جگر خوردن
معنی کلمه جگر خوردن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه جگر خوردن در ویکی واژه
غصه خوردن.
جملاتی از کاربرد کلمه جگر خوردن
میگساران چو هوای گل و شمشاد کنید لختی از خون جگر خوردن ما یاد کنید
به جگر خوردن بسیار به کف کرد غمش خون عشاق بخور گو که حلال است او را
چون کنم ترک جگر خوردن ، که عشق این لقمه را چاشنی از زهر بخشد، پرورش در خون دهد
رزقی که هست خون جگر خوردن است و بس از سیر لاله زار چو آب روان مرا
صائب از خون جگر خوردن نیاسودم دمی تا به روی داغ همچون لاله چشمم باز شد
چند بر آتش توانم کرد صبر تا به کی خون جگر خوردن به جبر
تغافل برنتابد خوان یغما، دست بیرون کن جگر خوردن درین میدان نصیب بیجگر باشد
بیجگر خوردن میسر نیست پاس اعتبار آبرو در موج خون دل نهان دارد عقیق
مِیی در کاسه دارم مایهٔ سد گونه بد مستی هنوز او مستی خون جگر خوردن نمیداند
از جگر خوردن ما عشق جگردار شده است که شرر شعله سرکش ز خس و خار شود