معنی کلمه ماهی در لغت نامه دهخدا
ماهی دیدی کجا کبودر گیرد
تیغت ماهی است دشمنانت کبودر.رودکی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).به دست ار به شمشیر بگذاردم
از آن به که ماهی بیوباردم.رودکی ( یادداشت ایضاً ).من شست به دریا فروفگندم
ماهی برمید و ببرد شستم.معروفی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).یکی را همی تاج شاهی دهد
یکی را به دریا به ماهی دهد.فردوسی.شهنشاهش به بالین زار و گریان
بسان ماهیی بر تاوه بریان.( ویس و رامین ).