دؤدؤ. [ دُءْ دُءْ ] ( ع اِ ) آخر ماه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). لغتی است در دأداء. ( منتهی الارب ). رجوع به دأداء شود. || شب بیست و ششم و بیست و هفتم و بیست و هشتم و بیست و نهم یا سه شب از آخر ماه. ج ، دآدی ٔ. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). دودو. [ دَ / دُو دَ / دُو ] ( اِ مرکب ) تکرار«دو» «ریشه مضارع دویدن ». دویدن از پی هم. پی در پی دویدن. ( از یادداشت مؤلف ). - چشمهای کسی به دودو افتادن ؛ دودو زدن از کثرت ضعف و لاغری. جنبان شدن چشمها در چشمخانه. ( یادداشت مؤلف ). - دودو زدن ( در اطفال ) ؛ دویدن از پی دویدن. ( یادداشت مؤلف ). - دودو زدن چشمهای کسی ؛ به دودو افتادن آنها. حرکت متوالی چشمها از ضعف و لاغری. ضعیف و سست شدن آنها. به علت ضعف مزاج حرکات پیوسته و غیرطبیعی داشتن چشم. ( یادداشت مؤلف ). - دودو کردن ؛ دویدنهای پیاپی [ در کودکان ] بدوبدوکردن. دودو. [ دُ دُ ] ( ص مرکب ) دوبدو. دو با دو. ( ناظم الاطباء ). مثنی. ( ترجمان القرآن ). || ( اصطلاح نرد ) در اصطلاح نرد عبارت است از اینکه هریک از دو مقامر بازی را دو دور برده باشند: ما حالا دودو هستیم ؛ دو و دو هستیم. || ( عدد مرکب ) جفت دو. دو به اضافه دو. دوبا دو. در اصطلاح نردبازان عبارت است از اینکه چون کعبتین [ هر دو طاس ] را از دست رها کنند نقش هر دو یا خال [ دو ] بر صفحه قرار گیرد. ( یادداشت مؤلف ). دودو. [ دُ دُ ] ( اِصوت ) نفیر نی. ( ناظم الاطباء ). دودو. [ دُ دُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس. 500 تن سکنه. آب آن از چاه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ). دودو. [ دُ دُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش میناب شهرستان بندرعباس. 450 تن سکنه. آب آن از رودخانه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
معنی کلمه دودو در فرهنگ فارسی
نفیرنی .
معنی کلمه دودو در دانشنامه عمومی
دودو نام پرنده ای بی پرواز و منقرض شده است. زیستگاه این پرنده جزیره موریس در اقیانوس هند بوده است. این پرنده در سال ۱۶۸۱ منقرض شد. دودو به تیرهٔ کبوتریان تعلق داشت و حدود یک متر ارتفاع و وزنی نزدیک به ۲۰ کیلوگرم داشت. از میوه ها تغذیه و بر روی زمین آشیانه سازی می کرد. دودوها از معروفترین جانوران منقرض شده هستند که به عنوان یک مثال برای چگونگی انقراض استفاده می شوند چراکه انقراضش در تاریخ ثبت شده و فعالیت های بشر، مستقیماً در نابودی آن سهیم بوده است. بعضی از ضرب المثلهای انگلیسی از داستان انقراض دودو سرچشمه می گیرد. ریشه شناسی لغت دودو آشکار نیست. به هرحال، نظرهایی نقدپذیر و تصویب نشده وجود دارد. برخی آن را برگرفته از واژهٔ هلندی دودور به معنی تنبل می دانند. ممکن است به واژهٔ هلندی دیگری که به معنای گریب کوچک است در پیوند باشد. ارتباط ممکن است به دلیل شباهت پرهای انتهایی پشت یا به دلیل آن که هر دو پرنده به صورت پنگوئنی راه می رفته اند. به هر روی، هلندی ها همچنین پرندهٔ جزیرهٔ موریس را والقوگل به معنای تهوع آور و نامطلوب بر اساس مزه اش نامیده اند. این نام آخر ( والقوگل ) برای نخستین بار در مجلّهٔ دریاسالار ویبراند وان ویسک، کسی که از جزیره در سال ۱۵۹۸ دیدن کرد و آن را جزیره موریس نامید، آمده است. دودو یا دوارس در مجلهٔ ناخدا ویلم وان وستسانن چهار سال بعد ثبت شده است؛ امّا مشخص نیست آیا او اولین کسی است که این نام را بکار برده یا نه، زیرا پیش از هلندی ها، پرتغالی ها جزیره را در ۱۵۰۷ دیده بودند، اما به صورت دایمی آنجا اقامت نکرده بودند. واژه دودو ممکن است با یک واژه زننده پرتغالی به معنای احمق در پیوند باشد. در ۱۶۰۶ کرنلس متلیف دی جُنگ یک گفتار مهم در jj دودو بعضی دیگر از پرندگان، گیاهان و حیوانات جزیره نوشت. دودو همچنین به نام دیوجوجه نیز توسط اقامت کنندگان اولیه شناخته شده بود. بر اساس واژه نامهٔ اینکارتا و واژه نامهٔ چمبرز اتیمالژی، دودو از واژهٔ پرتغالی دوئدو به معنای احمق یا دیوانه است. پرتغالی ها به راستی نخستین اروپاییانی بودند که اقیانوس هند را درنوردیدند و در ۱۵۰۷ به موریس رسیدند. به هر روی واژه کنونی پرتغالی دودو دارای ریشهٔ انگلیسی است. واژهٔ پرتغالی دوئدو خودش یک وام واژه از انگلیسی میانه است. امکان دیگر آن که واژه دودو یک آوا - واژه است نزدیک به صدای خود پرنده، یک صدای دو نتی فاخته گون مانند دو - دو. دودو (بازیکن فوتبال). ژوزه رودولفو پیرس ریبیرو ( پرتغالی: José Rodolfo Pires Ribeiro؛ زادهٔ ۶ فوریهٔ ۱۹۹۲ ) که عموماً با تام دودو شناخته می شود، بازیکن فوتبال اهل برزیل است. از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به کورینتیانس، باهیا، رم، اینتر میلان، سمپدوریا، سانتوس، کروزیرو و اتلتیکو مینیرو اشاره کرد. دودو (بازیکن فوتبال زاده ۱۹۷۴). اندرسون هونوراتو کامپوس ( به پرتغالی: Ricardo Lucas ) بازیکن فوتبال در پست مهاجم اهل برزیل است که در شهر سائوپائولو و در تاریخ ۲ مهٔ ۱۹۷۴ به دنیا آمده است. اندرسون هونوراتو کامپوس در تیم های فوتبال پالمیراس، اولسان هیوندای، العین، واسکو دوگاما، فلومیننزه، سائوپائولو، سانتوس و بوتافوگو سابقهٔ حضور دارد. این بازیکن همچنین در سال، ۱۹۹۷ برای، تیم ملی فوتبال برزیل به میدان رفته است دودو (بازیکن فوتبال زاده ۱۹۹۸). دومیلسون آرین دوس سانتوس ( پرتغالی: Domilson aryan dos Santos؛ زادهٔ ۱۷ نوامبر ۱۹۹۸ ) بازیکن فوتبال اهل برزیل است که برای باشگاه فیورنتینا بازی می کند. دودو (میناب). دودو، روستایی در دهستان بندزرک بخش بندزرک شهرستان میناب در استان هرمزگان ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۶۹۶ نفر ( ۱۹۲ خانوار ) بوده است. دودو (نهبندان). دودو روستایی در دهستان شوسف بخش شوسف شهرستان نهبندان استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا کمتر از ۳ خانوار بوده است.
معنی کلمه دودو در دانشنامه آزاد فارسی
دودو (dodo) پرندۀ بی پرواز منقرض شده ای با نام Raphus cucullatus، از راستۀ کبوترسانان. سابقاً در جزیرۀ موریس یافت می شد، امّا در حدود ۱۶۸۱ مهاجران آن را نابود کردند. این پرنده از خویشاوندان کبوترها، امّا از بوقلمون بزرگ تر بود. بدنی تنومند، بال هایی تحلیل رفته، و دمی با پرهای مجعد داشت. منقار این پرنده سیاه رنگ بود و در انتها قلابی شاخی داشت.
معنی کلمه دودو در ویکی واژه
لز حکام محلی دولتشهرهای اکد یا سومر تحت الوای حاکمیت کوتیان در بینالنهرین ۲۱۷۲ تا ۲۱۳۷ پیش از میلاد. دیگر حکام تحت حمایت کوتیان: شولدورول، اوربائو، گودهآ و ناماخانی. دوو در گویش بهاری یعنی بلندشو، ولی وقتی اشاره به سریع انجام شدن فعل باشد مضاعف تکرار میگردد، دوودوو بلندشو بلندشو.
جملاتی از کاربرد کلمه دودو
گونههای زیادی از الگوریتم اکثریت وزنی برای استفاده در موقعیتهای مختلف وجود دارد، مانند: گونه اهداف متغیر (وقتی زیرمجموعههایی از مجموعهٔ الگوریتمهای اولیه در شرایط خاص خوب عملکنند و بخواهیم ردی از این زیرمجموعهها داشته باشیم)، گونه مجموعهٔ نامتناهی (وقتی مجموعهای نامتناهی الگوریتمهای تصمیمگیر داشتهباشیم) یا گونهٔ پیشبینیهای احتمالاتی (وقتی بخواهیم به هر کلاس خروجی به جای یک پیشبینی دودویی دقیق، یک احتمال نسبت دهیم).
این کار خیلی بهینه تر است از توانرسانی دودویی حتی اگر دو پیمانهٔ نمایی استفاده شود. به این علت که دو پیمانهٔ نمایی خود از دو توان و پیمانهٔ کوچیک تر استفاده میکنند.
در الگوریتم جستجوی دودویی ظاهر نمیشوند. به ازای هر نقطهٔ
سپس چوبستی بربست و دود بیرون داد ز دودو حیرت شد گیج در زمان رستم
آفرینش ظل ممدودوی است او بر اشیاء علی العرش استواست
با این حال، هیچ سال نام شناخته شده یا شواهد باستانشناسی دیگری وجود ندارد که هیچیک از این پادشاهان بعدی اکد یا اوروک را تأیید کند، به جز چندین اثر باستانی که به دودو، پادشاه اکد و پسرش شو تورول اشاره میکنند. شاهان نامبرده اوروک ممکن است معاصر آخرین پادشاهان اکد بوده باشند، اما در هر صورت نمیتوانستند خیلی برجسته باشند.
ز یک زوج وفردودو زوج دگر شود حمره عکسش نقی ای پسر
این استان از شمال با استان آروشا و از شمال شرقی با استان کلیمانجارو و از شرق با استان تانگا و از جنوب با استان دودوما و از جنوب غربی با استان سینگیدا و از شمال غربی با استان شینیانگا هممرز میباشد.
تراست نفس چو ضحاک و شهوت و غضبش زهر دودوش ببالیده چون دو مار شکن
چون دودوار خاطرت از دل بسر شود آتش مثال شعله زند شعر در زمان
بیشتر کامپیوترهای دیجیتال در داخل، اطلاعاتشان را به صورت نمایش الکترونیکی از اعداد دودویی نشان میدهند، پس پردازش ارقام اعداد صحیح با نمایش دودویی خیلی راحتتر است. دو دسته از مرتبسازیهای مبنایی عبارت است از: مرتبسازی مبنایی کم ارزشترین رقم و مرتبسازی مبنایی پر ارزشترین رقم. مرتبسازیهای مبنایی کم ارزشترین رقم کم ارزش شروع میکنند و به طرف رقم پرارزش میروند، و مرتبسازیهای مبنایی پرارزشترین رقم برعکس عمل میکنند.
است. این تابع یک ویژگی خاص دارد و ان این است که یک رشته دودویی
قدح شکسته به زندان هوش چند نشینی گلوی شیشه دودوری بگیرتنگ برون آ
در سال ۱۸۷۷ مدال طلا برای راه حل برجسته حل مسئله به وی اهدا شد. سال بعد در آزمونهای نامزدی برای استادی قبول شد و در دانشگاه ماند تا برای سمت استادیاری آماده شود. در آوریل ۱۸۸۰، مارکوف از رساله فوق لیسانسش در «اشکال مربع دودویی با تعریف مثبت» دفاع کرد که مورد تشویق قرار گرفت. چهار سال بعد در سال ۱۸۸۴، از تز دکترای خود با عنوان «کاربرد خاص جبری بخش متوالی» دفاع کرد.
گشت حیران هر که دید اندر حضور شد خبردار آنکه غائب بودودور
شکسته اندودواشان همین شکستگی است تو تندرستی و بر مومیایی افزایی
از هر آن دشمن که خشم تو برآرد دودوگرد آتش سوزنده گردد مغزش اندر استخوان
این روش در واقع گونهای مرتبسازی درخت دودویی است که از لحاظ حافظه بهینه شدهاست.
اسمارتی پس از تجزیه کردن[یادداشت ۳] هر الگو[یادداشت ۴] یک کد پیاچپی از فایل تولید میکند (به جای پرونده دودویی) و سپس زمانی که صفحه نمایش داده میشود، اسمارتی این فایل را به جای فایل الگو فراخوانی میکند و بدین ترتیب از تجزیه کردن دوبارۀ فایل الگو جلوگیری میشود، اسمارتی در مورد اینکه چه زمانی عمل کامپایل را انجام دهد هوشمند عمل میکند و زمانی که فایل الگو توسط برنامهنویس تغییر کند، اسمارتی یک فایل جدید تولید میکند و دیگر نیازی به تغییر دستی فایل کامپایل شده نیست.
دودو و سه سه دهتادهتا وبیست بیست چون اشتران که روی به آبشخورآورند