خوان سالار
معنی کلمه خوان سالار در فرهنگ معین
معنی کلمه خوان سالار در فرهنگ عمید
۲. آشپز سفره خانه.
معنی کلمه خوان سالار در فرهنگ فارسی
معنی کلمه خوان سالار در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه خوان سالار در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه خوان سالار
سپس خوان سالار آمد ز در بنزد شهنشه فرو برد سر
شیخ آذری طوسی خرقه از او پوشیده. و مولانا فضل اللّه سید نظام الدین احمد شیرازی بادهٔ معرفت از او نوشیده. در تشیع آن جناب کسی را مجال تردید نیست و در بزرگواری وی خاطری را یارای تشکیک نه. دولتشاه سمرقندی و قاضی نوراللّه ششتری نوشتهاند که همه همواره از اطراف به خدمت جناب سید هدایا میآوردهاند و وی بی شبهه تصرف میکرده است. امیر تیمور از این معنی سؤال نمود. سید مضمون حدیث وَلَوْکانَتْالدُّنیا دَمَاً عَبِیطاً لاَیَکُونُ قُوْتُ المؤمنینَ اِلّا حَلالاً را جواب فرموده. امیر در مقام امتحان برآمده، خوان سالار خود را امر نمود که از مَمّر حرامی طبخی به جهت سید ترتیب دهد. خوان سالار به درب دروازه رفته، پیرزنی برهای میآورد به ظلم از او گرفته با طعام پخته به پیش سید آورد. امیر از او پرسید که این طعام حلال یا حرام است. گفت بر من حلال است و بر شما حرام. امیردرغضب شد. مقارن این حال عجوزه داوری به پیش آورده که مراپسری بود به سرخس رفته. در باب او متوحش بودم، شنیدم که سید نعمت اللّه ولی به هرات آمده نذر کردم که اگر پسرم از سرخس باز آید این بره را به جهت سید ببرم.
مصطفی استاده خوان سالار و رضوان طشتدار هدیه دندان مزد خاص و عام یکسان آمده
و چگونه شرافت صفتی را بیان توان نمود که انتظام نظام بنی نوع انسان که اشرف انواع اکوان است به آن منوط، و قوام سلسله هستی بنی آدم، که افضل ابنای عالم است به آن مربوط چه حضرت خداوند متعال، و پادشاه لم یزل و لا یزال، عز شأنه، و عظم سلطانه چون به معماری قدرت کامله، و سرکاری حکمت شامله، در مرز و بوم عالم امکان، شهرستان هستی را بنا نهاد و به محصلی امر «کن»، صحرانشینان بادیه عدم را به آنجا کوچانید هر طایفه را در جهتی، و هر قومی را در محلی جای داد و در محله بالا، هفت گنبد لاجوردی سموات سبع را افراشته، خیل افلاکیان را در آنجا مقام فرمود و در محله سفلی، خانه هفت طبقه ارضین را بنا کرده، فرقه خاکیان را در آنجا سکنی داده، و به جهت بنی نوع انسان که با هر دو طایفه آشنا و مربوط، و با هر دو فرقه منسوب و مخلوط است، محله وسطی را تعیین و در آنجا از عناصر اربع، درهای چهار باغ گذارد صحن و ساحت ربع مسکون و چهار جوی دریاچه سبعه ابحر را طرح ریخته آدم أبو البشر را با ایل و الوس به آنجا فرستاد و جمله مادیات را به خدمت ایشان مأمور ساخت خورشید درخشان را به رتبه خوان سالاری سرافراز، و ماه تابان را به منصب مشعلداری ممتاز، ابر آزادی را راویه سقائی بر دوش نهاد، و باد بهاری را جاروب فراشی به دست داد.
زواره فرامرز و دستان و گیو نشستند بر خوان سالار نیو
چه خوابهاست که میبینی ای دل مغرور چه دیگ بهر تو پختست پیر خوان سالار
قرص خورشید اگر در خور خوانش بودی عیسی مایده آراش بدی خوان سالار
چو از خوان سالار برخاستند نشستنگه می بیاراستند