خزن. [ خ َ ] ( ع مص ) جمع کردن مال و بگنجینه نهادن او. || نگاه داشتن راز را و پنهان کردن آن. || گنده شدن گوشت. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). متغیر شدن گوشت و بوی گرفتن آن. ( منتهی الارب ). خزن. [ خ َ زَ ] ( ع مص ) متغیر گردیدن و بوی گرفتن گوشت. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ) ( تاج المصادر بیهقی ).
معنی کلمه خزن در فرهنگ معین
(خَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - اندوختن مال . ۲ - پوشیده داشتن راز. ۳ - نگهداری زبان از سخن گفتن .
معنی کلمه خزن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) گنج نهادن اندوختن . متغیر گردیدن و بوی گرفتن گوشت
معنی کلمه خزن در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱۳(بار) (بر وزن فلس) حفظ شیء و ذخیره کردن آن در خزانه. (مفردات) و خزانه (به کسر اوّل) مکان حفظ شیء است چنانکه در اقرب آمده و جمع خزانه خزائن است در قاموس و مجمع نیز به معنی حفظ و نگهداری آمده که توأم با ذخیره کردن میباشد. * خازنین بنابر آنچه گفته شد به معنی حافظین است یعنی از آسمان آب نازل کردیم و شما را با آن سیراب نمودیم و شما نگهدارنده آن نیستید بلکه حافظ و ذخیره کننده آن مائیم که از آسمان نازل کرده و در قعرزمین ذخیره و حفظ میکنیم. * خزنة جمع خازن به معنی حافظ و نگهبان است خزنه جهنّم مأموران و نگهبانان آن میباشد چنانکه این کلمه درباره مأموران بهشت نیز آمده است . * ، ، . مراد از این خزائن چیست؟ قهراً مکانهائی است که چیزهای بی شمار در آن ذخیره شده و نگهداری میشود. نا گفته نماند:آنچه از انسان و حیوان و سایر جنبندگان و آنچه از اشجار و میوهها و حبوبات تا به حال به دنیا آمده و بعداً خواهند آمد همه به صورت موّاد اولیّه در هوا و گازها و آبها و املاح دریا و خاکها موجود بوده و هستند و خداوند در هر زمان و هر زمان و هر قدر که بخواهند، موّاد اولیّه را به هم آمیخته و به صورت انسان و حیوان و خوراک و نباتات و غیره به وجود میآورد. علی هذا در یک مقیاس کوچک میتوان گفت: نور بیکران خورشید طبقات جوّ، دریاهای وسیع، خاکهای بی حدّ و حصر خزائن خدا و خزائن رحمت خدا هستند. موّاد جنبندگان بی شمار و میوهها و غیره در آنجاها نگاهداری میشود و به مشیّت خدا به وجود میآیند. آن وقت اگر تمام مواد و نیروهای عالم را در نظر بگیریم و بگوئیم: آنها خزائن خدایند، مطلب روشن خواهد شد «وَلِلّهِ خَزائِنُ السَّمواتِ والْاَرْضِ» «وَ اِنْ مِنْ شَیْءِ اِلّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ». امروز ثابت شده که انواع پرتوها که از کهکشانها و مخصوصاً از خورشید به زمین میرسند و اشعه کیهانی و غیره، در حوادث زمین دخالت تمام دارند. آنها همه خزائن رحمت خدایند.و هر چه نازل میشود از آنهاو موّاد اوّلیه نازل میشود. سبحان اللّه و الحمدللّه و لا حول و لا قوّة الّا باللّه. شاید معنی خزائن غیر ازاینها باشد واللّه العالم رجوع به «خبء» * خزائن لرض ظاهراً انبارهای مصر بود که یوسف از پادشاه مصر خواست آنها را به وی واگذار کند تا جمع و تقسیم ارزاق اهل مصر را به عهده بگیرد مخصوصاً جمع آوری هفت سال اوّل و تقسیم هفت قحط.
معنی کلمه خزن در ویکی واژه
اندوختن مال. پوشیده داشتن راز. نگهداری زبان از سخن گفتن.
جملاتی از کاربرد کلمه خزن
بس گهر ریخته در مخزن اندیشه ولی چون خیال تو گرامی گهری پیدا نیست
ره دل را بتا، زان شوخ چشم مست رهزن زن به عیاری زلفت، خویش را غافل به مخزن زن
مشکن دل، چنان که عادت توست که دلم مخزن محبت توست
مخزن آب را نیز با آجرهای ریز کفبندی و با یک لایهٔ ضخیم از قیر طبیعی طرفین مخزن را زیرسازی کرده و لبه و دیوارهای اطراف را با گچ میساختند.
جوی صلبش، ز آب خالی شد مخزنش، خالی از لآلی شد
عشق مفتاح مخزن جود است هر چه بینی به عشق موجود است
دستکها به صورت ساقههای خزنده یا پهنشونده بر روی زمین رشد میکنند. دستک میتواند به عنوان یک ساقه خوابانده ریشهدارشده طبیعی بهشمار آید و از گیاه جدا گردد و در محل دیگری کشت شود.
شد عیان موکب سلطان خور از بهر نثار گشت گنجور فلک را تهی از زر مخزن
هزینه داشتن مخزن نخ وسیع تر استفاده منبع را افزایش میدهد. الگوریتم کاربردی برای تشخیص ساخت یا نابودی نخها بر عملکرد کلی تأثیر بسزایی دارد.
و یا از غارت بیگانه سوزش گشت قارون را بخاک اندر نهان مخزن، عیان مفتاح آن مخزن
ازتخمدرآمدههای خزندگان، به ویژه آنهایی که لاکپشت هستند، اغلب به عنوان حیوان خانگی فروخته میشوند. گزارش شدهاست که حتی در مکانهایی که چنین اقداماتی غیرقانونی است، این کار رخ میدهد.
هر نقد نفس که بود درمخزن جان نشمرده به دست غم سپردیم و گذشت