صرع
معنی کلمه صرع در لغت نامه دهخدا

صرع

معنی کلمه صرع در لغت نامه دهخدا

صرع. [ ص َ / ص ِ ] ( ع مص ) افکندن. ( ترجمان جرجانی ) ( دهار ). بیوکندن. ( زوزنی ). بر زمین افکندن کسی را. ( منتهی الارب ). افتادن و از پای درآمدن. || شعر را مصرع گردانیدن. دو مصراع گردانیدن بیت را. دو مصراع ساختن هر بیت را. ( آنندراج ). || صاحب دو در گردانیدن باب را. ( منتهی الارب ). در خانه را دو طاق گردانیدن.
صرع. [ ص َ ] ( ع اِ ) مثل و مانند. || مقابل و برابر: هو صرع کذا؛ ای حذاؤه. || لنگه چیزی. || بامداد و شبانگاه ، یعنی از بامداد تا زوال یک صرع و از زوال تا غروب صرع دیگر. روز و شب : اتیته صرعی النهار؛ آمدم او را بامداد و شبانگاه. || گونه از گونه های چیزی. ج ، اصرع. صروع. ( منتهی الارب ). نوع از هر چیزی. || ترکتهم صرعین ؛ یعنی منتقل میشوند از حالی بحال دیگر. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || رنگ :هو ذو صرعین ؛ دارای دو رنگ است. ( از منتهی الارب ).
صرع. [ ص َ ] ( ع اِ ) بیماری تناوبی که با اختلاجات و تشنجات همراه است و حس و شناسائی فوراً و کاملا در آن مفقود میگردد. ( ناظم الاطباء ). اپیلپسیا . مرض کاهنی. ( بحر الجواهر ). آفت دیو. نام بیماری که اعضاء نفسانیة را از افعال بازدارد بازداشتنی ناتمام. ( بحر الجواهر ). مرضی است که مریض گاه گاه ناگهان بیفتد و اعضاء و تن او بپیچد وبه اضطراب آید و در آن حال فاقد عقل باشد. بیماریی است که از باعث سده دماغی از خلط غلیظ حادث شود پس اعضاء نفسیه را از افعال وی منع غیر تام نماید. ( منتهی الارب ). نام مرضی که صاحب خود را بر زمین می افکند.بهندی آن را مرگی گویند. ( غیاث اللغات ). در لغت افتادن و نزد پزشکان عبارت است از بیماریی که حادث شود بسبب سُدّه دماغیه ناقصه که روح نفسانی را مانع ازنفوذ شود، و از این رو اعصاب را بتشنج آورد بجهت انقباض مبداء، و مانع گردد حس و حرکت و جنبش و انتصاب را. و این نام از قبیل تسمیه ملزوم به اسم لازم باشد. و گاه این بیماری بنام ام الصبیان نامیده شود، بواسطه آنکه اغلب عارض کودکان گردد و آن را مرض کاهنی نیز گویند، زیرا پاره ای از مصروعان اخبار بغیب کنند. و اینکه سُدّه ناقصه در تعریف قید گردید برای آن است که اگر سُدّه کامله باشد، ایجاد بیماری سکته کند.و این قید برای احتراز از سکته است. و صرع بلغمی و سوداوی هر دو باشد زیرا سُدّه از بلغمی و سوداوی خارج نباشد. و سده صفراوی کمتر یافت شود. و صرع دموی ممکن است باشد. کذا فی شرح القانونچه. ( از کشاف الصطلاحات الفنون ) :

معنی کلمه صرع در فرهنگ معین

(صَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) بر زمین زدن ، افکندن . ۲ - دو مصراع گردانیدن هر بیت شعر را. ۳ - دو لنگه کردن .

معنی کلمه صرع در فرهنگ عمید

نوعی بیماری عصبی که با تشنج، احساس درد، خفگی، سستی در اعضای بدن، و حرکات غیرارادی بروز می کند.

معنی کلمه صرع در فرهنگ فارسی

بیماری عصبی باحالت اختلال وتشنج وسستی دراعضابدن
۱ - ( مصدر ) افکندن . ۲ - دو مصراع گردانیدن هر بیت . ۳ - صاحب دو در گردانیدن باب را. ۴ - ( مصدر ) افتادن . از پای در آمدن . یا صرع ستارگان . لرزش و چشمک زدن ستارگان . ۵ - غش .
صریع

معنی کلمه صرع در فرهنگستان زبان و ادب

{epilepsy} [پزشکی] بیماری ناشی از اختلال کارکرد مغز که مشخصۀ آن حمله های عودکننده با آغاز ناگهانی است

معنی کلمه صرع در دانشنامه عمومی

صَرع یا اپی لپسی ( در عربی صرع به معنای کشمکش است ) ( به انگلیسی: epilepsy ) ( از زبان یونانی باستان ἐπιλαμβάνειν به معنی «تصرف کردن، تملک داشتن، یا پریشان کردن» ) عبارت است از مجموعه ای از اختلالات عصبی مزمن پزشکی یا بلند مدت که با علامت تشنج مشخص می شود. این تشنج ها ممکن است بسیار خفیف و تقریباً غیرقابل شناسایی بوده یا برعکس طولانی مدت و با لرزش شدید همراه باشد. در صرع تشنج ها به طور مکرر روی می دهد و هیچ دلیل ثابت و مشخصی ندارد، در حالی که تشنج هایی را که به دلایل خاص روی می دهد، نباید به عنوان تشنج صرعی تلقی کرد.
در بیشتر موارد دلیل نامشخص است، اما صرع در برخی افراد به دلیل آسیب مغزی، سرطان مغز، و سوء مصرف دارو و الکل، و دلایل دیگر ایجاد می شود. تشنج های صرعی نتیجه فعالیت سلولی بیش از حد و غیرعادی عصب کورتیکال یا غشایی در مغز است. فرایند تشخیص معمولاً شامل حذف تمام شرایطی است که ممکن است علائم مشابهی نظیر سنکوپ را ایجاد کند، و نیز بررسی اینکه آیا هیچ دلیل لحظه ای دیگری وجود داشته است یا خیر. صرع را می توان با گرفتن نوار مغزی یا الکتروانسفالوگرافی نیز تأیید کرد.
صرع را نمی توان درمان کرد، اما حملات را می توان با دارو تا حدود ۷۰ درصد موارد کنترل کرد. در افرادی که تشنج ها به دارودرمانی پاسخ نمی دهند، جراحی، تحریک عصبی یا رژیم درمانی را می توان در نظر گرفت. تمامی سندرم های صرع مادام العمر نیستند و اکثر افراد تا جایی بهبود می یابند که دیگر نیازی به دارو ندارند.
حدود ۱٪ درصد از جمعیت مردم جهان ( ۶۵ میلیون نفر ) صرع دارند، و تقریباً ۸۰٪ موارد در کشورهای در حال توسعه روی می دهند. صرع در افراد مسن تر رایج تر است. در کشورهای توسعه یافته، شیوع موارد جدید بیشتر در نوزادان و سالمندان است؛ در کشورهای در حال توسعه این بیماری در کودکان بزرگتر و بزرگسالان جوان تر دیده می شود، که دلیل آن تفاوت در فراوانی دلایل اصلی است. حدود ۵ تا ۱۰٪ از تمامی افراد یک حمله بی دلیل تا سن ۸۰ سالگی دارند، و احتمال وقوع حمله دوم نیز بین ۴۰ و ۵۰٪ است. در بسیاری از نقاط دنیا افراد مبتلا به صرع حق رانندگی مشروط داشته یا کلا حق رانندگی ندارند، اما بیشتر این افراد بعد از یک مدت بدون حمله می توانند رانندگی را مجدداً آغاز کنند. متخصصان معتقدند حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد بیماری صرع پس از دو سال معالجه، به طور کامل درمان می شود و پزشک معالج می تواند داروی بیمار را قطع کند.
معنی کلمه صرع در فرهنگ معین
معنی کلمه صرع در فرهنگ عمید
معنی کلمه صرع در فرهنگ فارسی
معنی کلمه صرع در فرهنگستان زبان و ادب

معنی کلمه صرع در دانشنامه آزاد فارسی

صَرع (epilepsy)
نوعی بیماری. بیمار مستعد بروز حملات صرعیاست. در حملۀ صرع، تخلیۀ الکتریکی غیرطبیعی در نیمکره های مخباعث تشنجیا احساس های غیرطبیعی می شود. صرع با داروهای ضدتشنجمهار می شود. واژۀ صرع دربارۀ گستره ای از بیماری ها به کار می رود که در شکل خفیف، باعث اختلال موقت هوشیاریو در شکل شدید باعث تشنج می شوند. در برخی از انواع صرع، فعالیت الکتریکی غیرطبیعی محدود به ناحیه ای از مغز است، ولی در سایر موارد، این فعالیت به صورت فراگیر در همۀ قشر مخمشاهده می شود. حملات صرع برحسب علایم بالینی طبقه بندی می شوند. انواع حمله های صرع عبارت اند از صرع بزرگکه با تشنج و بیهوشی همراه است، صرع کوچککه تقریباً مختص کودکان است و با اختلال موقت هوشیاری مشخص می شود، صرع جکسونیکه منشأ آن قشر حرکتیمخ است، و صرع لوب گیجگاهیکه ممکن است با توهم بیناییو تجربیات غیرطبیعی بویایی همراه باشد. یک تا سه درصد از جمعیت جهان مبتلا به صرع اند. این بیماری ممکن است خودبه خود و بدون زمینۀ قبلی آ‎غاز شود یا به دنبال جراحی مغز، بیماری های عضوی مغز، صدمۀ مغزی، بیماری های متابولیک، الکلیسم یا قطع مصرف برخی از داروها ایجاد شود. تقریباً یک سوم بیماران سابقۀ خانوادگی صرع دارند. تعداد حملات صرع در اکثر بیماران کم است و این حملات اثر اندکی بر زندگی روزمره آن ها می گذارد. ابتلا به صرع به معنی وجود اختلال هوش، رفتار یا شخصیت در بیمار نیست.

معنی کلمه صرع در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] صَرع، نوعی بیماری عصبی است.
از آن در باب بیع و نکاح سخن گفته اند.
معنای لغوی و اصطلاحی
صرع در لغت به معنای بر زمین افکندن و در اصطلاح پزشکی نوعی بیماری عصبی و تناوبی است که با تشنج ، بروز اشکال در هشیاری ، حرکات غیر ارادی و آشفتگیهای حسی یا رفتاری همراه است. به فرد مبتلا به این بیماری «حمله ای» یا «مصروع» گویند. جهت نام گذاری این بیماری به صرع آن است که بیماری سبب می شود فرد به صورت غیر ارادی بر زمین بیفتد
حکم فقهی
به تصریح برخی، صرع در برده عیب به شمار رفته، موجب ثبوت حق خیار فسخ برای خریدار درصورت جهل به آن است.
← عقد نکاح
...
[ویکی الکتاب] معنی سِرّاً: راز - مطلبی که در دل پنهان کرده باشند و نخواهند دیگران از آن خبردار شوند
معنی یُزْلِقُونَکَ: تورا بلغزانند - تورا بیندازند - تو را بکشند (کلمه زلق به معنای زلل و لغزش است ، و ازلاق به معنای ازلال ، یعنی صرع است ، و کنایه است از کشتن و هلاک کردن . و معنای عبارت "وَإِن یَکَادُ ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا...
تکرار در قرآن: ۱(بار)
به فتح و کسر (ص) به خاک انداختن. «صَرَعَهُ صَرْعاً: طَرَحَهُ عَلزی الْاَرْضِ» رجل صریع یعنی مرد به خاک انداخته شده. قوم صرعی یعنی گروه به خاک انداخته شده‏. صرعی جمع صریع است یعنی:آن گروه را به خاک افتاده می‏بینی گوئی تنه‏های نخل سقوط کرده‏اند. در نهج البلاغه حکمت 408 فرموده: «مَنْ صارَعَ الْحَقَّ صَرَعَهُ» هر که با حق کشتی گیرد گیرد حق او را به خاک می‏اندازد این کلمه در قرآن فقط یکبار آمده است. صرع به معنی جنون و حمله از همین است. که شخص در اثر عدم تعادل اعضاء به خاک می‏افتد.
[ویکی فقه] صرع (فقه). صَرع، نوعی بیماری عصبی است.
از آن در باب بیع و نکاح سخن گفته اند.
معنای لغوی و اصطلاحی
صرع در لغت به معنای بر زمین افکندن و در اصطلاح پزشکی نوعی بیماری عصبی و تناوبی است که با تشنج ، بروز اشکال در هشیاری ، حرکات غیر ارادی و آشفتگیهای حسی یا رفتاری همراه است. به فرد مبتلا به این بیماری «حمله ای» یا «مصروع» گویند. جهت نام گذاری این بیماری به صرع آن است که بیماری سبب می شود فرد به صورت غیر ارادی بر زمین بیفتد
لغت نامه دهخدا و فرهنگ بزرگ سخن.
به تصریح برخی، صرع در برده عیب به شمار رفته، موجب ثبوت حق خیار فسخ برای خریدار درصورت جهل به آن است.
تذکرة الفقهاء، ج۱۱، ص۲۰۲.
...

معنی کلمه صرع در ویکی واژه

epilessia
بر زمین زدن، افکندن.
دو مصراع گردانیدن هر بیت شعر را.
دو لنگه کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه صرع

مصرف اسفرزه می‌تواند در جذب بسیاری داروها، از جمله داروهای درمان دیابت، ضد صرع، افسردگی و برخی داروهای مرتبط با مشکلات قلبی و کاهش چربی خون اختلال ایجاد کند. مصرف اسفرزه برای زنان باردار و کودکان زیر ۴ سال می‌تواند مضر باشد. اسفرزه بهتر است ۴ ساعت قبل یا بعد از استفاده دارو مصرف شود. مشاوره پزشک در این مورد مهم است.[نیازمند منبع]
بیت را گر ز دو مصرع به میان فاصله است هیچ نقصانی ازان نیست به ربط گفتار
استیون نایت کتاب‌های دیگری نیز در نقد فراماسونری نوشته بود. وی پیرو آیین اشو بود. این نویسنده بریتانیایی در بیشتر دوران زندگی خود از بیماری صرع رنج می‌برد. مرگ وی در ابهام قرار دارد.
دامن فکر بلند آسان نمی آید به دست سرو می پیچد به خود تا مصرعی موزون کند
چه لاف همسری با قامت او می‌زنی ای سرو به پیش مصرع قدش ترا موزون نمی‌دانم
مرا کاری به زاهد نیست جویا مصرعی گفتم سویدای دل افسرده خون مرده را ماند
گفته می‌شود واژهٔ «بُوَدا» یا «بُوَذا» در مصرع اول از راویان منابع بالا اشتباه است. به نظر امید طبیب زاده منشأ اشتباه به کتاب مجمع الفصحاء اثر رضا قلی خان هدایت برمی‌گردد.
مکانیسم اثر: بلوک کانالهای کلسیم. (مثل سایر داروهای ضد صرع از طریق خوراکی به راحتی جذب شده و توسط آنزیم‌های کبدی متابولیزه می گردد)
صنعت: مقلوب مستوی- مصرع مصرع باژگونه توان خواند
خوابم حزین ز مصرع وحدت به دیده سوخت ما خود نفس ز گفتن افسانه سوختیم
ای خوشا مصرع دریای معانی طغرل رشته عمر ز اشکم به گره متهم است
میرزا عباس علی خرم لنبانی، در یک ماده تاریخ، درگذشت اشتها را چنین گزارش می‌کند «ای وای که اشتها نداریم دگر» بر اساس حروف ابجد این مصرع، تاریخ درگذشت اشتها، ۱۲۸۹ ه.ق است.
آئوراها به‌ویژه در تشنج‌های کانونی رایج هستند. اگر قشر حرکتی در صرع بیش از حد نورون‌ها نقش داشته باشد، در این صورت آئوراها (تشعشع‌های نورانی) به حرکت در خواهند آمد. به همین ترتیب، آئوراها حسی جسمی (مانند گزگز، بی‌حسی و درد) در صورت درگیر شدن قشر حسی جسمی می‌توانند ایجاد شوند. هنگامی که قشر اولیه حسی جسمی فعال می‌شود، قسمت‌های مجزای بیشتری در طرف مقابل بدن و نواحی حسی جسمی ثانویه منجر به علائمی در همان طرف کانون تشنج می‌شوند.
در حال حاضر صرع به عنوان سومین اختلال عصبی تشخیص داده شده‌است که فقط در ایالات متحده تقریباً ۲٫۵ میلیون نفر را مبتلا می‌کند. حملات صرعی مزمن است و ارتباطی با علل قابل درمان بلافاصله مانند سموم یا بیماری‌های عفونی ندارد و ممکن است بر اساس علل، علائم بالینی و محل پیدایش مغز بسیار متفاوت باشد. برای بیماران مبتلا به صرع غیرقابل حل - صرع که به داروهای ضد تشنج پاسخ نمی‌دهد - درمان جراحی ممکن است یک گزینه درمانی مناسب باشد.
سرانجام در ۳۱ دسامبر ۱۸۸۹ بر اثر بیماری صرع وفات یافت و در شهر لسی به‌خاک سپرده شد.
دیوان اسیر تو بجز نام تو هیچ است پیچیدگی مصرع و مضمون رسا هیچ
طغرل هزاران آفرین بر مصرع بحر سخن ای از خرامت نقش پا خورشید تابان در بغل!
گر چنین از شوق پابوس تو می‌بالد به خود زلف آخر مصرع آن قد موزون می‌شود
شاعری تاریخ نشستن او به تخت پادشاهی، مدت سلطنت و مرگ او را در دوبیت زیر آورده‌است. مصرع اول سطر دوم به حساب ابجد ۹۸۴ (هجری قمری) و مصرع دوم آن سطر به آن حساب ۹۸۵ است.