طلقی

معنی کلمه طلقی در لغت نامه دهخدا

طلقی. [ طَ ] ( اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن ابراهیم بن احمد طلقی استرابادی ، از مردم استراباد و جرجان. او در استراباد از ابوالحسن احمدبن عبداﷲ الاسترابادی سماع کرده است. ( سمعانی برگ 371 ).

معنی کلمه طلقی در فرهنگ فارسی

ابو محمد عبدالله بن ابراهیم بن احمد طلقی استرابادی از مردم استراباد و جرجان او در استراباد از ابوالحسن احمد بن عبدالله الاسترابادی سماع کرده است.

جملاتی از کاربرد کلمه طلقی

میزان مایع شدن: مایع شدن یا روان بودن مایع منی فرایندی است که طی آن ژل پروتئینی موجود در اسپرم‌ها شکسته شده و منی شبیه به آب می‌شود. کمتر از ۲۰ دقیقه طول می‌کشد تا نمونه مایع منی از حالت ژل مانند به مایع تبدیل شود. حتی تا زمان ۶۰ دقیقه نیز اگر ژل به مایع تبدیل شود طبیعی است اما بیشتر از آن به معنی غیرطبیعی بودن منی طلقی می‌شود.
مشروطه در نقطه مقابل مطلقه قراردارد و تمکین به آن و نفی مطلقیت قدرت، تمکینی عقلی است. از سوی دیگر چون معنای مشروطیت، عموماً، جز تمکین به عدالت نیست و عدالت در شریعت اسلامی نیز رکن اصلی و لازمه حکومت است پس میان مشروطیت و شریعت تضادی نخواهد بود بل مشروطیت از شریعت اخذ شده‌است.
چون خلیل مطلقی در راه تو هم ز جانی هم ز تن آگاه تو
تو علی مطلقی و مادنی کی دنی آگه شد از سر علی
پادشه مطلقی هرچه بخواهی بکن نیست کسی را به تو زهرهٔ چون و چرا
تورینگ، بیشتر ۱۹۳۸ و ۱۹۳۷ را در دانشگاه پرینستون، با مطالعه زیرنظر آلونزو چرچ گذراند و ۱۹۳۸ از پرینستون دکترا گرفت. تز او دربارهٔ محاسبه نسبی بود که ماشین‌های تورینگ را به ماشین اوراکل می‌افزود که می‌توان با آن مسایلی را بررسی کرد که ماشین تورینگ نمی‌تواند. با بازگشت به کمبریج، ۱۹۳۹، او در سخنرانی‌های لودویگ ویتگنشتاین دربارهٔ اساس ریاضیات شرکت کرد. جایی که این دو با یکدیگر بحث و مخالفت می‌کردند و تورینگ از ظاهرگرایی دفاع می‌کرد و ویتگنشتاین معتقد بود که ریاضیات هیچ حقیقت مطلقی را کشف نمی‌کند.
جهان مطلقی از فهم خود چه می‌خواهی به علم اگر همه‌‌گردون شدی ‌کمال تو چیست
واحد مطلقی، اما نتوانست ابلیس این صفت را ز دو بینی و دو راهی دانست
گفتم که کجا بودی ای یار دلارام کردی ت فراموش مرا مطلقیقی
چون ز خود بیگانه گشتی رو یگانه مطلقی بعد از آن خواهی وفا کن خواه رو بیگانه باش

بی‌خدایی متافیزیکی شامل تمام دکترین‌هایی است که معتقد به یگانه‌انگاری متافیزیکی (همگنی واقعیت) هستند. بی‌خدایی متافیزیکی ممکن است: الف) مطلق باشد -که انکار صریح وجود خدا و وابسته به یگانه‌انگاری ماده‌باور (تمام گرایش‌های ماده‌گرا از دوران کهن تا عصر حاضر) است. ب) انکار ضمنی خدا در تمام فلسفه‌هایی که، ضمن اینکه وجود یک مطلق را می‌پذیرند، معتقدند چنین مطلقی ویژگی‌هایی که به یک خدا نسبت داده می‌شود ندارد: از جمله تعالی، کاراکتر شخصیتی و یگانگی. بی‌خدایی نسبی با یگانه‌انگاری ایدئالیستی (همه‌خدایی، خدافراگیردانی، دادارباوری) پیوند داده شده است.

خلوت خاص حقی قصر شه مطلقی ای دل اهل صفا قبله از آنی مرا
به مِلک طلق دادم بی‌غرامت به طلقی مِلک او شد تا قیامت
ای عشق که هستی به یقین معشوقم تو خالق مطلقی و من مخلوقم
بی‌خدایی ارزش‌شناختی یا سازنده، وجود خدا را به نفع «مطلقیت والاتر» مثل انسانیت رد می‌کند. اینگونه از بی‌خدایی حامی انسانیت به عنوان سرچشمه مطلق اخلاقیات و ارزش‌هاست، و به افراد اجازه می‌دهد که مشکلات را بدون توسل به خدا حل نمایند. برخلاف این دیدگاه، یکی از انتقادهای رایج از بی‌خدایی این بوده است که -انکار وجود خدا منجر به نسبی‌گرایی اخلاقی می‌شود، و در نتیجه ما را بدون بنیاد اخلاقی باقی می‌گذارد، یا اینکه منجر به زندگی بی‌معنی و تیره‌روز می‌گردد. بلز پاسکال در کتاب تأملات خود برای این دیدگاه استدلال کرده است.