خنکی

معنی کلمه خنکی در لغت نامه دهخدا

خنکی. [ خ ُ ن ُ ] ( حامص ) سردی. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت بخط مؤلف ) : در مبادی فصل دی و اوایل زمستان و خنکیهای وی. ( حبیب السیر ج 3 ). || برودت. سردی بین دو کس. ( یادداشت بخط مؤلف ). || بیمزگی. یخی موجب زدگی. ( یادداشت بخط مؤلف ). فلانی خیلی خنکی می کند.
- خنکی دهن ؛ بیمزگی دهن. بی تأثیری دهن. دهنی که بگاه حرف زدن نه تنها اثر مطبوعی در شنونده نگذارد بلکه موجب اشمئزاز نیز شود. ( یادداشت بخط مؤلف ). سردی دهن. ( ناظم الاطباء ).
- || شیرینی دهن. ( ناظم الاطباء ).
|| برودت. سردی در طب قدیم. ( یادداشت بخط مؤلف ) : شراب مویزی آنچه از او صافی باشد مانند شراب ممزوج باشدمیل بخنکی دارد و موافق است محروران را. ( نوروزنامه ). || خوردنیهای مبرد. ( یادداشت بخط مؤلف ). || اعتدال. ( یادداشت بخط مؤلف ).

معنی کلمه خنکی در فرهنگ عمید

۱. = خنکا
۲. ناپسند بودن.
۳. (اسم، صفت نسبی، منسوب به خنک ) (طب قدیم ) دارای طبیعت سرد بودن.

معنی کلمه خنکی در فرهنگ فارسی

۱ - سردی مطبوع . ۲ - خوشی نیکبختی .

جملاتی از کاربرد کلمه خنکی

روستای اردلان در استان آذربایجان شرقی شهرستان سراب بخش مهربان بین روستاهای ارزنق و قیصرق واقع شده‌است. این روستا در یک منطقه نیمه کوهستانی بین رشته کوه‌های بزقوش در جنوب و قله سبلان در شمال روستا واقع شده‌است. آب هوای این روستا در زمستان سرد و در تابستان آب و هوای خنکی را دارا می‌باشد. (در تابستان به شبهای خنک این منطقه می‌توان اشاره کرد).
آسیاب آبی با راهرویی ۱۴۰ متری در عمق ۴۰ متری زمین که رطوبت و خنکی مطبوعی دارد.
یخ بسته عالم از خنکی های روزگار یک موی کم نمی شود از پوستین چرخ
«پیر پنجال» که شد صومعه دار خنکی به مریدی چه کند گرم، مرا در کشمیر
به چند سوز دل از آه کار پخته کنم دگر ره از خنکی های بخت خام شود
با مسلمانان آهنگ مجوسی کردیم الغرض پر، خنکی کرده و لوسی کردیم
ناگه ز دل غنچه برون آمد برف چون از دهن ملیح حرف خنکی
برکشلی متغیر بودن درجهٔ پنجم شور در افشاری را باعث ایجاد «حالت مالیخولیایی» در این آواز می‌داند. دیگران نیز افشاری را «متأثرکننده» توصیف کرده‌اند و آن را برای مناجات مناسب دانسته‌اند. اما گوشهٔ رهاب (رهاوی) که در اواخر آواز افشاری نواخته می‌شود، امیدبخش توصیف شده‌است، چنان‌که گویی «آب خنکی بر قلب سوزان می‌ریزد».
بطیره گفت کتان کرده است این خنکی منش زهم بدرم تا شود هباوهدر
همه رنج و خنکی، چون بزمستان صرصر همه دلگیری و اندوه، چو در غربت شام
آقچه قیا، روستایی از توابع بخش دوتپه شهرستان خدابنده در استان زنجان ایران است. دارای۱۰۵۲ خانوار و جمعیتی بالغ بر ۲۳۷۰ نفر میباشد. از لحاظ آب و هوایی زمستان های سرد و طولانی و بهار و تابستان خنکی دارد. اغلب شغل مردم روستا دامداری و کشاورزی میباشد. دارای دو حلقه چاه عمیق میباشد از منطقه های گردشگری روستا میتوان به دو کوه باستانی آغ داغ و ولی داغی اشاره کرد و همچنین وجود غار بسیار عمیق که میتوان گفت حدود ۲ الی ۳ کیلومتر و یا بیشتر اشاره کرد ولی غار شناخته نشده مانده است
وانگاه صبا آمد و با صد خنکی هر خرده و خرقه ئی که بودش بربود
قرار گرفتن این مکان در بین کوه‌ها و وجود خود آبشار باعث خنکی نسبی این مکان زیبا در تابستان‌ها شده است.
هدایت باد مناسب به فضای داخل آب‌انبار و گردش هوا به سمت حیات باعث خنکی هوای داخل می‌شده. در خنک سازی آب در آب‌انبار نیز از همین روش بهره می‌گرفتند.
پیش بالا و لب او خنکیهاست همه سایه و آب که از کوثر و طوبی طلبید
من از بهشت فراغت شدم به دوزخ عشق که هرگز از خنکی آن هوا نساخت مرا