دوبین. [ دُ ] ( نف مرکب ) دوبیننده. کاژ. کژ. کلیک. کژچشم. چپ. احدر. کلک. احول. لوچ.که چشم وی یک چیز را دو بیند. کلاژه. کج بین. لوش. آنکه یک چیز را دو بیند. ( یادداشت مؤلف ) : احول از چشم دوبین در طمع خام افتاد.حافظ.|| دورو. منافق. || ثنوی. کسی که به وجود دو آفریدگار معتقد باشد یکی آفریدگار خیر و روشنائی و دیگری آفریدگار شر و ظلمت ، چون زرتشتیان که به وجود اهورامزدا و اهریمن اعتقاد دارند. ( یادداشت مؤلف ).
معنی کلمه دوبین در فرهنگ معین
(دُ ) (ص فا. ) لوچ ، کسی که اشیاء را دوتا می بیند.
معنی کلمه دوبین در فرهنگ عمید
کسی که یک چیز را دوتا ببیند، چپ چشم، چشم گشته، لوچ، احول، گاج، گاژ، کاچ، کوچ.
معنی کلمه دوبین در فرهنگ فارسی
دوتاببیند، چپ چشم، چشم گشته، لوچ ( صفت ) ۱ - آنکه یک چیز را دو تا بیند احول . ۲ - دو رو منافق .
معنی کلمه دوبین در دانشنامه عمومی
دوبین ( به لهستانی: Dubin ) یک روستا در لهستان است که در گمینا یوتروشن واقع شده است. دوبین ۷۱۰ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه دوبین در ویکی واژه
لوچ، کسی که اشیاء را دوتا میبیند.
جملاتی از کاربرد کلمه دوبین
دو بینی میتواند نشانهای از تجمع پروتئین در اطراف عدسی چشم باشد که مشاهده محیط اطراف به صورت درست را برای بیمار دشوار میکند.البته دوبینی میتواند نشانهای از مشکلات جدی دیگر مانند تورم قرنیه، سکته مغزی یا شکلگیری یک تومور مغزی نیز باشد. تمامی این موارد، بیماریهای نگرانکنندهای است؛ از این رو، مراجعه به پزشک اهمیت دارد.
ناهماهنگی حرکات چشمها (در بعضی موارد تنها در موقع نگاه کردن به جهتهای خاصی قابل مشاهده است)، دوبینی (گاهی)، دید یک چشمی همراه با فقدان درک عمقی، خستگی چشم.
کثرت چو برافتاد دوبینی رود از بین توحید همین است، یکی هست و دوتا نیست