راهبان. ( ص مرکب ، اِ مرکب ) رهبان. محافظ و نگاهبان راه. ( ناظم الاطباء ). محافظ راه. ( آنندراج ) ( از شعوری ج 2 ورق 11 ) ( ملخص اللغات حسن خطیب ) : راهبانان بر سر کوه بنشاندند. ( مجمل التواریخ و القصص ). بهر راهی رباطی کرد و خانی نشسته بر کنارش راهبانی.( ویس و رامین ).چو گفتار آن رادمردان شنید سبک راهبان سوی یوسف دوید چنین گفت با راهبان همچو باد مر آن قوم را کن بگفتار شاد.( یوسف و زلیخا ).بدروازه آمد سبک راهبان بگفتارشان برگ داد و زبان.( یوسف و زلیخا ).بپرسید از ایشان یکی راهبان که با من بگویید نام و نشان.( یوسف و زلیخا ).|| مسافر. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || رَصّاد. ( یادداشت مؤلف ): ارصاد؛ راهبان نشانیدن. ( ترجمان القرآن ). || دزد و راهزن و قطاع الطریق. ( ناظم الاطباء ).دزد. ( آنندراج ). راهبان. ( اِخ ) کازرون در اصل سه ده بوده : نودر، دریست ، راهبان. رجوع به فارسنامه ابن بلخی ص 145 و نزهة القلوب ج 2 ص 125 و 126 شود.
معنی کلمه راهبان در فرهنگ عمید
نگه دارندۀ راه، نگهبان راه.
معنی کلمه راهبان در فرهنگ فارسی
رهبان، راهوان، نگهدارنده، راه، نگهبان راه کازرون در اصل سه ده بوده : نودر - دریست - راهبان .
معنی کلمه راهبان در فرهنگستان زبان و ادب
{patrolman, lengthman, ganger} [حمل ونقل ریلی] فردی که بازرسی و نظارت بر بخشی از خط را برعهده دارد
جملاتی از کاربرد کلمه راهبان
و خدای تعالی می گوید، «لایکلف الله نفسا الا وسعها». و این حدیث نفس چنان بود که عثمان بن مظعون رسول(ص) را گفت که این نفس می گوید که خویشتن خصی بکن تا از شهوت برهی. گفت که خصی کردن امت من روزه است. گفت، «نفس من گوید که زن را طلاق ده». گفت، «آهسته باش که نکاح سنت من است». گفت، «نفس من گوید که با کوه شو چون راهبان». گفت، «مکن که راهبانیت امت من حج و غزاست». گفت، «نفس من گوید نیز گوشت مخور»، گفت، «نه. من گوشت دوست دارم و اگر یافتمی خوردمی و اگر از خدای تعالی خواستمی بدادی».
مردکی اشقراست و رومی روی گویی از راهبان ناقوسیست
راهبان عیسوی با صاحبان مولوی پیش تخت خسروی بر خاک بنهادند سر
آشتینامه محمّد عهدنامهای است بهصورت ورقی از سند که گفته میشود محمّد، پیامبر اسلام، آن را با دِیرِ کاترینِ مقدس در صحرای سینا منعقد کردهاست. در این سند امنیت و امتیازات دیگر به راهبان این صومعه اعطا شده و اثر دستی بهعنوان امضا بر پای آن دیده میشود که گفته شده دست محمّد، پیامبر اسلام، است.
در طول ۱۸ ماه خشونت، راهبانی که اعدام نشدهبودند به زور به ارتش خلق مغولستان فرستاده شدند. در همان زمان، ۱۸۷ نفر از رهبری نظامی به دستور مارشال چویبالسان کشته شدند و همچنان ارتش با گروههای اطلاعاتی ارتش سرخ شوروی و انکاوده مرتبط ماند.
اگرچه اصطلاح جامعه گرا در اواسط قرن نوزدهم ابداع شد، اما ایده هایی که ماهیتاً جامعه گرایانه هستند، بسیار پیشتر وجود داشتند. آنها در برخی از آموزه های کلاسیک سوسیالیستی (مانند نوشته ها درباره اجتماع اولیه و همبستگی کارگران) و پیشتر از آن در "عهد جدید" یافت می شوند. جامعه گرایی به راهبان اولیه برمی گردد.
از آغاز سال ۱۵۷۱ نوبوناگا حمله به جبههٔ مشترکی که بر ضد او تشکیل شده بود را آغاز کرد. در ۲۹ سپتامبر دستور آتش زدن کوه هیئی را صادر کرد. در حمله سپاه نوبوناگا هر چه معبد در پایین این کوه قرار داشت سوزانده شد و در حدود ۳۰۰۰–۴۰۰۰ نفر از راهبان و ساکنان این کوه از زن و مرد و پیر و جوان سربریده شدند.
تا سال ۴۵۰ رومیان باستان، انگلستان را ترک کرده بودند و به جای آنها تعداد زیادی از مردم سلت و بریتونها در آنجا اقامت داشتند. اقوامی که بعدها در آنجا سکونت کردند متعلق به چهار قبیلهٔ آنگلها، یوتها، فرزینها و ساکسونها از نژاد ژرمن بودند. این ساکنان، «آنگلوساکسون» نامیده شدند. قبرهای منطقهٔ ساتن هو با یادداشتهای راهبانی مثل عالیجناب «بید»، اطلاعات مربوط به تاریخ آنها را بیان میکند. سدهها بعد، شاهان آنگلوساکسون مانند آلفردِ کبیر با مهاجمان وایکینگ جنگیدند.
چو راهبان بتعبد همه بتان بهار بپیش در، محراب و بدست بر، مجمر
وی سفرهای برون مرزی متعددی به کشورهای آمریکا، اسپانیا، ایتالیا، فرانسه، انگلستان، آلمان، سوئیس، اتریش، اتحاد جماهیر شوروی سابق و سوریه و لبنان داشته که مهمترین آنها سفر به مسکو در سال ۱۳۶۷ شمسی مطابق ۱۹۸۸ میلادی برای ارائه نامه سید روحالله خمینی رهبر ایران به میخائیل گورباچف رهبر شوروی، بود و همچنین سفر او به نیویورک در سال ۱۳۷۹ شمسی مطابق ۲۰۰۰ میلادی برای ارائه پیام سید علی خامنهای رهبر ایران به نشست هزارهٔ ادیان و دیدار وی با کشیشها، راهبان بودایی و مسیحیان در اروپا بود.
حاکم مغول، غازان، که در جوانی آموزشهای بودایی دیدهبود، در ۱۳۱۰ میلادی به اسلام گروید و آنرا دین رسمی حکومت ایلخانان ساخت. او همچنین آیین بودایی را ممنوع اعلام کرد ولی به راهبان بودایی اجازه داد که به مناطق بودایی همسایه تبعید شوند.
مرا گویی که بر راهش مقیمی مگر تو راهبانی من چه دانم
جینها پوشیدن لباس را برای راهبان مرد حرام میدانند و معتقدند مهاویرا در حال ریاضت و ترک تعلقات نفسانی، پس از مشاهده تعلق خاطر خود به حیا، همه لباسهای خود را بیرون آورد و تا آخر عمر برهنه به سر برد.
در مونتهکاسینو و ناپل تحصیل کرد. از جوانی خواستار آن بود که به راهبان فرقه دومینیکن ملحق شود. علت علاقهٔ زیاد توماس به این فرقه فعالیتهای علمی و وعظی ایشان بود. خانوادهٔ توماس با ملحق شدن او به طریقهٔ دومینیکیها مخالف بودند ولی توماس در جامع الهیات میگوید اگر کسی حس کرد از سوی خداوند به سوی خدمت فراخوانده شده، لازم نیست به مخالفتهای والدین گوش فرا دهد. در برههای گروهی از سربازان امپراتور به دستور مادر توماس او را ربودند و یک سال محبوس کردند، اما عزم توماس سرانجام غلبه یافت و توانست تصمیم خود را عملی کرده و به راهبان فرقه دومینیکیها بپیوندد.
راهبان مست مصحف سوز این دیر کهن در میان آئین زنار و چلیپا افکنند
علی الدّوام که چون راهبان از رق پوش فلک ز منطقه کهکشان کمر دارد
«وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً» یعنی مساجد المسلمین من امّة محمّد (ص) معنی آیت آنست که اگر نه والیان و سلطانان بودندی و گماشتگان اللَّه که بفرمان وی جهاد و قتال میکنند و حدها میرانند و شرّ بدان از نیکان باز میدارند. لهدّم معبد اهل کلّ زمان، فی زمن موسی الکنائس، و فی زمن عیسی البیع و الصوامع، و فی زمن محمّد (ص) المساجد، فروهشتندی خراب و معطل، در عهد موسی صلوتاهای جهودان و در عهد عیسی کلیساهای ترسایان و صومعههای راهبان، و در عهد محمّد مصطفی مسجدهای مؤمنان. و قال ابن زید: اراد بالصلوات، صلوات اهل الاسلام فانّها تنقطع اذا دخل العدوّ علیهم، و قیل معنی الآیة، لو لا انّی اذنت للمؤمنین فی قتال الکفّار لغلب الکفّار علی البلاد و اظهروا فیها الفساد. «وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ» ای من اقام شریعة من شرایعه نصر علی اقامة ذلک الّا انّه لا یقام فی شریعة نبیّ الّا ما اتی به ذلک النبیّ و ینتهی عمّا نهی عنه. «إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ» علی خلقه، «عَزِیزٌ» منیع فی سلطانه.