بوزن
جملاتی از کاربرد کلمه بوزن
در زمان جنگهای ارمنستان با حکومت ساسانیان، در نیمهٔ دوم سده چهارم میلادی، شاپور یکم اقدام به کوچاندن تعداد زیادی از ارمنیان و یهودیان این منطقه به داخل خاک ایران کرد. بنابر روایت پاوستوس بوزند، تنها از شهر نخجوان و مناطق همجوار آن ۱۶٬۰۰۰ خانوادهٔ یهودی و ۲٬۰۰۰ خانوادهٔ ارمنی کوچانده شدند.
برهمن گفت: کسب آسانتر که نگاه داشت، چه بسیار نفایس باتفاق نیک و مساعدت روزگار بی سعی واهتمامی حاصل آید، اما حفظ آن جز برایهای ثاقب و تدبیرهای صائب صورت نبندد. و هرکه در میدان خرد پیاده باشد و از پیرایه حزم عاطل مکتسب او سخت زود در حیز تفرقه افتد، و در دست او ندامت و حسرت باقی ماند، چنانکه باخه بی جهد زیادت بوزنه را در دام کشید و بنادانی بباد داد.
هم وحشت غربت از ضمیر بوزنه کم شد و هم باخه به محبت او مستظهر گشت.
آوردهاند که جماعتی از صیادان در بیابانی از برای دد، چاهی فروبردند، ببری و بوزنهای و ماری دران افتادند. و بر اثر ایشان زرگری هم بدان مضبوط گشت؛ و ایشان از رنج خود به ایذای او نرسیدند. و روزها بر آن قرار بماندند تا یکروز سیاحی بریشان گذشت و آن حال مشاهدت کرد و با خود گفت: این مرد را از این محنت خلاصی طلبم و ثواب آن ذخیره آخرت گردانم. رشته فرو گذاشت، بوزنه دران آویخت، بار دیگر مار مسابقت کرد، بار سوم ببر. چون هر سه به هامون رسیدند او را گفتند: ترا بر هریک از ما نعمتی تمام متوجه شد. در این وقت، مجازات میسر نمیگردد. بوزنه گفت: وطن من در کوه است پیوسته شهر بوراخور؛ و ببر گفت: در آن حوالی بیشهای است، من آنجا باشم؛ و مار گفت: من درباره آن شهر خانه دارم، اگر آنجا گذری افتد و توفیق مساعدت نماید به قدر امکان عذر این احسان بخواهیم، و حالی نصیحتی داریم؛ آن مرد را بیرون میار، که آدمی بدعهد باشد و پاداش نیکی بدی لازم پندارد، به جمال ظاهر ایشان فریفته نباید شد، که قبح باطن بران راجع است.
به گزارش سید کباری، از مسیر دقیق کاروان فاطمه معصومه خبری در دسترسی نیست، اما با وجود برخی گزارشها و تحلیلها، مسیر حرکت کاروان از مدینه آغاز و از شهرهای بغداد و ساوه عبور و به قم منتهی شدهاست. بر اساس یک تحلیل جغرافیایی، کاروان از مدینه حرکت کرده و از منزلهای: «معدن نقره، قادسیه، کوفه و نجف، بغداد و کاظمین، نهروان، خانقین، قصرشیرین، حلوان، زبیدیه، شبدیز، قصر اللصوص، خنداد، همدان، بوزنجرد، طرزه، روذه، سونقین و ساوه» عبور کردهاست.
این افسانه از بهر آن گفتم تا پادشاه همچون شیر از مشاورت بوزنه نادان، متاسف و رنجور نگردد و از ارتکاب این ظلم پشیمان نشود و رجا به فضل ایزد- عز اسمه- واثق است که به دستور او همان رسد که بوزنه رسید و همان بیند که او دید. این کلمات تقریر کرد و از پیش شاه خروشان بیرون رفت و گفت:
برابر ایشان مرغی بود بر درخت بانگ میکرد که: آن آتش نیست. البته بدو التفات نمی نمود. در این میان مردی آنجا رسید، مرغ را گفت: رنج مبر که بگفتار تو یار نباشند و تو رنجور گردی، و در تو تقدیم و تهذیب چنین کسان سعی پیوستن همچنانست که کسی شمشیر بر سنگ آزماید و شکر در زیر آب پنهان کند. مرغ سخن وی نشنود و از درخت فرود آمد تا بوزنگان را حدیث یراعه بهتر معلوم کند، بگرفتند و سرش جدا کردند.
باخه گفت: من ترا برپشت بدان جزیره رسانم، که در وی هم امن و راحت است و هم خصب و نعمت. در جمله بر وی دمید تا بوزنه توسنی کم کرد و زمام اختیار بدو داد. او را بر پشت گرفت و روی بخانه نهاد. چون بمیان آب رسید تاملی کرد و از ناخوبی آنچه پیش داشت بازاندیشید و با خود گفت: سزاوارتر چیزی که خردمندان ازان تحرز نمودهاند بی وفایی و غدر است خاصه در حق دوستان، و از برای زنان که نه در ایشان حسن عهد صورت بندد و نه ازیشان وفا و مردمی چشم توان داشت. و گفتهاند که: «برکمال عیار زر بعون و انصاف آتش وقوف توان یافت؛ و بر قوت ستور بحمل بارگران دلیل توان گرفت؛ و سداد و امانت مردان بداد و ستد بتوان شناخت، و هرگز علم بنهایت کارهای زنان و کیفیت بدعهدی ایشان محیط نگردد. »
بحر: هزج اخرب ابتربوزن رباعی
بدانک این سوره چهل و سه آیت است و هشتصد و پنجاه و پنج کلمه و سه هزار و پانصد و شش حرفست، جمله بمکّه فرو آمد بقول جماعتی مفسران و بقول ابن عباس و مجاهد جمله بمدینه فرو آمد و قول درست آنست که بمکه فرو آمد مگر دو آیت: «هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً» و این را قصّه ایست که بآن رسیم شرح دهیم، دیگر آیت «وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا». و در این سوره دو آیت منسوخ است: یکی مجمع علی نسخها و دیگر مختلف فی نسخها. امّا آنک باجماع منسوخ است: «وَ إِنْ ما نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ» بآیت سیف منسوخ است، آیت دیگر: «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلی ظُلْمِهِمْ» بقول بعضی محکم است و بقول بعضی منسوخ و ناسخها قوله: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ» و در فضیلت سوره ابیّ کعب روایت کند از مصطفی (ص) قال: من قرأ سورة الرّعد اعطی من الاجر عشر حسنات بوزن کلّ سحاب مضی و کلّ سحاب یکون الی یوم القیامة و کان یوم القیامة من الموفین بعهد اللَّه.
آسیاب قدیمی مربوط به سدههای متاخر دورانهای تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان بیضا، بخش بیضا، دهستان بیضا، در روستای بوزنجان علیا واقع شده و این اثر در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۰۹۵۸ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
مهندسی اسلامی را میتوان دنبالهٔ سنت خاورمیانه و مدیترانه و حاصل ترجمه و گسترش آثاری چون پنوماتیک (فیلون بوزنطی)، مکانیک (هرون اسکندرانی) و رساله ساعتهای آبی (ارشمیدوس) دانست.
آناتولی بوزنیک (اوکراینی: Анатолій Іванович Бузник؛ زادهٔ ۲۱ مهٔ ۱۹۶۱) بازیکن فوتبال اهل اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است.
نگوید آنکه نیاموختست و اصلش نیست/ سخن نیارد سخته بوزن و بمعیار
ای دیدن خوک پیش دیدار تو خوب با چهره تو بوزنه محبوب قلوب
یا یکی برجهد چو بوزنگان پای کوبد به نغمت تنبور؟