خیس. [ خ َ ] ( ع اِ ) غم. || خطا. گمراهی. || ( مص ) غدر کردن و شکستن عهد. خیسان. || وعده خلاف کردن. || لازم گرفتن فلان جای را. || بوی گرفتن مردار. منه : خاست الجیفة. || رام کرده شدن. منه : یخاس انفه. || کاسد شدن چیزی. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). منه : خاس البیع و الطعام. خیس. ( ع ص ، اِ ) درخت انبوه. || انبوه از حلفا و قصب. ج ، اخیاس. || بیشه ٔشیر. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). کنام شیر. ( یادداشت مؤلف ). ج ، اخیاس : رها کنند پلنگان شخ و هزبران خیس.مختاری.|| شیر. لبن. || نیکویی. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). منه : اقل اﷲ خیسه. خیس. ( ص ) آبدار. مرطوب. آب بخود کشیده. ( ناظم الاطباء ). تر. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِ ) ملافه کرباس کلفت. ( ناظم الاطباء ). خیس. [ خ َ ] ( اِخ ) از بلوکات جوف غربی است در مصر. ( از معجم البلدان ).
معنی کلمه خیس در فرهنگ معین
(ص . ) مرطوب ، تر.
معنی کلمه خیس در فرهنگ عمید
۱. [مقابلِ خشک] ویژگی کسی یا چیزی که با آب یا مایع دیگر مرطوب شده باشد، تر. ۲. (بن مضارعِ خیسیدن ) = خیسیدن بیشه یا کُنام شیر.
معنی کلمه خیس در فرهنگ فارسی
خیس کردن، ترشدن، خیس شده در آب، خیسانیده ( صفت ) آب بخود کشیده مرطوب تر . از بلوکات جوف غربی است در مصر
معنی کلمه خیس در ویکی واژه
bagnato مرطوب،
جملاتی از کاربرد کلمه خیس
در حالی که بازیکن بینالمللی سوئیسی یوهان ووگل و دیوید بکهام هر دو تحت اسپانسری آدیداس بودند و برخی دیگر از توپ جدید راضی گزارش شده بودند، این توپ پیش از جام جهانی مورد انتقاد بسیاری از بازیکنان برتر قرار گرفت. بازیکنانی مانند روبرتو کارلوس برزیلی و پل رابینسون از انگلستان از جمله منتقدان توپ جدید بودند و ادعا میکردند که بیش از حد سبک است و زمانی که خیس میشود عملکرد بسیار متفاوتی دارد. توپ دارای درزهای کمتری است که مقاومت هوا را کاهش میدهد و در نتیجه الگوهای پرواز را تغییر میدهد.
انزال علاوه بر آمیزش جنسی یا خودارضایی میتواند بههنگام خواب، معمولاً در اثر دیدن خوابهای تحریکبرانگیز و سکسی نیز صورت بگیرد که به آن گسیل شبانه (رویای خیس) گویند. انزال در مردان با خروج منی صورت میگیرد.[نیازمند منبع]
لعابی: آنچه از خیساندن او در آب اجزاء مخلوط بر رطوبت شده چیزی لزج به هم رسد. چون برشته کنند الزاق او رفع میشود.
آنکه چرخیست وقت باد افراه وآنکه ابریست وقت پاداشن
چشم صیاد تو شوخیست که صاحبنظران با همه زیرکی از دام بجستند او را
بانگ بر شاگرد زد شوریده سر کین چه گستاخیست ای کوته نظر
می خانه بی نزاری و پروانه بی چراغ شاخیست بی شمایل و فالیست بی فلاح
رفت هنگام شاعری و سخن روز شوخیست وقت نادانی
ای حسد موج زن بحر سیاه آمدی خشت گل تیرهای ز آب جهنم بخیس
بیماریهای مغزی نیز ممکن است سبب آزادسازی تکانههای انحرافی گردد. گزارشهایی در دست است که به همراهی عورت نمایی با اختلال عصبشناسی اذعان کردهاند. این گزارشها آسیب مغزی، به ویژه آسیبهای قطعهٔ گیجگاهی، را با عورت نمایی مرتبط دانستهاند. لازم است ذکر شود، که این اختلال عصبشناسی با اختلال میل جنسی به کودکان (بچه خواهی)، اختلال یادگارپرستی، مبدل پوشی جنسی و آزارگری-آزارخواهی جنسی (سادومازوخیسم) نیز همراه شدهاست. در گزارش دیگری به مواردی از اختلال میل جنسی به کودکان، اختلال یادگارپرستی، مبدل پوشی جنسی و آزارخواهی جنسی در افراد مبتلا به سندرم توره و اختلال بیش فعالی و کم توجهی اشاره شدهاست که عوامل ژنتیکی را در ایجاد این رفتارهای جنسی مؤثر دانستهاند.
آفرودیته علاوه بر خدایان به انسانها نیز علاقهمند میشد، از جمله آنها آنخیسس بود که در نتیجه رابطه آنها آینیاس به دنیا آمد، همچنین به مردانی که عاشق زنان میشدند کمک میکرد، از جمله اینها مربوط به جنگ تروا میباشد که داستان از این قرار است: در مراسم ازدواج پلئوس و ثتیس شخصی وارد مهمانی میشود به نام اریس که سیبی در میان خدایان میاندازد و میگویید؛ برای کسی که زیباتر است و در این میان آفرودیته، هرا و آتنا مدعی آن بودند. زئوس پاریس را به عنوان داور قرار میدهد و هر سه به او وعده خاصی میدهند، اما او وعده آفرودیته که عشقی زیبا رو (هلن) بود را انتخاب کرد، که همچنین در ربودن و برنگرداندن هلن نیز به او کمک کرد.
نیست خالی التفاتش هم بما از زهر چشم هر نگاهش چون رگ تلخیست در بادام تلخ
کریمی چو شاخیست،او را تو باری سخاوت چو جسمیست، اورا تو جانی
شوخیست مایهٔ طمع اشعار خوش چه سود کامروز فرق کس نکند افسر از فسار
الخیسه ۷٫۰ کیلومتر مربع مساحت دارد.
آتالوس یکم (یونانی باستان: Ἄτταλος Α΄)، با نام مستعار (لقب) سوتِر ( به معنای «نجاتبخش») (زندگی در ۲۶۹ تا ۱۹۷ قبل از میلاد) از سال ۲۴۱ تا ۱۹۷ قبل از میلاد بهعنوان پادشاه به شهر پرگامون، یک پولیس پونان باستان (که امروزه در شهر برگاما کشور ترکیه واقعشدهاست) حکمرانی میکرد. پدر او آتالوس و مادرش آنتیوخیس (نوه سلوکوس یکم) بودند. پدر او در کودکیاش درگذشت و او توسط اومنس یکم بزرگ شد؛
رخیست غرقه به خونم نثار درگه تو سزای سکه برآورده ام زری از کاه