سیم
معنی کلمه سیم در لغت نامه دهخدا

سیم

معنی کلمه سیم در لغت نامه دهخدا

سیم. ( اِ ) نقره. پهلوی «اسیم » ، در فارسی «آ» از اول کلمه ( پهلوی ) حذف شده ، اما سیمین در پهلوی آمده. اورامانی «سیم » ( رشته نقره ). برخی از محققان معاصر اصل سیم را یونانی دانند. ( مجله یادگار سال 4 شماره 6 ص 22 و شماره 9 و 10 ص 156 به بعد تقی زاده ). ( از: «اء»، علامت نفی و «سما» ، نشانه نهاده و علامت گذاشته ). و رجوع به فرهنگ یونانی - انگلیسی لیدل و اسکات شود. جمعاً یعنی نقره نامسکوک ( از افادات شفاهی بنونیست ) و الجماهر بیرونی ص 242 شود. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). نقره. ( برهان ). ورق. فضه. ( ترجمان القرآن ) :
گروهی اند که ندانند باز سیم از سرب
همه دروغ زن و خربطند و خیره سرند.قریع ( از لغت فرس اسدی ص 296 ).یکی ز راه همی زر برندارد و سیم
یکی ز دشت به نیمه همی چند غوشای.طیان ( از لغت فرس اسدی ص 516 ).تنش سیم و شاخش ز یاقوت و زر
بر او گونه گون خوشه های گهر.فردوسی.گرچه زرد است همچو زر پشیز
یا سپید است همچو سیم ارزیز.لبیبی.شهان بخدمت او از عوار پاک شوند
برآن مثال که سیم نبهره اندر گاه.فرخی.پوشیده درخواست [ بونصر ] تا آنچه بروزگار ملک و ولایت امیرمحمد او را داده بودند اززر و سیم... نسختی کنند و بفرستند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 260 ). چندان غلام ، زر، سیم و نعمت هیچ او را سود نداشت. ( تاریخ بیهقی ).
بگفت این وشد بر رخش اشک درد
چو سیم گدازیده بر زر زرد.اسدی.ای دریغ آن بر چو سیم سپید
که فروشی همی بسیم سیاه.انوری ( دیوان چ سعید نفیسی ص 447 ).بخواب دایم جز سیم و زر نمی بینی
ببین که زر همه رنج است و سیم جمله عنا.خاقانی.شنیدم که در روزگار قدیم
شدی سنگ در دست ابدال سیم.سعدی.- سیم بهبهانی ؛ نقره غیرخالص و مغشوش. ( آنندراج ).
|| پول. پول مسکوک. نقد :
چندیت مدح گفتم و چندی عذاب دید
گر ز آنکه نیست سیمت جفتی شمم فرست.منجیک.ای گل فروش گل چه فروشی برای سیم
وز گل عزیزتر چه ستانی به سیم گل.کسایی.میانش بخنجر کنم بردو نیم
بخرند چیزی که باید به سیم.فردوسی.پس مشتی رند را سیم دادند که سنگ زنند و مرد خود مرده بود. ( تاریخ بیهقی ). و نایب برید را بخواندم و سیم و جامه دادم تا بدان نسخت که خوانده انهاء کرد. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 333 ).

معنی کلمه سیم در فرهنگ معین

[ په . ] (اِ. )۱ - نقره . ۲ - پول ، وجه . ۳ - فلزی قیمتی که در معادن به طور خالص یا به صورت ترکیب با فلزات دیگر (انتیمون ، سرب ) یافت می شود و چون آن را با مس ترکیب کنند محکم تر می گردد و در صنعت کاربرد زیاد دارد. ۴ - مفتول ، رشتة باریک فلزی . ۵ - یک یا
(اِ. ) چرک ، خونابه .
(اِ. ) چوب هایی که برزگران بر دو طرف چوبی که بر گردن گاو زراعی گذارند، بندند، یوغ .

معنی کلمه سیم در فرهنگ عمید

= شیم šim
چرک و خونابه که در زخم و جراحت جمع شود.
* سیم کشیدن: (مصدر لازم ) [عامیانه]
۱. (برق ) یک یا چند رشتۀ باریک و بلند ساخته شده از فلزی با رسانایی بالا که برای انتقال برق یا سیگنال های الکتریکی به کار می رود: سیم برق، سیم تلفن.
۲. (شیمی ) = نقره
۳. (موسیقی ) رشتۀ نازک فلزی که روی بعضی آلات موسیقی، مانند تار و سه تار، می کشند و با زخمه زدن یا کشیدن ابزار موسیقیایی بر آن، مرتعش شده و تولید صدا می کند.
* سیم کشیدن: (مصدر لازم ) کشیدن و امتداد دادن سیم برق، تلفن، یا تلگراف از جایی به جای دیگر و وصل کردن آن، سیم کشی کردن.

معنی کلمه سیم در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - چرک ریم . ۲ - جراحت
برخی از محققان معاصر اصل سیم را یونانی دانند .

معنی کلمه سیم در دانشنامه عمومی

سیم برای انتقال جریان الکتریکی از مکانی به مکان دیگر کاربرد دارد. عامل انتقال جریان، فلزِ سیم است که رسانای جریان است.
واژهٔ «سیم»، علاوه بر موردهای برقی، برای سیم گیتار، تار و غیره در سازهای زهی، به همراه واژهٔ «تار» نیز کاربرد دارد.
سیم ها به هادی های با روکش تا ۱۰ میلی متر مربع و هادی های بدون روکش از ۱۰ تا ۱۲۰ میلی متر مربع گویند. سیم های پر کاربرد را به سه دسته زیر تقسیم بندی کرد:
• سیم های افشان
• سیم های رشته ای
• سیم های مفتولی
استفاده از سیم های افشان در سیم کشی ساختمان ممنوع می باشد به جز در مواردی که مجموع زوایای سیم کشی بیشتر از ۳۶۰ درجه باشد.
در صورت استفاده از سیم افشان در سیم کشی ساختمان استفاده از سر سیم الزامی است.
از سیم های رشته ای بیشتر در سیستم اتصال زمین و خطوط هوایی کاربرد دارد و استفاده از سیم های مفتولی در سیم کشی ساختمان مجاز می باشد.
«ولتاژ نامی سیم»، به ولتاژی گفته می شود که سیم، برای آن ولتاژ طرّاحی شده است و بر پایهٔ آن، آزمون های الکتریکی را می انجامند. این ولتاژ را به صورت U۰/U بیان می کنند که در آن U۰، مقدار مؤثّر ولتاژ میان هر رشته و زمین است و U، مقدار مؤثّر ولتاژ میان دو فاز.
طبق آمار گزارش شده از مرکز آمار، حدود پنجاه درصد حریق ها ناشی از استفادهٔ نامطلوب از برق است و حدود ده درصد از آن ها مربوط به عدم تناسب مقطع سیم و کابل مصرفی و غیراستاندارد در ساختمان هاست. گزینش سیم ملزوم ساختمان ها معمولاً به صورت سنّتی است و با توجّه به نوع مصرف، به طور صحیح و علمی گزینش نمی شوند؛ مثلاً برای همگی مصرف های روشنایی ساختمان از سیم ۱٬۵ و در پریزها از سیم ۲٬۵ استفاده می گردد. می توان سطح مقطع مناسبتری برای مصرف های خانگی برگزید که قیمت تمام شدهٔ آن کمتر و در مقابل با تهیهٔ سیم و کابل مرغوب، مانع از بروز آتش سوزی شود. به عنوان مثال، اگر برای روشنایی پذیرایی، از یک لوستر ده شاخه استفاده کنیم که هر شاخهٔ آن لامپْ صد وات داشته باشد، جریانی حدود پنج آمپر از سیم خواهد گذشت؛ بنابراین، با لحاظ کردن ضریب اطمینان به دلیل نزدیکی دو عدد ۴٬۵۴ و ۵ می توان سیم متناسب و مقرون بصرفهٔ ۰٬۷۵×۱ که در مقایسه با مقطع ۱٬۵ در حدود پنجاه درصد ارزان تر است برگزید. مثال دیگر، در مورد روشنایی سرویس بهداشتی و حمّام است که حدّاکثر دو لامپ برای روشنایی در این مکان ها مورد استفاده قرار می گیرد و بیشینهٔ جریان گذری ۰٬۹ آمپر بوده در این صورت سیم ۰٬۵×۱ مناسب است. همچنین، روشنایی راه پلّهٔ اتاق خواب و نمای ساختمان که در حال حاضر در بیشتر ساختمان ها در موردهای مذکور از سیم ۱۰۵ برای روشنایی استفاده می کنند.
سیم (آستارا). سیم ( به ترکی آذربایجانی: Sım یا Sym ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان آستارا واقع شده است. سیم از دورافتاده ترین روستاهای شهرستان آستارا است. سیم ۵۸۲ نفر جمعیت دارد. مردم روستا تالش زبان و پیرو مذهب سنی شافعی هستند.
در برخی منابع به زبان های فارسی و تالشی از آن با نام صم یاد شده است. واژه سیم یا سم در زبان تالشی به معنی مکان مرتفع و شیب دار است.
این روستا که در کناره رود تنگرود قرار گرفته، به دلیل چشمه های درمانی و آبشارهای فراوان خود مشهور است.
سیم (ماهی). سیم نامی عمومی است برای اشاره به شماری از ماهیان آب شیرین به ویژه برای اشاره به ماهی سیم.
شانک ماهیان را گاه سیم دریایی نیز می گویند.
سیم (مجلس لهستان). سـِـیم ( لهستانی: Sejm؛ تلفظ: Seym – ( شنیدن ) ) که نام رسمی اش سـِـیمِ جمهوری لهستان است، مجلس سفلا در سیستم دومجلسی کشور لهستان است. حدود اختیار و نفوذ این مجلس را می توان با بوندستاگ در آلمان و مجلس عوام در ایالات متحده آمریکا مقایسه کرد.
این مجلس بالاترین هیئت حاکمه در جمهوری سوم لهستان از سال ۱۹۸۹ است و در کنار مجلس اعلا و مجلس سنا، قوه مقننه این کشور را تشکیل می دهند. این مجلس ۴۶۰ نماینده دارد که هر ۴ سال توسط رأی گیری عمومی انتخاب می شوند و رئیس آنرا «مارشالِ سِـیم» می نامند.
نخستین مجلس سفلا در لهستان در ۱۴۹۳ میلادی برپا شد که مجموعه ای از نجیب زادگان شِلَختا یا نمایندگان شان بود. در دوران پادشاهی لهستان ( ۱۳۸۵–۱۵۶۹ ) ، واژهٔ «سـِـیم» به کل سیستم دومجلسی این کشور گفته می شد. از دوران جمهوری دوم لهستان واژهٔ «سـِـیم» تنها به بخش بزرگتر مجلس گفته می شود.
سیم (موسیقی). سیم قطعه ای نوسان دار در یک ساز موسیقی است که از لرزش آن صدا تولید می شود. نمونه هایی از سازهایی که سیم دارند عبارتند از سازهای زهی نظیر گیتار و پیانو، و سازهای خانواده ویولون.
سیم ساز معمولاً در حالت کشش قرار دارد به شکلی که به صورت کنترل شده قابلیت تحرک داشته باشد.
معنی کلمه سیم در فرهنگ معین
معنی کلمه سیم در فرهنگ عمید
معنی کلمه سیم در فرهنگ فارسی
معنی کلمه سیم در دانشنامه عمومی
معنی کلمه سیم در دانشنامه آزاد فارسی

معنی کلمه سیم در دانشنامه آزاد فارسی

سیم (wire)
رشته ای فلزی، حاصل از کشیدن مفتول. سیم با عبور از حدیدههایی ساخته می شود که به تدریج کوچک تر می شوند. سیم های ظریف را برای انتقال برق به کار می برند و با سیم های ضخیم کابل های حمّال بار می سازند. در خرابه های شهر تروا و در مقبره های باستانی مصر سیم هایی از جنس طلا، نقره، و مفرغ به دست آمده است. از دوران قدیم تا قرن ۱۴م، سیم را با تبدیل فلز به ورق، بریدن ورق به شکل تسمه های نازک، و گردکردن تسمه ها با چکش کاری می ساختند. رومی ها برای تهیۀ سیم مفتول های فلزی گداخته را چکش کاری می کردند. کشش سیم در قرن ۱۴م و در آلمان ابداع شد. در این فرآیند، مفتولی فلزی را از سوراخ حدیده بیرون می کشند. در قرن ۱۵م، کارخانه هایی برای کشش سیم به راه افتادند که با نیروی آب کار می کردند. امروزه، عملیات کشش سیم با ماشین صورت می گیرد. برای تولید سیم ضخیم، مفتول های فلزی را از سوراخ حدیده هایی از جنس کاربید تنگستن عبور می دهند. برای تولید سیم های بسیار نازک، از حدیده هایی از جنس الماس استفاده می کنند. سوراخ هر حدیده از سوراخ حدیدۀ قبلی باریک تر است و در نتیجه، سیم به تدریج نازک می شود. نوک مفتول را تیز می کنند و سطح آن را با ماده ای روانکار پوشش می دهند تا به آسانی از سوراخ حدیده عبور کند. در ابتدا نوک مفتول را با گیرۀ مخصوصی می گیرند و هنگامی که طول سیم خارج شده از حدیده به اندازۀ کافی رسید، آن را دور قرقره می پیچند. سپس، با پیچیدن قرقره سیم را از حدیده بیرون می کشند و آن را کلاف می کنند. انواع گوناگونی از سیم ها برای کاربردهای متفاوت تولید می شود، از آن جمله است سیم گالوانیزۀ پوشش کاری شده با روی که زنگ نمی زند، سیم خاردار، تور سیمی برای حصارکشی، و کابل یا سیم بکسل که از بافتن سیم های نازک به صورت طناب به دست می آید. سوزن، سنجاق، میخ و پرچ را از سیم می سازند.
سیم (موسیقی). سیم (موسیقی)(string)
در موسیقی، تارها (زه ها)یی معمولاً از جنس روده (مثل سازهایی از خانواده های ویولن و هارپ) یا فلز (مثل سازهای خانواده های لوت، ویولن، گیتار، و پیانو)، که وسیلۀ تولید نت ها در این سازهایند.

معنی کلمه سیم در ویکی واژه

نقره.
پول، وجه.
فلزی قیمتی که در معادن به طور خالص یا به صورت ترکیب با فلزات دیگر (انتیمون، سرب)
یافت می‌شود و چون آن را با مس ترکیب کنند محکم تر می‌گردد و در صنعت کاربرد زیاد دارد.
مفتول، رشتة باریک فلزی.
یک یا مجموعة چند رشتة فلزی باریک و بلند با رسانایی زیاد جهت کاربردهای گوناگون (برق، تلفن و غیره)
تار یا زه ابزارهای موسیقی زهی. ؛ ~کارت قطعة کوچک شامل مدارهای مختلف که در داخل تلفن همراه (موبایل)
قرار می‌دهند و به وسیلة آن تماس برقرار می‌شود که درواقع کارت مشخصة مشترک است و خرید و فروش سیم کارت از طریق این قطعه صورت می‌گیرد. ؛ ~بکسل طناب سیمی ای که معمولاً یک سر آن را به خودرو معیوب و سر دیگر آن را به خودرو سالم می‌بندند تا آن را به دنبال خود بکشد. ؛ ~باطری دو سیم با دو گیره در انتهای آن‌ها که با وصل کردن به قطب‌های مثبت و منفی باطری دو اتومبیل هنگامی که یکی از آن‌ها ضعیف یا عیب داشته باشد به کار می‌رود و به کمک آن اتومبیل دیگر را روشن می‌کند. ؛ ~خاردار دو رشته سیم تابیده با گره‌های چند شاخة تیز که معمولاً به عنوان مانع عبور به دور زمین یا روی دیوار می‌کشند. ؛ ~ظرف شویی نوارهای خیلی باریک فلزی که حالت تابیده دارد و برای شستن دیگ و قابلمه و مانند آن به کار می‌رود.
تارهای سازهای زهی. ؛به ~آخر زدن (کن.)
عقل خود را از دست دادن، خل شدن.
چوب‌هایی که برزگران بر دو طرف چوبی که بر گردن گاو زراعی گذارند، بندند؛ یوغ.
چرک، خونابه.

جملاتی از کاربرد کلمه سیم

نیست سیماب و آب و هست درو صفوت آب و گونه سیماب
ای یار قمرسیما ای مطرب شکرخا آواز تو جان افزا تا روز مشین از پا
باز چو بینیم رخ عاشقان با طبق سیم نثار آمدیم
ز لطف تست که چون خصم نیست از پی زر کبود لب شده و تب گرفته چون سیماب
دو ماهی در آنجا به شادی بماند ز ماه سیم لشکری بر نشاند
کرا وصال میسّر شود که در کویت مجال نیست کسی را مگر نسیم شمال
صحت تو صحت جان و جهانست ای قمر صحت جسم تو بادا ای قمرسیمای ما
چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی
بسی ماهی از سیم و از زر ناب به نیرنگ کرده روان زیر آب
نمونه‌هایی از افراد با لقب افندی: عباس وسیم افندی، شوقی افندی
آن که مصرف می کند پیدا برای سیم و زر کاش نقد وقت را هم مصرفی پیدا کند