دوردست

معنی کلمه دوردست در لغت نامه دهخدا

دوردست. [ دَ ] ( ص مرکب ) کنایه است از چیزی که رسیدن به آن مشکل باشد. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). ( از لغت محلی شوشتر ) : و کار اصل ضبط کردن اولیتر که سوی فرع گراییدن خصوصاً دوردست است و فوت می شود. ( تاریخ بیهقی ). و چون مطلب و مقصد دوردست بود مدتی مهلت در میان آمد. ( سندبادنامه ص 123 ). || جایی که رسیدن درآنجا مشکل باشد. || بعید و دور. ( ناظم الاطباء ). مکان دور ( لغت محلی شوشتر ). جاهای دور. ممالک بعیده.کنایه است از مسافت دراز. ( آنندراج ). جانب دور: این متاع را از نواحی دور دست می آورند. از نقاط دوردست مملکت به ما می نویسند. ( یادداشت مؤلف ) :
همی مادرش را جگر زآن بخست
که فرزند جایی شود دوردست.فردوسی.یکی رزمگاهی گزین دوردست
نه بر دامن مرد خسروپرست.فردوسی.به هر کشوری گنج آکنده است
که کس را نباید شدن دوردست.فردوسی.غازیان احمد را خواستند و او بر مغایظه قاضی برفت با غازیان و قصد جایی دوردست کرد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 408 ). برادر مهتر روی به تجارت آورد و سفری دوردست اختیار کرد. ( کلیله ودمنه ). امروزی به سفری دوردست رفت و مرا چنین مدخری گذاشت. ( سندبادنامه ص 231 ). از بلاد معمور و دیار مشهور دوردست افتاده بود. ( ترجمه تاریخ یمینی ). رایات سلطان دوردست افتاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). کس را جرأت آن نبودی که در محلتهای دوردست که از واسطه شهر دور بودی تردد کند. ( ترجمه تاریخ یمینی ). از جاهای دوردست سنگهای مرمر فرادست آوردند. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
ز دریا به است آن ره دوردست
که دوری و دیریش را چاره هست.نظامی.گر آید خریداری از دوردست
که با کان گوهر شود همنشست.نظامی.ز بانگ سگان کآمد از دوردست
رسیدند گرگان و روباه رست.نظامی.رسیدم به ویرانه دوردست
در و درگهی با زمین گشته پست.نظامی.زهی آفتابی که از دوردست
به نور تو بینم در هرچه هست.نظامی.حسابی که بود از خرد دوردست
سخن را نکردم بر او پای بست.نظامی.مال و تن در راه حج دوردست
خوش همی بازند چون عشاق مست.مولوی.

معنی کلمه دوردست در فرهنگ عمید

۱. جای دور: ز بانگ سگان کآمد از دوردست / رمیدند گرگان و روباه رست (نظامی۵: ۹۶۶ ).
۲. (صفت ) چیزی که نزدیک نباشد، آنچه در دسترس نباشد.

معنی کلمه دوردست در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - جایی دور محلی دور .

معنی کلمه دوردست در ویکی واژه

lontananza

جملاتی از کاربرد کلمه دوردست

که تا گر دگر بارش افتد شکست به دریا گریزان شود دوردست
گفت کی دانم که انزالش کی است این نهانست و به غایت دوردست
ساکنان اولیه گروهی از جزایر که اکنون ملانزی نامیده می‌شوند، احتمالاً نیاکان مردم پاپوآیی‌زبان امروزی بوده‌اند. به نظر می‌رسد که آنها با مهاجرت از آسیای جنوب شرقی، این جزایر را به سمت شرق تا جزایر اصلی مجمع‌الجزایر سلیمان، از جمله ماکیرا و احتمالاً جزایر کوچکتر دوردست‌تر در شرق، اشغال کرده‌اند.
سرچشمه رود آمپوریماک در نوادو میسمی نزدیک به یک قرن به عنوان دوردست‌ترین منبع آمازون در نظر گرفته می‌شد. تا زمانی که یک مطالعه جامع در تاریخ ۲۰۱۴ میلادی نشان داد که سرچشمه‌های کوردیلا رومی کروز و رودخانه مانتارو در پرو منبع آمازون می‌باشند.دو رود مانتارو و آپوریمک به همراه شاخه‌های دیگر از رودخانه اوکایالی که به نوبه خود با رود مارانیون، از رودهای بالادستی ایکیتوس در پرو ترکیب شده و در کشور برزیل جریان عمده از آمازون را تشکیل می‌دهند. برزیلی‌ها این بخش را رودخانه سولیموئز می‌نامند که در قسمت بالادستی با رودخانه ریو نگرو تلاقی پیدا می‌کند.
همی مادرش را جگر زان بخست که فرزند جایی شود دوردست
بهر کشوری گنج آگنده هست که کس را نباید شدن دوردست
می‌توان گفت جهانی شدن اقتصاد دارای دو بعد است یک بعد آن مربوط به آزادسازی تجارت بین‌المللی کالاها و خدمات باعث می‌شود تولیدکنندگان در نقاط دوردست با همم در ارتباط باشند بعد دیگر آن عبارت است از آزادسازی جریان سرمایه بین‌المللی این ویژگی جهانی شدن در اثر رشد توسعه تکنولوژی سبب آن گردیده که همه جنبه‌های اقتصاد در یک گستره جهانی ادغام یا مرتبط شده و تبادلات و تعاملات اقتصادی و تجاری در سطح جهانی به گونه بی‌سابقه‌ای افزایش یافته‌است.
و بستم مردی‌ را عاصی کردند که سبب فتنه خراسان و قوّت گرفتن ترکمانان و سلجوقیان بعد قضاء اللّه‌، عزّ ذکره‌، آن بود، هر کاری را سببی است. خواجه بزرگ احمد حسن بد بود با این احمد بدان سبب که پیش ازین بازنموده‌ام که وی قصدها کرد در معنی کالای وی بدان وقت که آن مرافعه‌ افتاد با وی‌ . و با قاضی شیراز هم بد بود، از آنچه باری چند امیر محمود گفته بود که قاضی وزارت را شاید. احمد حسن بوقت گسیل کردن احمد ینالتگین سالار هندوستان در وی دمیده بود که از قاضی شیراز نباید اندیشید، که تو سالار هندوستانی بفرمان سلطان و وی را بر تو فرمانی‌ نیست، تا چنان نباشد که افسونی‌ بر تو خواند و ترا بر فرمان خویش آرد. و احمد ینالتگین بر اغرا و زهره‌ برفت و دو حبّه‌ از قاضی نیندیشید در معنی سالاری، این احمد مردی شهم‌ بود و او را عطسه امیر محمود گفتندی و بدو نیک بمانستی‌ . و در حدیث مادر و و ولادت وی و امیر محمود سخنان گفتندی. و بوده بود میان آن پادشاه و مادرش حالی بدوستی، حقیقت خدای، عزّ و جلّ، داند. و این مرد احوال و عادة امیر محمود نیک دریافته بود در نشستن و سخن گفتن. چون بهندوستان رسید، غلامی چند گردن‌کش مردانه داشت و سازی و تجمّلی نیکو، میان وی و قاضی شیراز لجاج رفت در معنی سالاری، قاضی گفت: سالاری عبد اللّه قراتگین را باید داد و در فرمان او بود، احمد گفت «بهیچ حال نباشم‌، سلطان این شغل مرا فرموده است و از عبد اللّه بهمه روزگار وجیه‌تر و محتشم‌تر بوده‌ام، و وی را و دیگران را زیر علامت‌ من باید رفت.» و آن حدیث دراز کشید و حشم لوهور و غازیان‌ احمد را خواستند و او بر مغایظه‌ قاضی برفت با غازیان و قصد جایی دوردست کرد و قاضی بشکایت از وی قاصدان فرستاد و قاصدان ببست رسیدند، و ما بسوی هرات و نشابور خواستیم رفت‌، امیر مسعود خواجه بزرگ احمد حسن را گفت: صواب چیست درین باب؟ گفت: احمد ینالتگین سالاری را از همگان به شاید، جواب قاضی باز باید نبشت که تو کدخدای‌ مالی، ترا با سالاری و لشکر چه کار است؟ احمد خود آنچه باید کرد کند و مالهای تکّران‌ بستاند از خراج و مواضعت و پس به غزا رود و مالی بزرگ بخزانه رسد و ما بین الباب و الدّار نزاع بنشود. امیر را این خوش آمد و جواب برین جمله نبشتند.
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است، می‌توان به پلی در دوردست، قایقی که راک پخش می‌کرد، باری دیگر برایدزهد، آقای وقت‌شناس، ناامیدی، خط باریک آبی، دکتر هو، اتوبوس سفید و زخم عمیق اشاره کرد.
علاوه بر این مراکز، ناسا مدیریت تعداد زیادی تأسیسات دیگر را، از جمله تأسیسات پروازی ولوپس در جزیره ولوپس، ویرجینیا، کارخانه مونتاژ میشو در نیو ارلینز، لوئیزیانا، تأسیسات آزمایشی وایت‌سند در لاس کراکس، نیو مکزیکو و مراکز شبکه فضای دوردست ناسا در گلدستون، کالیفرنیا، مادرید، اسپانیا و کانبرا، استرالیا، بر عهده دارد.
همچنین شدت این فوران تا آنجا بود که ستون خاکستر آن تا مناطق دوردستی همچون سان فرانسیسکو در ایالت کالیفرنیای ایالات متحده آمریکا نیز دیده شد.
از دوردست فیلمی به کارگردانی و نویسندگی رامین محسنی محصول سال ۱۳۸۴ است.
گوشه‌های این سرا توسط برج‌ها احاطه شده‌است. این کاخ دارای دو دروازه بزرگ به سبک گورکانی است که در شمال و جنوب واقع شده‌اند و برای دیدن دوردست‌ها به کار می‌رفتند. دروازه دو طبقه است. طاق اصلی دارای یک ایوان بزرگ دو طبقه است که در کنار آن ۴ طاقچه قوس دار کوچکتر قرار دارند.ایوان مرکزی با مقرنس تزئین شده‌است. نمای خود دروازه اصلی نیز با پرچین کاریهای بسیار شکیل تزئین گردیده‌است.
زبانگ سگان کامد از دوردست رمیدند گرگان و روباه رست
آشوکا از سال ۲۷۳ تا ۲۳۲ پیش از زایش مسیح فرمانروایی کرد. وی پسر بیندوساره از شاهان موریایی بود و بر بیشتر شبه قاره هندوستان از بخش‌هایی از افغانستان امروزی گرفته تا میسوره در دوردست‌های بنگال و تا جنوب گوآی کنونی فرمان راند.
دنیل جکسن و والا مل دوران با بازدید از یک کهکشان دوردست، توجه موجودات عروج‌یافته لیکن پلید آن کهشکشان را، اورایها را، به راه شیری جلب می‌کنند. اوری‌ها از طریق فرمان‌بر مردمانی که تکامل و پیشرفت می‌دهند در امور جهان مردمان دخالت می‌کنند. به این مردمان تکامل‌داده‌دشده پیشاهنگ می‌گویند. ایشان پیرو و حامی دینی‌اند که در آن اورای‌ها پرستیده می‌شوند. نام این دین فرگان (به زبان اصلی اوریجین) است.*[۲] به پیروان این دین به دروغ وعدهٔ عروج داده می‌شود و این پیروان نادانسته قدرت اورای‌ها را که تهاجم به راه‌شیری با هدف تحمیل فرگان به مردمان و در نهایت ریشه‌کنی باستانیان آغاز می‌کنند، تقویت می‌کنند.
ای بسا ماهی در آب دوردست گشته از حرص گلو ماخوذ شست
یکی کهتری باشدش دوردست سواری سرافراز مهترپرست
‫از دوردستها سگ چوپان و عوعوَش‬ ‫داغدان دا بیر چوْبان ایتی هوْرردی‬
یکی رزمگاهی گزین دوردست نه بر دامن مرد خسروپرست