوان هستند. قارهٔ اصلی در این سیاره مودوس نام دارد و نژاد برتر را در این قاره مودوکانها تشکیل میدادند. ایب، شخصیت اصلی بازی در بیشتر قسمتهای سری آدورلد نیز به این نژاد تعلق دارد. در میان نژادهای کمرنگتر میتوان به اسلیگها، اسلاگها، پارامیتها، گابیتها، ویکرها و دیگر نژادها اشاره کرد، که هر کدام از آنها دارای درجات مختلفی از هوش و خصوصیات دوستی هستند. یکی از درگیریهای اصلی در این بازی بین نژاد مودوکانها و شرکت بزرگ و تشنه قدرت «گلوکون» است. هدف اصلی ایب و همنوعانش فرار از بردگی مودوکانها از چنگال رهبر گلوکونها و دستیارانش میباشد.
چه لب تشنهست خاکم کآستین گرد باد من چو اشک از چهره از روی زمین برچید دریا را
قسمت بالایی سردر ورودی، یک طاق نمای مستطیل شکل وجود دارد که داخل آن کتیبه ای سنگی به رنگ سبز تیره است و به خط نستعلیق، اشعار و سال ساخت بنا نوشته شده است. متن کتیبه که قسمتهایی از آن ناخوانا بوده به این شرح است: این بنا در زمان شاه سلیمان بنا ]ناخوانا[/ حاجی محمد آن که بود از]ناخوانا[/ این برکه را که از راه خدا وقف کرد/ شاید در کار او بگشاید خدا]ناخوانا[/ آبش لطیف]ناخوانا[/ از سلسبیل]ناخوانا[/ تاریخ این بنا]ناخوانا[/ تشنه لب کربلا]ناخوانا[. هر چند قسمتهایی از متن کتیبه ناخوانا است ولی آنچه مشخص است نشان میدهد این بنا در زمان شاه سلیمان صفوی (۱۰۷۷-۱۱۰۵ ق.) و توسط شخصی به نام حاجی محمد بنا شده است.
وقتی شوند تشنهٔ دیدار هم که خلق از جوی روزگار، چو آب روان روند
که لب تشنه باید بریدن سرش زدن اینهمه زخم بر پیکرش
من جوان ساقی و تو پیر کهن میکده ئی بزم ما تشنه و صهبا نه تو داری و نه من