جنود. [ ج ُ ] ( ع اِ ) ج ِ جُنْد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( دهار ). در مثل است : اِن ﷲِ جنوداً منها العسل ؛ خدای را یاریگران یا سپاههاست ، از آن جمله است انگبین. این سخن را معاویه گفت هنگامی که به وی خبر دادند که اشتر با عسل زهرآگین مسموم شده است. ( منتهی الارب ). و در حدیث است : الارواح جنود مجندة؛ ای مجموعة. ( اقرب الموارد ) : میر موسی کف ، شمشیر چو ثعبان دارد دست فرعون و جنودش کند از ما کوتاه.منوچهری.خاک مصر طرب انگیز نه بینی که همان خاک مصراست ولی بر سر فرعون و جنود.سعدی.|| جنود کبریا؛ کنایه از ملایک. ( مجموعه مترادفات )( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
معنی کلمه جنود در فرهنگ معین
(جُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ جند، لشکرها، سپاه ها.
معنی کلمه جنود در فرهنگ عمید
لشکرها، سپاه ها.
معنی کلمه جنود در فرهنگ فارسی
لشکرها، سپاهها، جمع جند ( اسم ) جمع جند لشکرها سپاهها.
معنی کلمه جنود در دانشنامه عمومی
جنود ( به لاتین: Cunud ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان شکی واقع شده است. جنود ۹۶۰ نفر جمعیت دارد.
در اواخر سال ۲۰۱۳، کوسپرت جنود الشام را ترک کرد و به دولت اسلامی عراق و شام (داعش) پیوست. گفته میشود که وی در ژوئیه ۲۰۱۴ در نبرد اول میدان گازی شاعر با نیروهای داعش علیه نیروهای مسلح سوریه شرکت کردهاست.
«فَحَشَرَ» ای جمع قومه و جنوده. و قیل: حشر السّحرة یوم الزّینة «فَنادی» لمّا اجتمعوا بصوت رفیع أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی فلا ربّ فوقی. و قیل: اراد انّ الاصنام ارباب و انا ربّها و ربّکم. قال: هذه الکلمة یوم حشر السّحرة بعد ما قال ما علمت لکم من آله غیری باربعین سنة. فقیل لموسی: انّک انت «الاعلی».
رخت عقلت با توست و عاقلی کز جنودا لم تروها غافلی
عیسی وقتا جنود نفس بهیمی چند یهودند کار دید، و پر فن
جنود ابلیس شد از فلک دور ز فرط خذلان ز عین ادبار
بران بتیر شهاب این جنود شیطان کیش که کیش شیطان کفرست و کفر نیست ثواب
چرا کردهاند از مبادیِ فطرت جنودِ محبت به دنیا روانه
خسرو صاحبقران روی ظفر پشت جنود ناصرالدین شاه غازی مظهر غیب و شهود
یکی آنها اند که در عالم ارواح در صفوف «الارواح جنود مجنّدهٔ » در صف اوّل بوده اند قابل فیض الوهیت بی واسطه گشته و ایشان انبیاءاند علیهم السّلام که در قبول نور هدایت اینجا مستقل اند.
ور تو خواهی که ز بهر تو جنود ملکوت ملک گیرند برو با تن خود کن پیکار