بیچار

معنی کلمه بیچار در لغت نامه دهخدا

بی چار. ( ص مرکب ) مخفف بیچاره :
هوا پود شد برف چون تار گشت
سپه را از آن کار بیچار گشت.فردوسی.بگرد عالم آوارم تو کردی
چنین بدروز و بیچارم تو کردی.؟

جملاتی از کاربرد کلمه بیچار

نجات ایران پاشید. امینی مرد و اسلام کاظمیه شاگرد یک مغازه فتوکپی شد. چند سالی هم به شاگردی گذشت و به پیسی و نداری و آبرو داری. تا اینکه به کمک یکی از دوستانش در کوچه «مایه» مغازه فتوکپی مفلوک بدبخت فقیر و بیچاره‌ای باز کرد. اینکاره نبود و در همه کار و همه چیزش درمانده بود.
بلای جنگ داخلی، نجیب‌زادگان جنوبی را بیچاره و منزوی کرد. هزاران تن از بهترین جوانان‌شان، جان خود را در جنگ از دست دادند و آن‌ها که از مهلکه جان سالم بدر بردند، به شمال مهاجرت کرده، سر و سامانی دوباره گرفتند و شهروندان قانونمندی شدند. شهر من، بالتیمور، از این مهاجرت سود برده و در گسترهٔ فرهنگی و مادی، غنی‌تر شده است.
آن پریچهره ندانم چه شنیده ز حسین که نظر از من بیچاره درویش گرفت
ز کوری ره نمیدانی تو در روز کجاگردی تو ای بیچاره فیروز
اوه پدر، پدربیچاره، مامان تو را در کمد آویزان کرده و من دلم خیلی گرفته
تا به کی بر من بیچاره کنی جور و جفا تا به کی شاد بود از شب وصلت دگری
در دوست دشمنی من درمانده مانده‌ام بیچاره از محبت ناچاری رقیب
اصغر بیچاره مدتی به سرطان حنجره دچار شده بود و سرانجام در سنِ ۸۹ سالگی در سالروز تولد خود در آپارتمانش در آمریکا درگذشت. پیکر وی در ۵ مرداد ۱۳۹۵ از ایالات متحده آمریکا به ایران منتقل و در ۷ مرداد در قطعه هنرمندان بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد.
چون آن بیچاره در کار یوسف برفت و عشق ولایت خویش بتمامی فرو گرفت، زبان طاعنان بر وی دراز شد و زنان مصر تیرهای ملامت در وی می‌انداختند که: تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ، و او خود را تسلّی میداد باین که معشوق خوب روی ملامت ارزد:
بینداخت شمشیر و ترکش نهاد چو بیچارگان دست بر کش نهاد
به تیر غمزه چرا خسته می‌کنی دل‌ها؟ چو چارهٔ دل بیچارگان نمی‌سازی
آلت نری گرفتار یا کیر بیچاره هنگام رابطه جنسی و دخول به دلیل انقباض ماهیچه‌های مهبل رخ می‌دهد و فشاری بیشتر از حالت معمولی به آلت نری وارد می‌کند که مانع بیرون کشیده شدن آن می‌شود.
زوایایی از ترس غم و مرگ که از ابتدای تولد در کنار او بودند. کریستین همیشه اعتراف می‌کرد و به فرزندانش می‌گفت که مادرشان آن‌ها را از بهشت نظاره می‌کند و متوجه رفتار زشت آن‌ها می‌شود وی به‌دلیل ریشه‌های مذهبی که در خانواده‌اش داشت به فرزندانش آموزش‌های مذهبی می‌داد. این آموزش‌های مذهبی به‌علاوهٔ داستان‌های ارواح روی سلامتی ادوارد بیچاره تأثیر گذاشت و باعث کابوس‌های او شد و باعث شد ادوارد دائماً احساس کند که مرگ به او نزدیک می‌شود و همیشه در هراس بود.
آری تخم بی جان را چه یارای آنکه بی دستگیری عنایتش از خاک خیزد و سقای ابر را چه قدرت که بی رخصتش قطره آبی ریزد و اهل زراعت پندارد که به سعی خود از یک دانه، ده دانه برمی دارند و ارباب تجارت، رونق بازار خود را از رشد خود می شمارند بیچاره آدمی چه از خود دیده که این قدر بر خود پیچیده.
جمعی از بازنشستگان در شهرهای کرمانشاه، رشت، شوش و اهواز در اعتراض به «وضعیت معیشتی»، در برابر ادارات تأمین اجتماعی تجمع‌های اعتراضی برگزار کردند. در رشت بازنشستگان شعار دادند: «کشور رو غارت کردند، ما رو بیچاره کردند.». همچنین شعار آنها در کرمانشاه: «حقوق نصفه‌نیمه، سکوت کنی همینه.»، در اهواز: «فقط کف خیابون، به دست میاد حقمون»، «کو مهار تورم، دروغ نگید به مردم»، «لشکری، کشوری، تأمین اجتماعی، اتحاد اتحاد»، «دولت ورشکسته، شمشیر رو از رو بسته» و در شوش، کرخه و هفت‌تپه: «ظلم و ستم کافیه، سفره ما خالیه.» بوده‌است
بر درد دلم طبیب ار آگاه شود بیچاره قرین ناله و آه شود
یکی از مقوله‌های اجتماعی در داستان‌های جلال آل احمد زن است. زن به‌عنوان پدیده‌ای اجتماعی، تقریباً هم‌زمان با انقلاب مشروطه به ادبیات راه می‌یابد. در این دوران از بیچارگی‌ها، محرومیت‌ها و نداشتن آزادی زن در خانواده و اجتماع سخن گفته می‌شود. زن به‌عنوان فردی از اجتماع، تحتِ‌تأثیر ستم‌ها، خرافه پرستی‌ها و نادانی‌های جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کند.
نخستین‌بار با گرفتن کپی از تمام عکس‌های فیلم دختر لر برای عبدالحسین سپنتا فیلم‌نامه‌نویس این فیلم، رسماً وارد دنیای هنر شد. سپس با آشنایی با تئاتر، افزون بر عکاسی از نمایش‌ها، گاه در بعضی از آنها هم به بازی پرداخت. چند سال بعد با گروه دوبلهٔ مرتضی حنانه و حسین سرشار در ایتالیا همکاری کرد. او عکاسی را از سال ۱۳۲۳ آغاز کرد. از او نمایشگاه‌های متعددی در داخل و خارج از ایران برپا شده‌است. اصغر بیچاره خانهٔ خود را در خیابان کوشک به فیلم‌های قدیمی سپرده بود که حدود ۴۰۰ فیلم در آن فیلمبرداری شد.
نظاره بین که عاشق بیچاره میکند جان داده همچو صورت و نظاره میکند
اصغر بیچاره، نویسنده و کارگردان فیلم مستند «سَنَد زنده» در سال ۱۳۵۹ بوده‌است. او همچنین در سینمای ایران به عنوان تهیه‌کننده، فیلم‌بردار و سایر بخش‌ها نیز فعالیت داشته‌است.