بنشت

معنی کلمه بنشت در ویکی واژه

[bonesht]
یکی از نام‌های خدا
بن آفرینش

جملاتی از کاربرد کلمه بنشت

برآمد غریو سمک بر سماک شه شرق بنشت بر روی خاک
بنشت و به های های بر من بگریست کزدست چنین کسی تو چون خواهی زیست؟
هاینز همچنین توانست دو بار در مسابقه وین-رابنشتاین-گرستن-وین برنده شود.
خاتم شرع خاتمت در فم صدق‌الله بنشته بر خاتم
روبینشتاین در سال‌های بعد به عنوان هنرمندی معتبر مطرح ماند. تعداد زیادی از اجراهایش شامل اجراهایی از آهنگسازان برجسته قرن‌های ۱۸ و ۱۹ مانند موتسارت، بتهوون و شوپن ضبط شدند. همچنین آثاری از آهنگسازان قرن بیستمی مانند آلبنیس، موریس راول و ایگور استراوینسکی. روبنشتاین در جنگ جهانی دوم به آمریکا رفت و در ۱۹۴۶ اقامت آن کشور را دریافت کرد. او شخصیتی شوخ و برون‌گرا داشت اما بر روی صحنه بسیار جدی بود. او خودزندگی‌نامه دوجلدی «سال‌های جوانیم» و «سال‌های بسیارم» را به ترتیب در ۱۹۷۳ و ۱۹۸۰ نوشت.
برجستم و دویدم و پرسیدمش خبر بنشتم و نشاندم و بوسیدمش جبین
ز خون از در و دشت بنشت گرد شنا برد در خون همی اسپ و مرد
از دل روشن برای روی چون تو دلبری همچو خون از رگ برون کردم بنشتر آینه
شمع بنشت زباد سحری خیز ندیم که ز فردوس نشان می دهد انفاس نسیم
گفت دیده‌ام، و از وی حکایت یاد دارم. یکی آنک وی کاغذها چیدی از راه و آن حسبت است تمام، که کم‌یابی که نه نام اللّه باشد. وار هیچ نباشد حروف را حرمت است و گفت که کاغذ را حرمت است بآنک در علم بکار آید و آن و قلم طلسم دانش و سخنست. شیخ بوعلی کاغذ کی برداشته از زمین بروی بنشته بود تازه بخط نوکی بوعلی هذابراتک من النار.
سر و قد نوخیزش بنشت مرا در دل نه دل که به جان شیند سروی که چنین خیزد
زمانی که پیامبر شست و شو به انجام رساند، خدیفه بهر شست وشوی بنشت و پیامبر(ص) جامه را بگرفت و بایستاد تا خدیفه را از دید مردمان پوشاند.