خطیر

معنی کلمه خطیر در لغت نامه دهخدا

خطیر. [ خ َ ] ( ع مص ) مصدر دیگر «خطر» و «خطران » است. ( منتهی الارب ). رجوع به خطر در این لغت نامه شود.
خطیر. [ خ َ ] ( ع ص ) بزرگ. مهم. عظیم. ( ناظم الاطباء ). عزیز.باقدر. ( زمخشری ). گران. ( مهذب الاسماء ) :
بلبل بزخمه گیرد نی بر سر بهار
چون خواجه خطیر برد دست را بمی.منوچهری.خواجه بزرگوار بزرگیست نزد ما
وز ما بزرگتر به بر خسرو خطیر.منوچهری.جز براه سخن چه دانم من
که حقیری تو یا بزرگ و خطیر.ناصرخسرو.پیش وزیر با خطر و حشمتم بدانک
میرم همی خطاب کند خواجه خطیر.ناصرخسرو.گر خطیر آن بودی کش دل و بازوی قویست
شیر بایستی بر خلق جهان جمله امیر.ناصرخسرو.ملک این برمک را... از بلخ بفرمود آوردن از جهت شغلی بزرگ و مهمی نازک و عملی خطیر. ( تاریخ بخارا نرشخی ).
ورنه ایمن بزی خطیر مباش.سنائی.هرکه از خطر بگریزد خطیر نشود. ( کلیله و دمنه ). و مالی خطیر در صحبت تو حمل فرموده می آید دو جهان گرچه سخت باخطر است. ( کلیله و دمنه ).
یکی بدونه برآمد شمار طاعت من
برآمد از گنهان مبلغ خطیر مرا.سوزنی.من خطیری نیم خطر چه کنم.عطار.ندهد هوشمند روشن رای
بفرومایه کارهای خطیر.سعدی ( گلستان ).- امر خطیر ؛ امر بزرگ ، عظیم ، مهم و مشکل. ( از ناظم الاطباء ).
- رجل خطیر ؛ مرد شریف. ( منتهی الارب ).
- مبالغی خطیر ؛مبالغی بزرگ و عظیم. ( یادداشت بخط مؤلف ).
|| پر خطر و آفت. ( ناظم الاطباء ).
- امر خطیر ؛ کار پر خطر و آفت و خطرناک.
|| مطلع و بابصیرت. ( ناظم الاطباء ).
- خاطر خطیر ؛ خاطر ذهین و بابصیرت و مطلع. ( ناظم الاطباء ) :
دانش به از ضیاع و به از جاه و مال و ملک
این خاطر خطیر چنین گفت مر مرا.ناصرخسرو.|| همقدر و هم منزلت. ( ناظم الاطباء ) ( از لسان العرب ) ( ازتاج العروس ). منه : هذا خطیر لهذا؛ ای مثله فی القدر. || ( اِ ) مهار. || رسن. ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ). || تار مانندی که در سختی گرما از هوا فرودآید. || قیر. || تاریکی شب. || وعید. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). || نشاط. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس )( از لسان العرب ).

معنی کلمه خطیر در فرهنگ معین

(خَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - باارزش ، ارجمند. ۲ - پرخطر، دشوار.

معنی کلمه خطیر در فرهنگ عمید

۱. بااهمیت، مهم.
۲. بسیار.
۳. پرخطر، خطرناک.
۴. دشوار.
۵. [قدیمی] ارزشمند، بزرگ، عالی مقام.

معنی کلمه خطیر در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - ارجمند بزرگ قدر بلند مرتبه . ۲ - بزرگ مهم عظیم . ۳ - مشکل پر خطر.
ابو علی خطیر

معنی کلمه خطیر در ویکی واژه

باارزش، ارجمند.
پرخطر، دشوار.

جملاتی از کاربرد کلمه خطیر

بی کوشش اجرام هنر کرد منیرش بی گردش ایام خرد کرد خطیرش
در فروردین ۱۴۰۰ و در آستانهٔ برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری ایران، بیگی طی تذکری شفاهی در مجلس با اشاره به نقش عبدالرضا رحمانی فضلی در حوادث آبان ۹۸ گفت: «دست وزیر کشور آلوده به خون مردم است و او صلاحیت این مسئولیت خطیر [برگزاری انتخابات] را ندارد». او با اشاره به‌این‌که در دورهٔ دهم مجلس هم جزو متقاضیان استیضاح رحمانی فضلی بوده است بود گفت که همچنان معتقد است استیضاح وزیر کشور ضروری است. در پاسخ محمدجواد کولیوند معاون پارلمانی وزیر کشور، ضمن «اراذل و اوباش» خواندن معترضان آبان ۹۸ خواستار برخورد قضایی با بیگی شد.
چون زمام جهانگیری و سلطنت و لشکرکشی و سیاست و عدل و رأفت به پادشاهان مفوضست و این کار خطیر جز به مرد و اسپ منتظم نگردد و راست نشود و چاره نیست جهانگیر و لشکرکش را بباید دانست که لشکرکشی چگونه باید کرد و لشکر چگونه باید داشت و لشکر را چگونه فرود باید آورد و طلیعه و جاسوسان و دیدبان چگونه باید فرستاد و روز حرب چگونه جنگ باید کرد و کمین چگونه باید ساخت و شبیخون چگونه باید [... و گرچه سلطان در این باب از همگان برتر است] دعاگوی و خدمتگار این اصل را جمع کرد تا اگر دقیقه‌ای از پیش خاطر بشده باشد معلوم گردد.
پس از تغییرات کادرفنی استقلال و پیوستن جواد نکونام به عنوان سرمربی استقلال وی در لیست مازاد این سرمربی قرار گرفت باشگاه استقلال در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ اعلام کرد که وی با بخشیدن قسمت قابل توجهی از مطالبات خود، رسما از جمع آبی‌پوشان پایتخت جدا شد. اما پس از ناتوانی باشگاه استقلال و علی خطیر در جذب بازیکن جدید با دستور جواد نکونام دوباره به استقلال بازگشت.
ما را بخاک رفتن از آن به که اندکی بر خاطر خطیر همایون شه غبار
رمحت به سنان عامل آن شغل خطیر است کاعجاز کف موسی عمران به عصا کرد
میان بستان نرگس بیاد میر خطیر بجام سیمین اندر فکنده زرد شراب
تینگول و ملیان یک فرزند داشتند، دختری به نام لوتین که گفته می‌شود زیباترین بانویی بوده که تا آن زمان می‌زیسته‌است. لوتین عاشق انسانی با نام برن شد. تینگول مایل نبود که این دو با یکدیگر ازدواج کنند زیرا او ارزش بسیار زیادی برای دخترش قائل بود و انسان‌ها را دوست نداشت. به عنوان مهریه، او از برن خواست تا سیلماریل‌ها را از چنگال مورگوت خارج کند و برای او بیاورد در حالیکه فکر می‌کرد هیچ راهی وجود ندارد که برن این کار خطیر را انجام دهد. اما این مهریه سنگینی بود که در نهایت منجر به کشته شدن او شد.
مجادله در خصوص اطلاع اشپر از هولوکاست، غالباً مربوط به حضور او در کنفرانس پوزن در ۶ اکتبر ۱۹۴۳ است. هیملر در آنجا طی یک سخنرانی هولوکاستی که در جریان بود را برای رهبران ناسیونال سوسیالیست تشریح کرد. او گفت: «در خصوص پاک کردن این مردم از روی زمین لازم بود تصمیم خطیری گرفته شود… در اراضی که اشغال می‌کنیم مسئلهٔ یهود تا پایان سال حل خواهد شد.» در سخنرانی بارها از اشپر یاد شده‌است، و به نظر می‌رسد هیملر، مستقیماً به او اشاره می‌کند. اشپر در درون رایش سوم، سخنرانی خود خطاب به مقامات را (که یک روز زودتر صورت گرفته بود) ذکر می‌کند ولی به سخنرانی هیملر اشاره نمی‌کند.
نیست سوی من سر قیصر خطیر گر ز زر بر سر مر او را افسر است
جستن خطای او خطر جان و تن بود دائم کند حذر ز خطر مردم خطیر
مگیر خرده بر آن بنده ئی که طاعت خویش بجز متابعت خاطر خطیر ندید
پس بیرون آمد و بر در سوراخ بیستاد. زاغ گفت: چه مانع می‌باشد از آنچه در صحرا آئی و بدیدار من موانست طلبی؟ مگر هنوز ریبتی باقی است؟ موش گفت: اهل دنیا هرگاه که محرمی جویند و نفسهای عزیز و جانهای خطیر فدای آن صحبت کنند، تا فواید و عواید آن ایشان را شامل گردد و برکات و میامن آن بر وجه روزگار باقی ماند، ایشان دوستان بحق و برادارن بصدق باشند، و آن طایفه که ملاطفت برای مجازات حال و مراعات وقت واجب بینند و مصالح کارهای دنیاوی اندران برعایت رسانند مانند صیادانند که دانه برای سود خویش پراگنند نه برای سیری مرغ. و هر که در دوستی کسی نفس بذل کند درجه او عالی ترازان باشد که مال فدا دارد
این وقایع در زمان حیات ایرانزو که محتملا پیر شده بود رخ داد و مقدمهٔ پیش آمدهای خطیرتری به‌شمار می‌رفت که بعد از مرگ او در بحبوحهٔ مبارزه‌ای که بخاطر تاج و تخت میان فرزندان وی درگرفت، وقوع یافت. ایرانزو قبل از سال - ۷۱۶ - در گذشت.
فغان زان مصیبت، فغان زان مصیبت؛ که بود آن مصیبت خطیر العواقب
خودکشی پسرش رودلف و معشوقه‌اش بارونس ماری وتسرا در ۱۸۸۹ شوک بزرگی به او وارد کرد به صورتی که دیگر مانند سابقش نشد. او وظایف خطیر خانوادگی و سلطنتی را رها کرد و به سفر کردن پرداخت. در طول یکی از همین سفرها در ژنو، به دست یک آنارشیست ایتالیایی به نام لوییجی لوکنی در ۱۸۹۸ به قتل رسید.
دلا گر میروی راه طریقت مشو ایمن که بس راهی خطیر است
الأعلاق الخطیرة فی ذکر أمراء الشام و الجزیرة، تألیف عزالدین ابوعبدالله محمد بن علی بن ابراهیم بن شداد، کتابی است پیرامون جغرافیای منطقه شام و جزیره و شرح حال و تراجم امرا و فرمانروایان آن، از زمان خلیفه دوم تا عصر مؤلف، که به زبان عربی و در قرن هفتم قمری، نوشته شده‌است.
فقط جنگ نیست که احتیاج به استراتژی خروج دارد، هر کاری از زدن یک شرکت گرفته تا پیوند با یک گروه سیاسی و حتی رفتن به یک آسمانخراش، لازم است راه در رو آن را هم بشناسیم وگرنه در شرایط خطیر با مشکل روبرو می‌شویم.