تتمه

معنی کلمه تتمه در لغت نامه دهخدا

( تتمة ) تتمة. [ ت َ ت ِم ْ م َ ] ( ع اِ ) تمام. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تمامی چیز. ( ناظم الاطباء ). بقیه و آخر هر چیز. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). ضمیمه و ذیل. ( ناظم الاطباء ). التتمة؛ مایتم ُ به الشی ٔ. ( المنجد ) : تتمه حال ایشان در موضع خویش گفته شود. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 335 ). تتمه کفایت و معیشت در خواه کردند. ( تاریخ قم ص 252 ). || ( مص ) تتمیم. رجوع به تتمیم شود.

معنی کلمه تتمه در فرهنگ معین

(تَ تِ مِّ ) [ ع . تتمة ] (اِ. ) باقی مانده از چیزی .

معنی کلمه تتمه در فرهنگ عمید

بقیه، باقی مانده.

معنی کلمه تتمه در فرهنگ فارسی

( اسم ) مانده بجا مانده .

معنی کلمه تتمه در ویکی واژه

تتمة
باقی مانده از چیزی.

جملاتی از کاربرد کلمه تتمه

بعضی از مجاورین مکه نقل می کند: «دراهمی چند داشتیم که گذارده بودم در راه خدا انفاق کنم، روزی فقیری را دیدم که از طواف مکه فارغ شده به صدای ضعیفی می گفت: «جائع کما تری عریان کما تری، قما تری فیما تری یا من یری و لا یری» یعنی «خدایا گرسنه ام چنانکه می بینی و برهنه ام چنانکه می بینی پس چه می بینی در این خصوص که می بینی؟ ای کسی که همه چیز را می بیند ولی خود دیده نشود» می گوید: نگاه کردم دیدم جامه کهنه در بر داشت که بدن او را نمی پوشانید، با خود گفتم: این کسی است که باید دراهم خود را به او دهم آنها را به نزد او بردم نگاهی به آنها کرد، پنج درهم برداشت و گفت: به چهار درهم آن دو جامه می خرم و یکی را هم خرج می کنم و تتمه را رد کرد و گفت: احتیاج به آن ندارم شبی دیگر او را دیدم که دو جامه نو پوشیده بود، من اندکی از او بددل شدم، متوجه من شد و دست مرا گرفت و به طواف مشغول شدیم، تا هفت شوط طواف را تمام کردیم در هر شرایطی دیدم که پاهای ما بر یک نوع جوهری از جواهر بود، یک بار بر روی یاقوت راه می رفتیم و یک بار بر روی مروارید و یکبار بر روی زمرد و یکبار بر طلا و پاهای ما تا به کعب به آنها فرو می رفت پس آن مرد به من گفت: خدا این همه را به من داده و قبول نکردم و از دست مردم چیزی می گیرم و معاش می کنم، زیرا که همه اینها ثقل و ابتلاست» خلاصه آنکه، قدر حاجت گرفتن افضل است و باعث ثواب رسیدن به آن، کسی است که می دهد، و اعانت بر ثواب هم ثواب است امر شد به موسی بن عمران که «در هر شبی در پیش یکی از بنی اسرائیل افطار کن گفت: الهی چرا روزی مرا بر دست بنی اسرائیل متفرق کرده ای که یکی چاشت بدهد و یکی شام؟ وحی به او رسید که من با دوستان خود چنین می کنم و روزی ایشان را به دست بطالین بندگانم قرار می دهم تا آنها نیز به این سبب به ثوابی رسند».
پنج تومان مال فقرا و ارباب استحقاق، کرباس جداگانه از بابت املاک وقفی جزو کرباسی است که به سمنان رسیده. سیاهه دارم که از پنج تومان به چیز به فقرا رسیده. تتمه را نیز اگر من بر آستان عبودیت پاک یزدان عزوجل خاک شدم، احمد هر چه سزا بیند خواهد کرد اختیار مطلق او و گماشته او راست.
سوم: ترک آنچه مرتکب آن است از معصیت در حال، و عزم بر ترک آن در تتمه عمر خود، و قصد تلافی تقصیری که از او صادر شده، و این نتیجه پشیمانی مذکور است پس مادامی که این امر متحقق نشود توبه حاصل نمی گردد.
دکتر سید حسن الامین که فرزند مؤلف اعیان الشیعه است مستدرک و تتمه ای بر کتاب پدرش نوشته که چند بار چاپ شده‌است.
و طایفه ای حرف او را شنیده گویند: آخر شما عهد بستید که از گفته این مرد تجاوز نکنید و این بیابان جای ماندن نیست، و چون شب درآید راهزنها و سباع شما را نابود می کنند و این طایفه به اتفاق آن مرد رفته تا به مقصد عالی برسند و تتمه در آنجا بمانند تا شب درآید، دزدان بر سر ایشان ریخته بعضی را کشته و طایفه ای را اسیر نمایند.
بارى اى موش! به کجا رفتى؟ موش گفت: رفتم که به جهت شهریار، کلوچه قندى و یخنى بیاورم. گربه گفت: آوردى؟  موش گفت: اى شهریار معذورم بدار که در خانه اطفال خورده بودند و چیزى بهم نمی‌رسید، چون بنده مدتى مدید در خدمت شما بودم اطفال گمان کرده بودند که من جایى به مهمانى رفته‌ام و آنها خورده بودند، چند نفر را بازداشتم که بره‌اى بکشند، اول دل و جگرش را قلیه سازند تا شهریار ناشتایى کند، آنگاه تتمه‌ى او را صرف چاشت و شام بکنند و قدغن شده که یک ران راستش را قورمه نمایند و ران دیگر را یخنى سازند و تتمه‌ى او را چلوکباب بسازند، و تا مدتى مدید در مقام تعریف و هر لمحه‌اى تمسخر و ریشخندى می‌نمود. گربه گاهى از جهت خام طمعى با خود می‌گفت اگر چه مدتى صبر واقع می‌شود، اما عجب سفره رنگینى خواهد کشید و جاى دوستان و عزیزان خالى خواهد بود. و گاهى می‌گفت که مکر و حرامزادگى موش زیاده از آنست، زیرا که تزویر و حیله جبلى ذات شریف اوست، می‌ترسم کة انتظار بکشم و عاقبت چیزى در جایى نباشد. گربه گفت: اى موش! جزاى من این بود که چنین مروتى در حق تو کردم و تو حالا به من در مقام مکر و تزویر سخن می‌گویى و همچنین می‌نماید که قول و بول تو یک حال دارد، هر وقت که خواهد بیاید، هر وقت که نخواهد نیاید!: موش گفت: اى گربه! اگر تو را عقل می‌بود، آنوقت از دستم نمی‌دادى!. *** اى عزیزان! این گفتگوى موش و گربه را گمان نبرید که بیهوده است! موش نفس اماره‌ى شماست که به مکر و حیله‌ها می‌خواهد از دست عقل خلاصى یابد و پیروى شیطان کرده فساد کند، بعد از آن به این تمسخر و ریشخند نماید، و هر زمان به نانى و هر لحظه به نعمتى اختیار از دست عقل برباید. اى دوستان! به این طریق، صولت و شوکت گربه موش را به تصرف خود در آورد ولى عاقبت؟؟؟ نن و یخنى که از موش شنید آنچنان ملایم شد و طمع پرده‌ى فراموشى بر دیده‌ى بصیرتش گذاشت که فریب خورده، موش را از دست بداد. اگر عنان از دست، بدست نفس اماره ندادى از نیل بمقصود باز نماندى. و مطلب از این حکایت اینست که در هر لفظى چندین وجه از نصیحت ظاهر می‌گردد، اما توقع آنکه، قیاس نکنى که بهر کس برسى بگویى شخص خوش طبعى است. بارى، از روى خواهش دل و هوش، نصیحت بر آر از قصه‌ى گربه و موش، تا حقیقت نفس شهوت که جواز اینها از شدت رغبت و خواهش او به هم می‌رسد بدانى و بیابى. و بحقیقت فنائى دنیا و اوضاع او که بزبان گربه نقل کرده دریابى. دیگر از موش و گربه از هر باب نقلها خواهى شنید و از تصوف موش و گربه مباحثه و مجادله‌ى بسیار خواهى دید، اما چه حاصل! می‌ترسم به مطالبى که به کمال درک و شعور آراسته، نرسید و نصیب کم طبعان کم خرد شود و رنج این حقیر ضایع گردد.
ابن الوردی نیز مطالب تاریخی را تا سال ۷۴۹ به این کتاب افزوده و نام آن را «تتمهة المختصر» گذاشته است.
و همچنین فرقی نیست در فساد عبادت به قصد ریا، میان اینکه در ابتدای عبادت قصد ریا داشته باشد یا آنکه آن قصد، در اثناء عارض شود پس اگر ابتدا به قصد قربت و خلوص داخل عبادتی شد و لیکن در اثنای آن ریا در قصد حاصل شد همه آن عبادت باطل، و اعاده آن لازم است، خواه فعل تتمه عبادت به جهت ریای محض باشد که اگر به اطلاع مردم نمی بود نمی کرد یا به جهت قربت و ریا هر دو با هم باشد یا به جهت قربت باشد اما در آن شایبه ریا باشد، مثل اینکه متوجه نماز شب شد به محض رضای خدا و اگر هیچ کس آن را نمی دید باز آن را به جا می آورد لیکن به جهت اطلاع کسی بر آن در اثناء، فرح و سرور و انبساط از برای او حاصل شد به واسطه حصول منزلت از برای او در دل آن شخص بیننده اما این در عملی است که به فساد بعضی از آن، همه آن باطل می شود اما هرگاه عملی باشد که صحت بعض اجزای آن، موقوف بر صحت بعضی دیگر نباشد مثل قرائت قرآن و امثال آن، پس ریائی که در اثناء حاصل می شود همین عملی که بعد از ریا واقع شده باطل می شود و آنچه سابق بر آن بوده باطل نمی گردد و هرگاه کسی عبادتی به قصد اخلاص و قربت انجام دهد و در اثنای آن نیز شایبه ریائی واقع نشود و لیکن بعد از آنکه از آن فارغ شود چنانچه کسی بر آن مطلع شود شکفته خاطر و مسرور گردد به واسطه امید حصول مرتبه از برای او در نزد آن کس، عمل او فاسد نمی شود و از ثواب آن هم چیزی کم نمی گردد، اگر خود باعث اظهار آن نشده باشد.
ابن ابی اصیبعه (۲/۳۶۴-۳۶۹) شرح حال مختصر و اشعار حسین بن هندو را که ثعالبی در یتیمه (۳/۳۹۴-۳۹۶) آورده، با شرح حال و اشعار و فهرست آثار علی بن حسین بن هندو که همو در تتمه (۱/۱۳۴-۱۴۴) آورده، درهم آمیخته‌است، حال آن‌که تأکیدات ثعالبی در هر دو فقره (نک‍: یتیمه، ۳/۳۹۶؛ تتمه، ۱/۱۳۵)، راه را بر چنین تلفیقی می‌بندد.
تتمه سخنان نیز بعد ازین متعاقب به عرض می‌رسد البته بی‌قضا و بلائی
پس البته یکی از شقوق متصوره در مطلب، در واقع و نفس الأمر ثابت و تتمه، به حقیقت باطل است بعد از آن دامن سعی و اجتهاد بر میان زند و استقصای تام و تفحص کامل از ادله مناسبه مطلب نماید تا جزم به حقیقت یک طرف حاصل کند و اگر کسی قادر بر فهم ادله یا تحصیل آنها نباشد باید مواظبت بر طاعات و عبادات و قرائت قرآن نماید، و اوقات را صرف تتبع احادیث و شنیدن آنها کند و مصاحبت با اهل ورع و تقوی و مجالست با ارباب یقین و صلحا نماید، و تضرع و زاری به درگاه باری کند تا به سبب نورانیت این ها ظلمت شک برطرف و مرتبه یقین حاصل شود.
یک تتمه دارد اما این خبر این زمان بگذار تا وقت دگر
رمز- مدرک از وجه ظاهر حس در این نشأه دنیا است و مدرک از وجه باطن عقل در این نشأه آخرت است و در نشأه دیگر قضیه منعکس بود و خط وهمی میان ظهورو بطون برزخ حدوث است و تتمه این حقیقت در اسم ظاهر و باطن گفته شد: و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون.