تبعیت. [ ت َ ب َ ی ی َ ] ( ع مص ) پیرو شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). مأخوذ از تازی ؛ پیروی و متابعت و تقلید. ( ناظم الاطباء ). تابع و پیرو بودن. لفظ مذکور مصدر جعلی است ، چه لفظ تبع خود مصدر است. ( فرهنگ نظام ). و با کردن صرف شود: تبعیت کردن. || ( اِ )دنبال. نتیجه : و نیز آنکه سعی برای آخرت کند مرادهای دنیا به تبعیت بیابد. ( کلیله و دمنه ). تبعیة. [ ت َ ب َ ی ی َ ] ( ع مص ) پیروی و تقلید و متابعت. ( ناظم الاطباء ). پیروی. ( دزی ). تبعیت. رجوع به تبعیت شود.
[ویکی فقه] تبعیت، اصطلاحی فقهی به معنای تبعیت چیزی از حکم یا عنوان شرعی چیز دیگر می باشد. تبعیّت یعنی ارتباط و وابستگی چیزی (تابع) به چیزی (متبوع) که از این عنوان به مناسبت در بابهای طهارت، صلات، جهاد، تجارت، نکاح و لقطه سخن رفته است. معنای لغوی تبعیت تبعیت در لغت به معنای پیروی کردن و تابع بودن است و در منابع فقهی، بویژه فقه امامی ، به اصطلاحی خاص تبدیل شده است. در برخی علوم دیگر مانند اصول فقه و حقوق و علوم سیاسی نیز در معانی خاصی به کار رفته است. کاربرد واژه تبعیت در متون فقهی کاربرد واژه تبعیت در متون فقهی، بویژه منابع متأخر امامی، رواج بسیار دارد و در ابواب گوناگون فقه از جمله طهارت و نماز و جهاد و بیع به کار می رود. تبعیت یکی از مطهِرات در منابع فقهی ...
معنی کلمه تبعیت در ویکی واژه
cittadinanza پیروی، دنباله روی.
جملاتی از کاربرد کلمه تبعیت
اتابک محمد بن سعد هفتمین اتابک از اتابکان فارس و پسر سعد بن ابوبکر بود. پدر او درست همزمان با فوت ششمین اتابک فارس اتابک سعد در سال ۶۵۸ هجری هنگامیکه برای اظهار تبعیت به درگاه هلاکو فرستاده شده بود، در راه بازگشت از اردوی ایلخان در حدود تفرش درگذشت و امارت فارس بعد از فوت پدربزرگ و پدر به او در حالیکه هنوز طفلی خردسال بود، رسید. اتابک محمد بن سعد نیز دو سال بعد در سال ۶۶۰ هجری از بام به زیر افتاد و هلاک شد.
تورم منفی میتواند به انقباض شدید در عرضه پول یا تبعیت از استاندارد طلا یا نیازهای پایهای پولی بیرونی نسبت داده شود. به هر روی تورم منفی شرایط طبیعی در اقتصادهایی با ارز قیمت ثابت است زمانیکه سرعت عرضه پول از سرعت رشد جمعیت و اقتصاد کمتر است؛ و وقتی اتفاق میافتد حجم ارز با ثبات در دسترس به نسبت افراد کاهش مییابد در نتیجه کمبود پول ایجاد شده و قدرت خرید هر واحد پول افزایش مییابد.
علیرغم فهرست استنداران و اسپهبدانی که ظهیرالدین مرعشی ثبت کردهاست، قدیمیترین شواهدی که از وجود دودمان پادوسپانی وجود دارد، سکههای کشف شده از سالهای ۵۰۲ تا ۵۰۴ هجری قمری (برابر ۱۱۰۸ تا ۱۱۱۱ میلادی) هستند که نشان میدهند شخصی به نام «ناصر الدوله شرفالدین نصر بن شهریوش» در رویان و کجور حکومت میکرد و تحت تبعیت سلطان محمد تپر از سلجوقیان بودهاست. اما هیچ نامی از نصر بن شهریوش در تاریخ طبرستان نیامده و نخستین کسی که در منابع مکتوب شهریوش نامیده شده، چند سال بعد از این تاریخ در صحنه حاضر میشود.
که از همان ابتدا نویسندگان روشنفکر و پیشرو به مخالفت با آن پرداختند، از مخالفان گوتیه میگوید: اگر قرار است فلسفهٔ اکلکتیزم درست باشد من هم بی میل نیستم دزدی کنم که این خود فلسفهٔ اکلکتیک است. از طرف دیگر نیز تعداد زیادی از افراد به صراحت از اکلکتیزم دفاع میکردند. اروی میگوید: هنر هرگز تا این حد آزاد نبودهاست، زیرا که ناچار نیست که از قیودی که مد روز به وجود میآورد تبعیت کند. این برای زمان ما افتخاری ست که از تمام سبکها، بهر نحو و عنوان، استقبال میکند؛ زیرا با بالا رفتن سطح آموزش هنری، مردم بهتر میتوانند ارزش سبکهای مختلف را درک کنند.
بلی آئینه دل را تا از زنگ عالم رسم و عادات و غبار خطه طبیعت صیقل ندهی قبول صور حقایق اشیاء نمی کند و مقابله میان او و عقل فعال که محل صور جمیع حقایق است دست ندهد و تا حایل و موانع حاصله از علایق دنیویه از میان برطرف نشود و صور موجوده در آن در آنجا منعکس نگردد و اگر نه این بود که زنگ کدروت معاصی و اخلاق ذمیمه آئینه نفس را تار و موانع و علایق وعادات حایل میانه آن و عالم انوار نشده بود هر نفسی به حسب فطرت، قابل معرفت حقایق ملک و ملکوت بودی و از این جهت است که خداوند عالم آن را از میان سایر مخلوقات برگزید و او را محل امانتی که سموات و ارضین و جبال از تحمل آن امتناع نمودند گرداند و سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم اشاره به کدورات اخلاق ذمیمه فرموده اند که «لولا ان الشیاطین یحومون علی قلوب بنی آدم لنظروا إلی ملکوت السموات و الارض» یعنی «هرگاه نه این بود که لشگر شیاطین اطراف قلوب بنی آدم را احاطه کرده اند، هر آینه حقایق ملکوت آسمان ها و زمین را مشاهده می نمودند» و اشاره به موانع علائق و عادات فرمودند که «کل مولود یولد علی الفطره فابواه یهودانه و یمجسانه و یتصرانه» یعنی «هر کسی متولد می شود بر فطرت سلیم، و لیکن پدر و مادر او و تبعیت آنها، او را از فطرت خود باز می دارند و آنها را به راههای غیر مستقیمه می افکنند» و مخفی نماند که به هر قدر که از برای نفس، تزکیه و صفا و علم به حقایق و اسرار، و درک عظمت حضرت آفریدگار، و معرفت صفات جلال و جمال پروردگار حاصل می شود به همان قدر سعادت و بهجت و لذت و نعمت در نشئه آخرت از برای او هم می رسد و وسعت مملکت او در بهشت به حسب معرفت او به عظمت و صفات و افعال خداوند متعال خواهد بود، به این معنی که معرفت در دنیا باعث استحقاق این مراتب در آخرت خواهد شد.
مکن عیبم اگر تبعیت مردم نمی سازدم خلاف عادت ایشان بود آیین درویشان
شخصیتهای جدول زیر بر اساس قهرمان یا ضد قهرمان بودن مرتب شدهاند. به این صورت که ابتدا قهرمانان و سپس (از دندانخنجری به بعد) ضد قهرمانان آورده شدهاند. البته دو شخصیت مگنتو و میستیک که ابتدا قهرمان هستند و سپس به ضد قهرمان تبدیل میشوند، از این الگو تبعیت نمیکنند.
در مارس ۱۹۸۴، پس از موفقیتهای پیدرپی آلبوم تریلر، رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، در پیامی به مایکل نوشت: «اعتقاد شما به خدا و تبعیت شما از ارزشهای سنتی، الهامگر همهٔ ماست. از زمان آهنگ «میخواهم برگردی» هوادران بیشماری بهدستآوردی که من و نانسی هم جزء آنها هستیم. به ساخت آثار خوب ادامه بده؛ و ما خیلی برایت خوشحال هستیم.»
در سال ۱۹۸۰ میلادی یک مأمور لیبیایی تلاش کرد فیصل زغالای که یک دانشجوی تحصیل کرده در ایالت کلورادو بود، را ترور کند. گلوله شلیک شده بخشی از بینایی زغالای را گرفت. فرد دیگری نیز ربوده شده و در سال ۱۹۹۰ میلادی درست قبل از دریافت تبعیت آمریکایی اعدام شد.
و بعضی مقامات است درین راه که عبور بران بطیران تواند بود و مبتدی را طیران میسر نشود که او بر مثال بیضه است بمقام مرغی نارسیده و بمقام مرغی جز بتصرف مرغ نتوان رسید پس شیخ مرغ صفت است مرید چون خود را بر پر و بال ولایت او بندد مسافتهای بعید که بعمرها بخودی خود قطع نتوانستی کرد بر شهیر همت شیخ باندک روزگار قطع کند و در عالمی که طیران نتوانستی کرد بتبعیت شیخ طیران کند.
تبعیت هر که را چو کردیم آخر جز یاد خدا جمله عبث بود و ضرر
و معونت در اصل بر سه وجه بود یکی آنکه معین جزوی گردد از آن چیز که به معونت محتاج بود، و این معونت ماده بود؛ و دوم آنکه معین متوسط شود میان آن چیز که به معونت محتاج بود و میان فعل او، و این معونت آلت بود؛ و سیم آنکه معین را به سر خود فعلی بود که آن فعل به نسبت با آن چیز که به معونت محتاج بود کمالی باشد، و این معونت خدمت بود؛ و این صنف به دو قسم شود: یکی آنکه معونت بالذات کند، یعنی غایت فعل او نفس معونت بود، و دوم آنچه معونت بالعرض کند، یعنی فعل او را غایتی دیگر بود و معونت به تبعیت حاصل آید.
شرط دوم آن که یک سال در ملک وی بماند اگر در میانه از ملک وی بیرون شود زکوه بیفتد، اما نسل و نتاج مال، اگرچه آخر سال آمده باشد در حساب گیرد و زکوه واجب آید به تبعیت اصل مال شرط سیم آن که بدان مال توانگر باشد و در تصرف وی بود، اما اگر گم شده باشد یا ظالمی از وی ستده باشد، بر وی زکوه نباشد، مگر که جمله هر فایده که از وی حاصل آمده باشد به وی رسد، آنگاه زکوه گذشته واجب آید و اگر کسی چندان که مال دارد وام دارد، درست آن است که بر وی زکوه نبود که وی به حقیقت درویش بود.
اقتصاد لیبی یک اقتصاد برنامهریزی شدهبود که از ایدههای سوسیالیستی قذافی تبعیت میکرد. این اقتصاد بستگی به درآمد اولیه بخش نفت داشت که به شکل ویژهای همه درآمدهای حاصل از صادرات و بیش از نیمی از تولید ناخالص ملی را شامل میشد. در آمدهای نفتی و جمعیت اندک لیبی، این کشور را به بیشترین درآمد سرانه در تولید ناخالص ملی در آفریقا مبدل کردهبود. لیبی رشد مطلوبی به میزان تقریبی ۱۰٫۶٪ رشد در تولید ناخالص ملی از سال ۲۰۰۰ میلادی تا سال ۲۰۱۰ میلادی به دست آورد.
فَاعْفُ عَنْهُمْ اشارت بجمع است از بهر آنکه حکم است و حاکم خداست بحقیقت، و رسول بر تبعیت.
رسول (ص)گفت، «مثل این پنج نماز همچون مثل آب روشن است که بر در سرای کسی می رود و هر روز پنج بار خویشتن بدان آب بشوید ممکن شود که بر وی هیچ شوخ بماند؟ گفتند، «نه یا رسول الله» گفت، «این پنج نماز گناه را همچنان ببرد که آب شوخ را» و رسول (ص) گفت که، «نماز ستون دین است هر که از نماز دست بداشت، دین خود را ویران کرد» پرسیدند از وی که از کارها چه فاضلتر است؟ گفت، «نماز به وقت خویش به پای داشتن» و گفت، « کلید بهشت نماز است» و گفت، «حق تعالی بر بندگان خود هیچ چیز فریضه نگردانید پس از توحید دوست تر نزدیک وی از نماز و اگر چیزی دوست تر از این داشتی، فرشتگان خود را بدان مشغول گردانیدی و ایشان همه در نماز باشند، گروهی در رکوع، گروهی در سجود، گروهی بر پای، گروهی نشسته» و گفت، «هرکه نماز به عمد بماند کافرگشت، یعنی نزدیک شد بدان که اصل ایمان وی به خلل شود، چنان که گویند: هر که را در بادیه آب ضایع شد هلاک شد، یعنی نزدیک رسید به هلاکت و در خطر افتاد»و گفت، «اول چیزی که شمار کنند روز قیامت، نماز بود: اگر تمام بود و به شرط باشد بپذیرند، و دیگر عملها به تبعیت وی چنان که باشد بپذیرند و اگر ناقص بود بر روی وی باز زنند با همه اعمال دیگرش» و گفت، «هرکه طهارتی نیکو کند و نمازی به وقت خویش بگذارد و رکوع و سجود نیکو به جای آرد، به دل خاشع و متواضع باشد نماز وی می رود تا به عرش سپید و روشن و می گوید خدای تعالی تو را نگاه دارد چنان که تو مرا نگاه داشتی و هر که نماز به وقت کند و طهارت نیکو نکند و رکوع و سجود و خضوع و خشوع تمام به جای نیارد، آن نماز تا به آسمان می رود سیاه و تاریک و می گوید خدای تعالی تو را ضایع کناد چنان که مرا ضایع کردی تا آنگه که حق تعالی خواهد نماز وی چون جامه خلق در هم بپیچند و بر روی وی باز زنند» و نیز گفت رسول (ص) بدترین دزدان آن است که از نماز دزدد.»
و این جمله آن است که سالکان صاحب بصیرت را کشف شود در مقام ارائت «سنریهم آیاتنا فی آلافاق و فی انفسهم» و اگر در مراتب بعضی تقدیم و تأخیر افتد نه از سهو عالم کشف باشد از سهو نظر نفس باشد در ادراک معانی غیبی یا از سهو قوت متفکره که سفیر عالم غیب و شهادت است زیرا ک آنچ مکشوف نظر روح شود در عالم غیب قابل تفاوت و نقصان نبود خصوصا چون نظر روح موید بود بمدد نورالله که «اتقو فراسه المومن فانه ینظر بنورالله». اماآنچ نصیبه نفس باشد از معانی غیب به تبعیت روح بود و خیال و وهم را مجال تصرف باشد تفاوت و زیادت و نقصان بدان راه یابد و نیز درین معانی و مراتب شرح داده آمدهر طایفهای را از اهل طریقت و اهل حکمت مذاهب مختلف است بحسب نظرها.
اگر طراحی یک خودرو با عملکرد آن مطابقت داشته باشد — به عنوان مثال شکل فیات مولتیپلا، که تا حدی به دلیل تمایل به نشستن شش نفر در دو ردیف است — گفته میشود که فرم آن از کارکرد آن تبعیت میکند.
قفص قالب بتبعیت در اضطراب آید رقص و حالت عبارت ازان اضطراب است.
با کوششهای اتابک مظفرالدین ازبک، شهر تبریز ۳ سال پس از آغاز حکومت وی و در سال ۱۲۱۳ میلادی (۶۱۰ هجری) به آبادترین، زیباترین، معروفترین و پررونقترین شهر آذربایجان و شمالغرب ایران تبدیل شد. حصارها و بناهای مستحکم ساخته شده در تبریز در این دوره به تبعیت از کوههای سرخفام سرخاب با آجرهای منقوش یا گچ و به رنگ سرخ ساخته شد. آبراههها و جویهای متعددی در سطح شهر جاری گردید که بر طراوت و زیبایی آن افزود. در این دوره شهر تبریز تبدیل به قطب بافت انواع پارچههای ختایی، سقلاطون، عبایی و نیز سجاده و اطلس گردید که تولیدات آن به بسیاری از شهرهای مشرق و مغرب زمین فرستاده میشد.