بهک

معنی کلمه بهک در لغت نامه دهخدا

بهک. [ ب َ هََ ] ( اِ ) نام مرضی و علتی است که پوست بدن آدمی سفیدشود و معرب آن بهق است. ( برهان ) ( از آنندراج ) ( از فرهنگ فارسی معین ) ( انجمن آرا ) ( جهانگیری ). نکته های سفید یا سیاه که بواسطه بلغم رقیق یا سودا بر پوست آدمی پیدا شود و بهق معرب آن و اول را بهق سفید و ثانی را بهق سیاه گویند و چون مطلق ذکر کنند قسم اول مراد باشد بواسطه شیوع آن. ( رشیدی ). پیسی ظاهر پوست آدمی که «درد» نیز گویند. ( ناظم الاطباء ) :
صد لعنت خدای بمروان و بر یزید
کو داشت علت برص و زحمت بهک.کمال غیاث ( از جهانگیری ).و رجوع به بهق شود.
بهک. [ ب ِ هََ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بخش باجگیران شهرستان قوچان. 450 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

معنی کلمه بهک در فرهنگ معین

(بَ هَ ) ( اِ. ) لک و پیس ، کک و مک .

معنی کلمه بهک در فرهنگ عمید

= بهق

معنی کلمه بهک در فرهنگ فارسی

( اسم ) مرضی است که در آن پوست بدن آدمی سفید شود بهق .
دهی از دهستان بخش باجگیران شهرستان قوچان است ٠

معنی کلمه بهک در فرهنگ اسم ها

اسم: بهک (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: behak) (فارسی: بهک) (انگلیسی: behak)
معنی: نام موبد موبدان در زمان شاپور دوم پادشاه ساسانی

معنی کلمه بهک در فرهنگستان زبان و ادب

{EAC} [مدیریت-مدیریت پروژه] ← برآورد هزینۀ کل کار

معنی کلمه بهک در ویکی واژه

لک و پیس، کک و مک.

جملاتی از کاربرد کلمه بهک

چرخ به چنگال قدرتت به چه ماند روبهکی خسته در مخالب ضیغم
اقتصاد چیست؟؛ بهکیش، محمدمهدی؛ نشر نی، چاپ دوم، ۱۳۸۱
از فیلم‌هایی در آن نقش داشته می‌توان به دیوارهای مالاپاگا، رهاشدگان، گذرنامه سرخ، همچون برگ‌ها، شیپیو آفریکانوس: شکست هانیبال، سندیکا: مرگی در باند تبهکاران و بوم‌شناسی جنایت اشاره کرد.
بهک بدگمان شد ز کردار کوش به کار اندرون تیزتر کرد هوش
میوه فروشی که یمن جاش بود روبهکی خازن کالاش بود
مقیّد بیش ازین نتوان به زندان بدن بودن بکش سر ازگریبان، تابهکی چون دانه در خاکی؟
آر کلی، که پیشتر مهم‌ترین جایزه موسیقی پاپ و هیپ پاپ آمریکا، گرمی را نیز از آن خود کرده متهم است سال‌ها رهبر گروهی تبهکار بوده که زنان و دختران زیرسن قانونی را مورد سوء استفاده جنسی و آزار قرار می‌دادند.
در هر اثری عناصر نه فقط باید از قوانین پیروی کنند بلکه به دلیل انسجام طرح و توطئهٔ داستان باید شامل محدودیت‌هایی باشد تا به قهرمانان و تبهکاران داستان اجازه بدهد با هم بجنگند. عناصر جادویی باید بی قید و بند استفاده نشوند وگرنه ساختار داستان از بین می‌رود.
اکبر بهکلام در آثار اولیه خود بیشتر با موضوع های سیاسی کار می کرد ولیکن آثار بعدی خود را به سبک ابسترکت خلق نمود.
به شمر تبهکار بر زد خروش که درقتل این خسته چندین مکوش
محمد بشیر ابراهیمی (۱۴ ژوئن ۱۸۸۹ – ۱۹ مه ۱۹۶۵) عالم و فقیه مالکی، زبان‌شناس و ادیب عربی، روزنامه‌نگار و بهکردخواه الجزایری بود.
در پی ارتکاب به دو فقره قتل، ییل به ناچار او را به شیکاگو فرستاد تا قضیه کمی آرام‌تر شود. این نقل مکان آغازی برای یکی از بدنام‌ترین تبهکاران در تاریخ معاصر کشور آمریکا بود.
در فصل ششم اسلید سخت به دنبال یافتن پسرش است و از الیور برای اینکار کمک می‌طلبد ولی متوجه می‌شود پسرش باند تبهکاری مخصوص خود را تشکیل داده و سرکشی می‌کند. سرانجام اسلید در نامه‌ای به الیور می‌گوید که می‌خواهد تلاش کند هر دو پسرش را پیدا کند.
ز کنج مطبخ تاریک، خاست غوغائی مگر که روبهکی برد، مرغکی بریان
به گفته کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان گروه‌های تبهکار و قاچاقچیان مواد مخدر به‌طور غیرقانونی کودکان را به ایران منتقل و از آنان برای قاچاق موارد مخدر استفاده می‌کنند، به گفته این نهاد دستگاه قضایی ایران تاکنون دو نفر از این کودکان را به اتهام قاچاق اعدام کرده و ۱۵ کودک دیگر در آستانه اعدام هستند.
سرمهٔ چشم مور شد، سوده استخوان من کم نگهانه تا بهکی می گذری ز خاک ما؟
سپاهش گریزان به وی درگذشت بهک را بماندند تنها به دشت
گفت مرا روبهکی بسته دست گفت مخور غم که گشاینده هست
بهک چون شب آمد یله کرد شهر بشد با سپاه و غم و رنج بهر
ماجرا از اوایل قرن ۲۱ شروع می‌شود و آرتمیس نابغه و تبهکار تنها ۱۲ ساله‌است. ۲ سال پیش پدر او یعنی آرتمیس فاول اول که از غول‌های تجارت ایرلندی و رئیس امپراتوری فاول‌ها بود، خط کشتی‌رانی ای به مورمانسک باز می‌کند، اما در ساحل یخ زده آنجا ناپدید می‌شود. پس این وظیفهٔ آرتمیس فاول دوم است تاآیندهٔ مالی خانواده اش را تأمین کند و او این کار را به شیوهٔ مرموز و نادر خوذش انجام می‌دهد؛ یعنی گرفتن یک لپرکان.