رئوس
معنی کلمه رئوس در فرهنگ عمید
معنی کلمه رئوس در فرهنگ فارسی
معنی کلمه رئوس در دانشنامه عمومی
آنتونیو گائودی معمار معروف در این شهر به دنیا امده است.
معنی کلمه رئوس در ویکی واژه
جِ رأس.
سرها.
اصول.
جملاتی از کاربرد کلمه رئوس
هر فردی در زندگی خود نقشهایی ایفا میکند، همچون: نقش پدر، همسر، رئیس، مرئوس، همکار و شهروند…، ایفای هر نقشی رفتارهای خاص خود را میطلبد و انتظاراتی را پدیدمیآورد؛ گاهی بین این نقشها تضادهایی وجود دارد که ما را متحمل میکند.
در دورهی بیزانس حاشیههای نوشته شده بر اورستوس اوریپید نشان میدهد که در آثاری نامشخص از سوفوکل، آترئوس، آئروپه را به انتقام رابطهی عاشقانهاش درون دریا انداخته و پشم زرین را میدزدد.
خاکپای بلال حضرت تو گشته از راه دین تاج رئوس
ازقضا جمله وکیلان همه این میگویند خاصه آنان که بر این قوم رئوسند و صدور
در تحقیقات آزمایشگاهی که از عصاره اسپند جهت از بین بردن میکروبها استفاده شدهاست. عصارههای حاصل از کالوس خواص ضد میکروبی در برابر میکروبهایی نظیر استافیلوکوکوس اورئوس، اشریشیا کولی و کاندیداآلبیکانس را نشان دادهاست.
استافیلوکوک اورئوس، کوکسی گرم مثبت و بیهوازی اختیاری است که به شکل خوشه در زیر میکروسکوپ دیده میشود. کلنی باکتری، به شکل زرد طلایی است و هنگامیکه بر روی محیط آگار خوندار رشد میکند، ایجاد همولیز مینماید.
ساقی ز بامداد روان کن کئوس را تا گردنان نهند به پیشت رئوس را
دو یا چند گراف را میتوان به روشهای مختلف با هم ترکیب کرد گراف جدیدی که شامل تمامی رئوس و یالهای این گراف باشد اجتماع این گرافها نامیده میشود.
سمی صدر رسل هادی جمیع سبل سر رئوس امم تاج تارک اسلام
سپهر حشمت و دریای جود شمس الدین مشیر مملکت و مالک رئوس و رقاب
زانطیوخس شام و مصر از آن بطلمیوس شد سند و کابل هم به سرداری دگر مرئوس شد
اجسام کاتالان را هم، که مزدوج اجسام ارشمیدسیاند، میتوان ازین روش ساخت، بااینحال وجههای اجسام کاتالان در رئوس بهطور یکسان به هم نمیرسند، اما همگی همنشتند.
را به گراف اضافه کرده و و آن را به همه رئوس
همچنين تعداد رئوس، اضلاع و وجوه عبارتند از:
لشگر عشق بغارتگری کشور عقل کرد کاری که نه مرئوس بماند و نه رئیس
بیستوجهی منتظم را هم میتوان با وصل کردن رئوس سه مستطیل عمود بر هم با نسبت طول به عرض 1:φ2 به رئوس یک مکعب ایجاد کرد.
ای ز رفعت سروران دهر را صاحب رئوس وی ز شوکت گردنان ملک را مالک رقاب
آلکاتوس (یونانی باستان: Ἀλκάθοος) در اسطورهشناسی یونان، یک شاهزاده پیزاتی بود که پادشاه مگارا (شهر) شد. او پسر پادشاه پلوپس اهل پیزا و هیپودامیا (همسر پلوپس)، و برادر آترئوس و توئستس بود.