حلال کردن
معنی کلمه حلال کردن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه حلال کردن در ویکی واژه
بخشودن، گذشت کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه حلال کردن
قوله تعالی: یَسْئَلُونَکَ میپرسند ترا، ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ که چه چیز ایشان را حلال و گشاده کردند از صید، قل بگوی: أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ حلال کردند شما را پاکها، وَ ما عَلَّمْتُمْ و خوردن صید آن سبع که صید کردن در وی آموختهاید، مِنَ الْجَوارِحِ ازین ددان و پرندگان شکاری، مُکَلِّبِینَ در آن حال که میدرآموزید و آموخته فرا صید میگذارید، تُعَلِّمُونَهُنَّ در آن ددان میآموزید، مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ از آنچه اللَّه در شما آموخت، فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ میخورید از آنچه شما را صید کنند، وَ اذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ و خدای را نام برید چون آن را فرا صید گذارید، وَ اتَّقُوا اللَّهَ و از خشم و عذاب خدای پرهیزید، إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ (۴) اللَّه آسان توان است زود شمار.
وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ مفسّران گفتند: ثواب دنیا در حق این امّت هم نصرت است بر دشمن و هم غنیمت، و در حق امّتهاء پیشینه نصرت مجرّد بود بیغنیمت، که ایشان را غنیمت گرفتن و خوردن حلال نبودی بهم آوردندی تا آتشی از آسمان فرود آمدی و آن را بسوختی. و تخصیص و تشریف مصطفی (ص) بر وی و بر امّت وی حلال کردند. و به قال النّبیّ (ص): «احلّت لی المغانم و لم تحلّ لاحد قبلی».
ششم: مهلت دادن قرض داری است که نداشته باشد، یا حلال کردن او و این عمل نیز فضیلت بسیار دارد بلکه از جمله واجبات است.
دادن همه را به بخشش عام وامی و حلال کردن آن وام
ابوحفص گوید نیکوترین وسیلتی که بنده بدو تقرّب کند بخدای، دوام فقرست بدو اندر همه حالها و ملازم گرفتن سنّت، اندر همه فعلها و طلب قوت حلال کردن.