تأویلی

معنی کلمه تأویلی در لغت نامه دهخدا

تأویلی. [ ت َءْ ]( ص نسبی ) منسوب به تأویل و تفسیر سخن :
چون بمشکلهای تأویلی بگیرم راهشان
جز بسوی زشت گفتن ره ندانند ای رسول.ناصرخسرو.رجوع به تأویل شود.

معنی کلمه تأویلی در فرهنگ فارسی

منسوب به تاویل و تفسیر سخن

معنی کلمه تأویلی در ویکی واژه

مربوط به تأویل، دارای امکان تأویل شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه تأویلی

و اگر این مقیمان و یا خادم ایشان بر وی حکمی کنند و وی را سلامی و یا زیارتی دعوت کنند، اگر تواند خلاف نکند؛ اما به دل مراعات اهل دنیا را منکر باشد، و افعال آن برادران را عذری می‌نهد و تأویلی می‌کند و باید که به هیچ گونه رنج بایست مُحال خود بر دل ایشان ننهد و مر ایشان را به درگاه سلطان نکشد به طلب راحت و هوای خود.
یا مگر آیه قرآن بد و تأویلی داشت یا معما و لغز بود و به تفسیر کشید
عاشقان خود را به یزدان میدهند عقل تأویلی به قربان میدهند
نقلست که شبلی را روزی گفت: یا ابابکر دستی بر نه که ما قصدی عظیم کرده‌ایم و سرگشتهٔ کاری شده و چنین کاری که خود را کشتن در پیش داریم چون خلق در کار او متحیر شدند منکر بی‌قیاس و مقربی شمار پدید آمدند و کارهای عجایب از او دیدند زبان دراز کردند و سخن او بخلیفه رسانیدند و جمله بر قتل او اتفاق کردند از آنکه می‌گفت: اناالحق گفتند بگوی هوالحق گفت: بلی همه اوست شما می‌گوئید که گم شده است بلکه حسین گم شده است بحر محیط گم نشود و کم نگردد جنید را گفتند این سخن که منصور می‌گوید تأویلی دارد گفت: بگذارید تا بکشند که نه روز تأویل است پس جماعتی از اهل علم بروی خروج کردند و سخن او را پیش معتصم تباه کردند علی ابن عیسی را که وزیر بود بروی متغیر گردانیدند خلیفه بفرمود تا او را به زندان برند، او را به زندان بردند یکسال اما خلق می‌رفتند و مسایل می‌پرسیدند بعد از آن خلق را از آمدن منع کردند مدت پنج ماه کس نرفت مگر یکبار ابن عطا و یکبار عبدالله خفیف و یکبار ابن عطاکس فرستاد که ای شیخ از این سخنی که گفتی عذرخواه تا خلاص یابی حلاج گفت: کسی که گفت: گو عذر خواه ابن عطا چون این بشنید بگریست وگفت: ما خود چند یک حسین منصوریم.
و بحقیقت رویای صالح نه آن است که آن را تأویلی راست باشد مطلقا و اثر آن ظاهر گردد که این خواب هم مومن را باشد و هم کافر را چنانک ملک مصر دیدو زندانیان دیدند و آن از نظر دل بود بتأیید روح بی تأیید نور الهی.
هر حدیث طبع را تو پرورش‌هایی بدش شرح و تأویلی بکن وادانک این بی‌حائلست
سوم این که معنی آن است که گناهکاران نمی دانند که عملشان گناه و معصیت است و مرتکبش می شوند و به تأویلی به خطایش انجام میدهند.
حکم دشوار است تأویلی مجو جز به قلب خویش قندیلی مجو
پس این ضعیف رویا بر دو نوع مینهد: رویا صالح و رویاء صادق. صالح آن است که مومن یا ولی یا نبی بیند و راست بازخواند یا تأویلی راست دارد و آن نمایش حق بود و رویا صادق آن است که تأویلی راست دارد و باز خواند و باشد که بعینه ظاهر شود و اما از نمایش روح بود و این نوع کافر و مومن را بود.
و چون صحبت کنی با آنکس که برابر تو باشد عیبهاء او نادید باید کرد و آنچه او کند آنرا تأویلی نیکو کردن و اگر تأویلی نیابی خویشتن را ملامت کردن.