عبا
معنی کلمه عبا در فرهنگ معین
معنی کلمه عبا در فرهنگ عمید
معنی کلمه عبا در فرهنگ فارسی
معنی کلمه عبا در دانشنامه آزاد فارسی
تن پوشی رویی، گشاد، بلند، بی آستین و جلوباز. عبا که بر روی دیگر لباس ها بر دوش افکنده می شود دو سوراخ در جای آستین دارد که دست ها از آن بیرون می آید و با هیچ دگمه یا کمربندی بسته نمی شود. در قدیم شکل آن چنان بود که پارچه ای را از تمام پهنا به هم می دوختند؛ درست مانند کیسه. سپس در محل گردن و دست سوراخی تعبیه می کردند و جلوی آن را نیز می شکافتند. جنس آن معمولاً از پشم یا نخ و بیشتر به رنگ قهوه ای روشن بود. عبای ایرانی عمدتاً از پشم زمخت و به صورت دستباف بر دارِ خانه بافته می شد و برای عباهای تابستانی از منسوجات سبک تر استفاده می کردند. عباهای ابریشمی و زربافت، که عمدتاً از دمشق وارد می شد، خاص ثروتمندان بود. عباهایی که از پشم ضخیم دوخته می شد خاص آب و هوای سرد و عباهای پشم نازک خاص آب و هوای گرم بود. عبا در روزگار ایلخانیان مغول، آن قدر بلند بود که روی زمین کشیده می شد. این عبا در دورۀ صفویه و زندیه نیز رایج بود. کریم خان زند از اطلس قطنی عبایی بر دوش می انداخت. در دوره های زندیه و قاجاریه، عباهای راه راهی به نام مخطّط را نیز می پوشیدند. پوشیدن عبا در میان صوفیه رایج بود و درست مانند خرقه و مرقع نشان تمایز یک صوفی بود. عبا در میان فقرا مانند پتو و زیرانداز بود. نوع مرغوب تر عبا را از پارچۀ ضخیم سنگ خورده می دوختند. ازجمله نواحی معروف در تولید پارچۀ عبا، نایین، شوشتر، بوشهر، بجستان گناباد، کرمان، کاشان، بغداد و کربلاست. در دورۀ معاصر یکی از پوشش های اصلی روحانیون در بیشتر ممالک اسلامی و نیز لباس اقوام و طوایف، ازجمله ایران، عباست. در طرابلس سوریه عبا از پارچۀ مخطط و خشنی از پشم بسیار تابیده بافته می شود که آن را روی جبه می پوشند. در لبنان، مارونی ها، دروزی ها و نیز مسلمانان عبا می پوشند، گرچه در دروز تنها بلندپایگان مذهبی مجاز به پوشیدن عبا هستند. عبای ایلیاتی در مصر، مشابه عبایی است که در سوریه و عربستان پوشیده می شد، اما عبای رایج در میان اهالی شهری آن، آستین دار با راه های پهن قهوه ای و سفید، یا آبی و سفید است و تا روی پاها می افتد. در بغداد دسته ای از درویشان هستند که عبای سفید می پوشند. در ایتالیا نیز آن را از پشم لطیف و نازک می دوزند و نام آن Spain است.
معنی کلمه عبا در دانشنامه اسلامی
عبا نوعی چادر یا شنل است که بر روی دیگر لباس ها می پوشند. به عبا، رداء هم می گویند. چنین لباسی در اقوام گوناگون به ویژه در مناطق سردسیر، از دیرباز مرسوم بوده است. این لباس که از یک پارچه بزرگ دوخته می شود زنانه و مردانه است، آستینچه دارد و از سر تا پا را می پوشاند. عبا لباس مشهور روحانیان و لباس رسمی عرب ها است. عبا را روی دشداشه، قبا یا لباده نیز می پوشند. هرچند عبا واژه ای عربی است اما در ادبیات فارسی نیز راه یافته و به کار رفته که خود نشان از رواج این لباس با همین نام میان ایرانیان دارد:
خواهندگانِ درگه بخشایش تواند
معنی کلمه عبا در ویکی واژه
در تخت جمشید در چندین تصویر که مادها را نشان میدهد شولا یا عبا بر دوش آنهاست همچنین تصور دو موبد برسم بدست که از مناطق آسیای میانه در بخش ایران خاوری متعلق به دوره اشکانیان بدست آمده که هر دو را شولا بر دوش نشان دادهاست که حواشی عبایشان کار شدهمیباشد در سنگ نگارهای میانرودان گویا تصویری از عبا بدست نیامده است و این احتمال که عبا تنها متعلق به نژاد ایرانی است و از دیرباز در پوشش ایرانیان بکار گرفته میشده است را تقویت میکند
[عباء]
جامة گشاد و بلند و جلو باز با آستینهای کوتاه.
که معمولا در کشور های عربی به تن می کنند اما در دیگر کشورهای اسلامی هم آن را به تن می کنند بزرگان دین به تن کردن عبا را به مسلمانان سفارش کردهاند
درحال حاظر عباها دارای سه رنگ مرسوم هستند سفید و سیاه و قهوهای. عبا یکی از لباسهای روحانیون شیعه هست.
اصولا زیر عبا لباسی بلند و گشاد به نام دشداشه به تن میکنند.
پوششی بلند و گشاد از پشم و یا نخ است که یک میان باز است و دو سوراخ آستین در طرفین دارد که دستها را از آن بیرون میاورند.
جملاتی از کاربرد کلمه عبا
یقین دارم که از قطع دو دست حضرت عباس ز جان خود کنندم قوم کوفی سیر یا جدا