تردد

معنی کلمه تردد در لغت نامه دهخدا

تردد. [ ت َ رَدْ دُ ] ( ع مص ) شد و آمد کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ). آمد و شد کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). گردیدن و رفتن و آمد و شد کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) : 
جز به تردد سر و کاریت نیست 
بر سر یک رشته قراریت نیست.نظامی.چون مسافت از رودبار الموت به اردوی پادشاه نزدیک بود بردوام ایلچیان تردد می داشتند. ( جهانگشای جوینی ). مریدی گفت پیری را، چه کنم کز خلایق به رنج اندرم از بس که به زیارتم همی آیند و اوقات مرا از تردد ایشان تشویش همی باشد. ( گلستان ). || دودله شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). بی قراری و بی ثباتی و عدم ثبات در رای و توقف در حکم و فتوا و تشویش و پریشانی و اضطراب و اختلال خاطر. ( ناظم الاطباء ) : تحیر و تردد بدو [شیر] راه یافته است. ( کلیله ودمنه ). با این فکرت در بیابان تردد و حسرت یک چندی بگشتم. ( کلیله و دمنه ).
تویی رایت از نصرت آراسته 
تردد ز رای تو برخاسته.نظامی.وفای وعده خود امکان ندارد اما او
در انتظار و تردد فتد مهی سه چهار.کمال اسماعیل.در تردد مانده ام اندر دو کار
این تردد کی بود بی اختیار؟مولوی.این تردد هست که موصل روم 
یا برای سحر تا بابل روم.مولوی.گر نخواهی در تردد هوش جان 
کم فشار این پنبه اندر گوش جان.مولوی.- بی تردد و تحرز ؛ بدون پروا و دودلی : دمنه... با دل قوی ، بی تردد و تحرز با وی [گاو] سخن گفت. ( کلیله و دمنه ).
- بی تردد و تکلف ؛ بدون شبهه و ریا. ( ناظم الاطباء ).
|| ( اِمص ) انکار و امتناع. || اعتراض و تعرض. || مزاحمت. || عدم قبول. || نزاع. || سعی و کوشش و جهد. || محنت. || ترقی و ازدیاد. || آمد و شد. || اسهال.( ناظم الاطباء ). || مجازاً، بمعنی فکر و اندیشه. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). تدبیر. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه تردد در فرهنگ معین

(تَ رَ دُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) آمد و شد کردن . ۲ - دو دل شدن . ۳ - اسهال .

معنی کلمه تردد در فرهنگ عمید

۱. آمدوشد کردن.
۲. [قدیمی] دودل شدن، دودله بودن.
۳. [قدیمی] اسهال.

معنی کلمه تردد در فرهنگ فارسی

دودل شدن، آمدوشدکردن، بیماری اسهال هم میگویند
۱-( مصدر ) آمد و شد کردن . ۲-دو دل شدن دو دله گردیدن . ۳- شکم راندن اسهال گرفتن . ۴- ( اسم ) آمد و شد رفت و آمد. ۵- دو دلی . ۶- شکم روش اسهال . جمع : ترددات .

معنی کلمه تردد در ویکی واژه

آمد و شد کردن.
دو دل شدن.
اسهال.

جملاتی از کاربرد کلمه تردد

تا نه ردی کردمی و نی تردد نی قبول بودمی بی‌دام و بی‌خاشاک در عمان من
برای باز و بسته کردن خودکار درهای سنگین و بزرگ معمولاً از درهای هیدرولیکی استفاده می‌شود که در آن‌ها از فشار روغن حاصل از جک‌های هیدرولیکی برای باز و بسته کردن در استفاده می‌کنند. از جمله مزایای این سیستم می‌توان به قدرت بسیار بالای جکهای هیدرولیکی، توانایی کار کرد آن و استهلاک بسیار پایین اشاره کرد که در درهای سنگین کاربرد دارد و همچنین تردد درهای هیدرولیکی را می‌توان به نا محدود ارتقاء داد و از جمله معایب سیستم گران بودن، احتیاج به سرویس و نگهداری فصلی اشاره کرد.
بیشترین فعالیت اهالی این روستا مربوط به بخش کشاورزی و کشت گندم و سیب زمینی می‌باشد. این روستا به دلیل نزدیک بودن راه های مواصلاتی به شهرستان اردبیل، از امتیاز ویژه ای در تردد و رفت و آمد ها برخورد است. احداث راه آهن اردبیل ، مزیت مهمی را در حمل و نقل و امور تجاری به ساکنان این روستا که فاصله کمی با خطوط راه آهن دارند اعطا خواهد کرد. لازم به ذکر است که اکبر عبدی، بازیگر محبوب کشورمان اصالتا اهل این روستا میباشد.
عرق نماند به پیشانی از تردد حاجت جز انفعال ‌که داند که از چه آب‌ گذشتم
یک هفته بعد، در دهم مهر ۱۲۹۴ این طرح در قالب قانونی شش ماده‌ای از تصویب گذشت که مقرر می‌کرد هزینه بازسازی آرامگاه نادرشاه از محل بیست درصد از مالیات تردد چارپایان باری و سواری و وسائل نقلیه در شهر مشهد تأمین شود و پس از پایان بازسازی هم ماهیانه پنجاه تومان به نگهداری آرامگاه اختصاص یابد.
آقامحمدی جزو اولین تهیه‌کنندگان طرح مسدود کردن تنگه هرمز در تیر ماه ۱۳۹۱ در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران که موضوع آن، جلوگیری از تردد نفتکش‌هایی که از تنگه هرمز به کشورهای تحریم کننده ایران نفت حمل می‌کنند، به منظور پاسخ به تحریم‌های غرب می‌باشد. این طرح دقیقاً با شروع مانور بزرگ موشکی سپاه پاسداران به نام پیامبر اعظم ۷ تهیه و به امضاء بیش از ۱۰۰ نفر از نمایندگان مجلس درآمد.
درین زمانه پر انقلاب هیهات است که از تردد خاطر روان بیاساید
این آزادراه به دلیل نیمه‌کاره بودن در مسیر ۸ کیلومتری حدفاصل شهر رودبار متوقف است و از آزادراه خارج و به جاده ۴۹ (جاده قدیم) وارد می‌شود که مشکلات بسیاری در تردد خودروها ایجاد می‌کند و سبب ترافیک سنگین خودروها در این حدفاصل است.باقی‌مانده این آزادراه، که به آزادراه منجیل-رودبار معروف است، در دست احداث بود که روز دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ باند رفت آن افتتاح شد.
پس از پهلوگیری معمولاً تخته یا سازه‌ای فلزی یا چوبی به نام پل تردد به‌صورت پلی بین عرشهٔ کشتی و اسکله یا بین دو کشتی قرار می‌گیرد و از طریق آن تردد کارکنان کشتی میسر می‌شود. همچنین گاه سکویی چوبی بین اسکله و کشتی گذاشته می‌شود و از آن برای سُراندن و کشیدن بار استفاده می‌شود. در برخی موارد طنابی دراز با قلابی بزرگ به‌کار می‌رود که آن را به جرثقیلی وصل می‌کنند و با آن بارها را به اسکله می‌رسانند. به این طناب و قلاب در جنوب ایران سِلِنگ می‌گویند.
وی شاگرد یحیی بن عدی و از مترجمین نهضت ترجمه بود و در دارالحکمه بغداد تردد داشت. وی متهم به تجارت با بیزانس گردید و اموال او مصادره شد و در سال ۱۰۰۸ در بغداد درگذشت.
ابوموسی مدارسی در سطوح پیش‌دبستانی، دبستان، دوره متوسطه اول و دوره متوسطه دوم دارد. شعبه‌هایی از دانشگاه پیام نور و دانشگاه آزاد در جزیره ابوموسی قرار دارند که به ترتیب در سال‌های ۱۳۸۶ و ۱۳۹۲ افتتاح شدند. خوابگاه و تردد هوایی و دریایی دانشجویان به این جزیره «رایگان» است و دانشجویان بدون آزمون به رشته‌های تحصیلی وارد می‌شوند.
متردد بمانده است رهی می رود هر دم انتظار جواب
باز مرغی کان تردد را گذاشت زان نظر بر کند و بر صحرا گماشت
در سه ماههٔ اول سال ۱۳۹۹ روزانه به‌طور متوسط ۴۴۱ هزار و ۷۲۶ تردد خودرو در جاده‌های استان کرمانشاه ثبت شده‌است. بیشترین سهم در این میان مربوط به جادهٔ بیستون به کرمانشاه بوده‌است.
احتمالی نیست حرمان را درین ره مطلقا طالب محروم گویا در تردد کاهل است
کرده از هیبت منقار مهیا انبر بلبل خسته تردد چو طبیبان دارد
از دل قانع مجو تردد روزی هر که به منزل رسد شتاب ندارد
آگاتا کریستی رمان قتل در قطار سریع‌السیر شرق را در سال ۱۹۳۴ وقتی در هتل پرا پالاس استانبول سکونت داشت نوشت. استانبول آخرین ایستگاه شرقی قطار سریع‌السیر اورینت بود که در آن زمان بین غرب و شرق اروپا در تردد بود. اتاقی که آگاتا کریستی در آن می‌زیست توسط مقامات هتل پرا پالاس به‌عنوان یادبود این نویسنده نامدار در همان حال و هوای زمان اقامت کریستی حفظ و نگهداری شده‌است.
دست اگر در کمر راهبر دل زده ای بی تردد به میان دامن منزل زده ای
اگرت ز تردد ننگ طلب دل جمع شود سر و برگ غنا ز غبار کساد متاع هوس نرسی به زیان دکان ادب