فهد. [ ف َ ] ( ع اِ ) یوز. ج ، افهد، فهود. ( منتهی الارب ). یوز. پوزپلنگ. ( فرهنگ فارسی معین ). در رنگ چون پلنگ و به طبع چون سگ باشد. ( یادداشت مؤلف ). وحوش را بدان شکار کنند. تنگ خلق ، سخت خشم و جهنده و دیرخواب است. ( اقرب الموارد ) : برفتند با یوزبانان و فهد گرازان و تازان سوی رود شهد.فردوسی.|| میخ وسط پالان. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( مص ) نیکو ساختن کار را در غیبت کسی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِخ ) ستاره ای است. ( اقرب الموارد ). فهد. [ ف َ هََ ] ( ع مص ) خوابیدن و غفلت ورزیدن از آنچه لازم و ضروری بود. || همچو یوز گشتن در خواب و تمدد آن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به فَهد شود. فهد. [ ف َ هَِ ] ( ع ص ) مرد خفته و بی خیر و شبیه به یوز درخواب و تمدد آن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
سلطان آل سعود، یوز، یوزپلنگ ( اسم ) یوز یوزپلنگ جمع : فهود افهد مرد خفته و بی خیر و شبیه بیوز در خواب و تمدد آن .
معنی کلمه فهد در دانشنامه آزاد فارسی
فَهْد (طائف ۱۹۲۳ـ ۲۰۰۵) (نام کامل: فَهْد بن عَبدُالعَزیز السُعود) پادشاه عربستان سعودی (حک: ۱۹۸۲ـ ۲۰۰۵). مشوق سرمایه گذاری ثروت عظیم نفت کشورش در فعالیت های زیربنایی و جدید، نظیر صنایع پتروشیمی، برای گسترش اقتصاد عربستان و نیز افزایش قدرت نظامی کشور بود. در اوت ۱۹۹۰، که عراق به کویت حمله کرد، ملک فهد در «عملیات توفان صحرا» در جنگ خلیج فارس (۱۹۹۰ـ۱۹۹۱) به امریکا و دیگر نیروهای بین المللی پیوست. درخلال این جنگ و تا آزادی کویت در فوریۀ ۱۹۹۱ عربستان سعودی به منزلۀ پایگاهی برای آزادسازی کویت بود. کاهش بهای نفت در دهۀ ۱۹۸۰ سبب تقلیل تدریجی ذخایر مالی عربستان و مقداری صرفه جویی شد. از این رو، در دهۀ ۱۹۹۰ خصوصی سازیِ تدریجی آغاز شد. رژیم مطلقۀ فهد از اوایل دهۀ ۱۹۹۰ با فشار های دوجانبه از سوی دو گروه رو به رو شد: لیبرال ها، که برای انتخابات دموکراتیک مبارزه می کردند، و گروه های بنیادگرای اسلامی، که مخالف سلطنت و درصدد تحمیل قوانین شریعت اسلامی بودند. در مه ۱۹۹۳ گروهی از مبارزان اسلامی به رهبری محمد المساری به منظور نظارت بر پیروی رژیم از اصول اسلامی، کمیتۀ دفاع از حقوق مشروع را تأسیس کردند. ملک فهد در پاسخ به فشارهای طرفداران دموکراسی، در اوت ۱۹۹۳، شورایی مشورتی متشکل از ۶۰ نفر از نخبگان کشور را تشکیل داد که از خاندان سلطنتی نبودند. همچنین سیستم حکومت های محلی را برقرار کرد. در نوامبر ۱۹۹۵ دچار سکتۀ مغزی شد و در ژانویۀ ۱۹۹۶ موقتاً قدرت را یک ماه به شاهزاده عبدالله، جانشین قانونی خود، تفویض کرد. فَهْد یازدهمین فرزند ملک عبدالعزیز بن سعود، بنیاد گذار سلسلۀ سعودی، بود. پسر ارشد از هفت پسری است که حسا بنت احمد السُدَیری، همسر سوگلی ابن سعود، به دنیا آورد. در طائف زاده شد. در دربار سلطنتی و دانشگاه های خارج درس خواند. در زمان سلطنت ملک سعود، وزیر آموزش و پرورش بود (از ۱۹۵۳). در زمان پادشاهی ملک فیصل، برادر تنی اش، وزیر کشور بود (از ۱۹۶۲) و از ۱۹۶۷ معاون دوم نخست وزیر شد. در زمان سلطنت برادر ناتنی اش، خالد، (۱۹۷۵) نفوذ فهد افزایش یافت. ولیعهد و معاون اول نخست وزیر شد و عملاً امور روزمرۀ دولت را در دست گرفت. از متنفذترین مذاکره کنندگان دربارۀ بهای نفت و مروج صلح در خاورمیانه و در اوت ۱۹۸۱ بانی کنفرانس سران در شهر فاس بود. پس از درگذشت ملک خالد، در ژوئن ۱۹۸۲، فهد پادشاه و همچنین رئیس دولت شد. او برادر ناتنی اش، عبدالله بن عبدالعزیز السعود، را که در ضمن فرمانده گارد ملی بود به ولیعهدی و معاونت اول نخست وزیر برگزید و برادر تنی اش، سلطان بن عبدالعزیز، را که وزیر دفاع بود، معاون دوم نخست وزیر کرد. جنگ خلیج فارس برای سعودی ها ۵۰میلیارد دلار هزینه داشت و پس از پایان جنگ ملک فهد بر دریافت غرامت از عراق پافشاری کرد در حالی که قبلاً در جنگ عراق علیه ایران (۱۹۸۰ـ۱۹۸۸) ۲۰ میلیارد دلار به آن کشور کمک مالی کرده بود.
معنی کلمه فهد در ویکی واژه
یوز، یوزپلنگ ؛ فهود، افهد.
جملاتی از کاربرد کلمه فهد
قال موسی علیه السلام: «وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضی». و قال لمحمد (ص): وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فکم بین من یتکلّف لیرضی ربّه و بین من یعطیه ربّه لیرضی. ثمّ اخبر اللَّه عزّ و جلّ عن حاله الّتی کان علیها قبل الوحی و ذکّره نعمه فقال جلّ ذکره: أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً فَآوی روی عن ابن عباس قال: قال رسول اللَّه (ص) «سألت ربّی مسألة وددت انّی لم اکن سألته قلت: یا ربّ انّک آتیت سلیمان بن داود ملکا عظیما و آتیت فلانا کذا و آتیت فلانا کذا. قال: یا محمد ا لم اجدک یتیما فاویتک؟ قلت: بلی ای ربّ. قال: ا لم اجدک ضالا فهدیتک ؟ قلت: بلی ای ربّ: قال: الم اجدک عائلا فاغنیتک؟ قلت: بلی ای ربّ»
یقول بنی لی الآباء بیتا فهدّمت البناء فما بنیت
قاسم الفهداوی (عربی: قاسم محمد عبد حمادي الفهداوي؛ زادهٔ ۱ ژانویهٔ ۲۰۰۰) سیاستمدار اهل عراق است.
«وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ» قال الحسن و قتاده و مقاتل: هو ابلیس. و قال ابن عباس: آدم ابو البشر و الجان ابو الجنّ و ابلیس ابو الشیاطین و هم لا یموتون الّا مع ابیهم و الجنّ یموتون و منهم کافر و منهم مؤمن، «مِنْ قَبْلُ» ای من قبل آدم، «مِنْ نارِ السَّمُومِ» السّموم الحارّة المحرقة و سمّیت الرّیح الحارّة سموما لدخولها فی المسامّ. و قال الکلبی: هی نار لا دخان لها و الصّواعق تکون فیها و هی بین السّماء و بین الحجاب فاذا احدث اللَّه امرا خرقت الحجاب فهدّت الی ما امرت فالهدّة الّتی تسمعون خرق ذلک الحجاب. و عن ابن عباس قال: کان ابلیس من حیّ من احیاء الملائکة یقال لهم الجنّ خلقوا من نار السّموم من بین الملائکة و خلقت الجنّ الّذین ذکروا فی القرآن: «مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ». و قال ابن مسعود: هذه السّموم جزء من سبعین جزءا من السّموم الّتی خلق منها الجان و تلا: «وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ».
حَذَرَ الْمَوْتِ یعنی حذر الاسلام، و ایشان اسلام کفر میشمرند و کفر مرگ باشد، چنانک آنجا گفت أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ ای کافرا فهدیناه سدی گفت دو مرد منافق از مصطفی ص بگریختند و بیرون شدند و ایشان را این حال صعب پیش آمد شب تاریک باران سخت و آواز رعد و برق و صاعقه، انگشت در گوش نهادند در آن حال از بیم هلاک و ترس و جان، چون برق درخشنده فرا راه دیدند و پارهء برفتند باز چون تاریکی روز گرفت هم چنان بر پای بودند و هیچ فرا راه نمیدیدند. درین حال با یکدیگر گفتند: «لیتنا اصبحنا فنأتی محمدا فنضع ایدینا فی یده فرجعا و حسن اسلامهما» ربّ العالمین گفت منافقان در مدینه باین دو مرد منافق مانند که از پیش رسول برفتند به بین تا چه رسید ایشان را مثل منافقان مثل ایشانست، چون بحضرت مصطفی آیند و قرآن شنوند و وعد و وعید و احوال و قصّه پیشینیان انگشت در گوش نهند، ترسند که اگر آیتی آید در شأن ایشان و اظهار سرّ ایشان و فرمودن بقتل ایشان، از بیم قتل و مرگ انگشت در گوش نهند چنانک آن دو مرد از بیم صاعقه در آن بیابان انگشت در گوش نهادند.
امروزه سه جناح عمده در داخل آل سعود وجود دارد که هریک درصدد قبضه کردن قدرت هستند. گروه اول خاندان فهد است که از دهه ۸۰، به صورت گروه غالب در خانواده سعودی بوده است و از نایف بن عبدالعزیز، سلطان بن عبدالعزیز، سلمان بن عبدالعزیز (پادشاه کنونی عربستان سعودی) و غیره تشکیل شده و همگی از یک مادر بوده و به قبیله سُدَیری وابستهاند. گروه دوم که ملک عبدالله از آن خاندان است از مادر دیگری هستند که به قبیله شمر وابستهاند. سعود بن فیصل، وزیر سابق امور خارجه نیز از این گروه است. گروه سوم، فرزندان فیصل هستند که فاقد تشکیلات گروهی هستند و افرادی چون خالد بن فیصل و ترکی فیصل به آن تعلق دارند.
و آن جمع کردن است میان ارادت بنده و قضای خدای در آن چیز که خیر بنده بود، و این به چهار چیز تمام شود: اول هدایت. که هیچ کس از هدایت مستغنی نیست که اگر کسی طالب سعادت آخرت باشد، چون راه آن نداند و بی راهی از راه نشناسد چه فایده ای بود؟ پس آفریدن اسباب، بی هدایت راست نیاید و برای این منت نهاد به هردو و گفت، «الذی اعطی کل شیئی خلقه ثم هدی» و گفت، «قدر فهدی».
نسب سید محمد بن فلاح بن هیبتالله به هفتمین امام شیعیان میرسد. وی در شهر واسط به دنیا آمد و تحصیلات خود را در شهر حله و در مکتب احمد بن فهد حلی (۷۵۷–۸۴۱ ه.ق) گذراند. مطابق منابع، سید محمد در مدت کوتاهی به درجات علمی بالایی رسید تا جایی که اجازه تدریس را از استاد خود دریافت نمود. با فوت پدر سید محمد، ابن فهد حلی با مادر او و سید محمد نیز با دختر ابن فهد ازدواج کرد.
کرا یارای آن باشد که باشد بر او والی بجز والای صفهد
فرمانروایی سوم سعودی را ملک عبدالعزیز بنیان نهاد و از ۱۹۰۲ تا ۱۹۵۳ حکومت کرد. پس از مرگ عبدالعزیز، پسران دیگرش با نامهای سعود بن عبدالعزیز (حکومت ۱۹۵۳–۱۹۶۴) فیصل بن عبدالعزیز (حکومت ۱۹۶۴–۱۹۷۵) و خالد بن عبدالعزیز (۱۹۷۵–۱۹۸۲) و فهد بن عبدالعزیز (حکومت ۱۹۸۲–۲۰۰۵) در پی یکدیگر به پادشاهی رسیدند. فهد بن عبدالعزیز لقب خادم الحرمین الشریفین را برای خود برگزید. وی برای گسترش آیین وهابیت کوشش بسیار نمود و روابط و مناسبات سیاسی با جهان غرب ایجاد کرد.[نیازمند منبع] با مرگ فهد، برادرش عبدالله بن عبدالعزیز به پادشاهی عربستان رسید. عبدالله در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۵ میلادی درگذشت و برادر و ولیعهد وی سلمان بن عبدالعزیز آل سعود به پادشاهی رسید.
ابوالعباس جمالالدین احمد بن شمسالدین محمد بن فهد حلی اسدی مشهور به ابن فهد حلی (زاده ۷۵۷ قمری در شهر حله - درگذشته ۸۴۱ قمری در کربلا)، فقیه و محدث شیعی قرن ۸ و ۹ قمری که در اخلاق، مقامات معنوی و سلوک عرفانی از بزرگان شیعه میباشد. وی همچنین در دوره خود از بزرگان فقه شیعه بود.
وی از سال ۱۹۰۲ پس از کودتایی خونین، حکومت بر ریاض را به دست آورد و از ۱۹۲۲ بر کل منطقه نجد (مرکز عربستان) مسلط شد و از ۱۹۲۵ حجاز را به قلمرو خود افزود و در سال ۱۹۳۲ کشور جدیدی را با نام عربستان سعودی بنیان گذاشت. وی فرزندان بسیار زیادی داشت و تمامی پادشاهان بعدی عربستان (ملک سعود، ملک فیصل، ملک خالد، ملک فهد، ملک عبدالله و ملک سلمان) تا به اکنون فرزندان مستقیم وی بودهاند.
به روز صید شیر نر شود شکار فهد او چنانکه در سخنوری سخنوران شکار من
۵ بازی در ورزشگاه ملک فهد - ریاض عربستان
و گفتهاند: موت و میّت در قرآن بر پنج وجه آید: یکی بمعنی نطفه که هنوز در بند خلقت صورت نیامده، چنان که در سورة البقرة گفت: وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ یعنی نطفا لم تخلقوا فخلقکم، و جعل فیکم الارواح. نظیرش در سورة حم المؤمن گفت: أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ یعنی بالاولی انّا کنا نطفا فخلقتنا، و در سورة آل عمران گفت: وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ یعنی النطفة و هی میته، و نظیره فی یونس و فی الروم. وجه دوم موت بمعنی ضلالت، چنان که درین موضع گفت «أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً» یعنی ضالّا عن الهدی فهدیناهم. همانست که در سورة الملائکة گفت: وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لَا الْأَمْواتُ، و در سورة النمل گفت: فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی، و نظیره فی الانبیاء.
و بدان که این هدایت بر سه درجه است: اول آن است که فرق کند میان شر و خیر، و این همه عاقلان را داده است، بعضی را به عقل و بعضی را بر زبان پیغمبران. و این که گفت، «و هدیناه النجدین» این خواسته است که راه خیر و شر به وی نمود و این که گفت، «و اما ثمود فهدیناهم فاستحبوا العمی علی الهدی» این خواست و هرکه از این هدایت محروم است یا به سبب حسد و کبر است یا به سبب شغل دنیا که گوش به انبیا و اولیا و علما ندهند، اگر نه هیچ عاقل از این عاجز نیست.
پس از آنکه سید محمد بن فلاح یکی از شاگردان وی، ادعاهایی پیرامون مهدویت مطرح ساخته و اقدامات عملی خود را برای کسب قدرت شروع کرد، ابن فهد فرمان قتل وی را صادر کرد که البته اجرا نشد.
در سال ۸۷۷ از طریق شام عازم زیارت کعبه شد در جریان سفر مدتی را نیز در کرک از نواحی شیعهنشین جبل عامل ساکن بود و از علی بن هلال جزایری، از شاگردان ابوالعباس احمد بن فهد حلّی درس گرفت و اجازه روایت دریافت کرد. سپس به احسا بازگشت و اندکی بعد عازم زیارت عتبات عالیات در عراق و طوس گردید و مابقی عمر را عمدتاً در آنجا ساکن بود. وی در مدت اقامت در طوس کتاب «زاد المسافرین فی اصول الدین» را تألیف کرد و چندی بعد به درخواست سید محسن بن محمد رضوی قمی شرحی بنام «کشف البراهین» بر آن نوشت.