ترصد

معنی کلمه ترصد در لغت نامه دهخدا

ترصد. [ ت َ رَص ْ ص ُ ] ( ع مص ) چشم داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). ترقب. ( المنجد ). چشم داشتن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه ترصد در فرهنگ معین

(تَ رَ صُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - چشم داشتن . ۲ - مراقب بودن .

معنی کلمه ترصد در فرهنگ عمید

۱. انتظار داشتن.
۲. به کسی یا چیزی چشم دوختن و آن را زیر نظر داشتن، مراقب بودن.
۳. چشمداشت.
۴. نگهبانی.

معنی کلمه ترصد در فرهنگ فارسی

انتظارداشتن، مراقب بودن، چشمداشت، نگاهبانی
۱- ( مصدر ) چشم داشتن انتظار داشتن . ۲- نگاهبان شدن پاس داشتن مراقب بودن .۳- ( اسم ) چشم داشت انتظار. ۴- نگاهبانی مراقبت . جمع : ترصدات .

معنی کلمه ترصد در ویکی واژه

چشم داشتن.
مراقب بودن.

جملاتی از کاربرد کلمه ترصد

همچنین، چین از مشارکت شرکت‌های غیر چینی از جمله شرکت‌های صنعتی غربی در پیشبرد پروژه‌ها استقبال کرده‌است، تا مخاطرات ناشی از به ثمر نرسیدن آن‌ها را کاهش دهد. برای نمونه شرکت چینی-فرانسوی توسعهٔ یک رآکتور در بریتانیا را برعهده گرفته‌است. زیمنس نیز با بهره‌گیری از سرمایهٔ یک میلیارد دلاری چینی‌ها نیروگاهی را در عربستان سعودی می‌سازد. همچنین، جنرال الکتریک مترصد مشارکت در این پروژه‌هاست.
قانون‌گذار در سال ۱۳۱۰ با تصویب قانون ثبت مترصد آن بود که از تنظیم اسناد عادی جلوگیری کند، اما در این زمینه کامیاب نبود که این ناکامی تاکنون ادامه دارد. یکی از موضوعاتی که به دوام و بقای سند عادی کمک کرد مواد ۱۴۷ و ۱۴۸ قانون ثبت اسناد بود.
آقا محمد را که گماشته من و در نفس الامر مملوک سرکار اشرف است پاس اندیش زی، و به انصاف حمایت فرض دان، و رعایت فرض شناس. دوستان را که با مطاعیت خیلی کم و بسیار آسان است، آسوده و خوشدل توان داشت، مصرع: چیزی نخواستم که در آب و گل تو نیست. رسایل را که خوشتر وسایل انس است مترصدم.
فرض علی مترصد الامل البعید بان یکون مع الزمان صبورا
« رسالة بعثه الاسلاميه را که خواسته بودید نسخه منحصر به فرد آنرا پیچیده ام و مترصد هستم به شخص مطمئنی بدهم که برایتان بیاورد. آقای جرجانی گفتند کسی را سراغ دارند که با سفارشنامه همین روزها عازم پاریس است و پیش سرکار خواهد آمد. اگر ممکن شد به توسط ایشان خواهم فرستاد. چون از موضوع آن زیاد خوشم نمی آید، اگر بنا شد چاپ کنید بی اسم باشد و البته اصلاحات لازم را در آن خواهید کرد تا زیاده از حد پولتان به هدر نرفته باشد.»
موجی به ترصدایی بسمل نشد بلند صد رنگ خون نغمه ز مضراب ریختم
و گفت: اگر ترا به حقیقت دانند راه بر تو آسان گردانند و اگر مردانه باشی در اول مصائب بر تو روشن شود بسی چیز از عجایب و لطایف و الصبر عند الصدمة الاولی وگفت: در جمله دلیل بذل مجهود است و نبود کسی خدای را طلب کند ببذل مجهود چو کسی که اورا طلب کند از طریق خود و گفت: جمله علم علما بدو حروف باز رسیده است تصحیح ملت و تجرید خدمت و گفت: حیوة هر که بنفس بود و موت او برفتن جان بود و حیوة هر که بخدای بود او نقل کند و از حیوة طبع بحیوة اصل و حیوة بر حقیقت اینست که هر چشمی که به عبرت حق تعالی مشغول نبود نابینا به و هر زبان که به ذکر او مستغرق نیست گنگ به و هر گوش که بحق شنیدن مترصد نیست کر به و هر تنی که به خدمت خدای در کار نیست یا نبود مرده به و گفت: هر که دست در عمل خود زند قدمش از جای برود و هر که دست در مال زند در اندکی افتد و هر که دست در خدای زند جلیل و بزرگوار شود.
گذشت عمر و هنوز از تقلب و سودا نشسته ام مترصد میان خوف و رجا
چون بوسه ستانم ز لبت چون مترصد با تیر و کمان چشم تو در پیشگه افتاد
مذکران طیورند بر منابر باغ ز نیم شب مترصد نشسته املی را
آفتاب هدایت یک مجموعهٔ تلویزیونی ایرانی به کارگردانی «سعید مترصد» است که طی سال‌های ۱۳۷۴-۱۳۷۳ تهیه و از شبکه ۳ سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش گردید.
بدان طمع که دهان خوش کنی ز غایت حرص نشسته‌ای مترصد که قی کند زنبور
منشا و مولد من بشهر ماروت بود در زاویه زاویه زاهدی. و آن زاهد عیال نداشت، و از خانه مریدی هر روز برای او یک سله طعام آوردندی، بعضی بکار بردی و باقی برای شام بنهادی. و من مترصد فرصت می‌بودمی چون او بیرون رفتی چندانکه بایستی بخوردمی و باقی سوی موشان دیگر انداخت. زاهد در ماند، و حیلتها اندیشید، و سله از بالاها آویخت، البته مفید نبود و دست من ازان کوتاه نتوانست کرد.
ان کنت ذا غنی و غناک مکتم کم حبه مکتمه ترصد البروز