طاهره

معنی کلمه طاهره در لغت نامه دهخدا

( طاهرة ) طاهرة. [ هَِ رَ] ( ع ص ) مؤنث طاهر: اِمراءةٌ طاهرةٌ؛ زن پاک از نجاست. || زن پاک از عیب و منقصت. ( منتهی الارب ) ( بحر الجواهر ). ج ، طاهرات. || اثلق.
طاهرة. [ هَِ رَ ] ( اِخ ) لقب سیدةالنساء فاطمه زهرا علیهاالسلام. رجوع به فاطمه زهرا شود.
طاهرة. [ هَِ رَ ] ( اِخ ) لقب خدیجه نخستین همسر حضرت پیامبر اسلام ( ص ) است که نسب وی در نیای چهارم «قصی » بدینسان به پیامبر می پیوندد: خدیجه بنت خویلدبن اسدبن عبدالعزی بن قصی بن کلاب. خواندمیر گوید: خدیجه اقرب ازواج طاهرات است از روی حسب و نسب به سیدعجم و عرب و کنیت وی ام هند بود و لقب او طاهره و مادر خدیجه رضی اﷲ عنهما فاطمه است بنت زایدةبن الاصم از بنی عامربن لوی. خدیجه اول به عقد عتیق بن عایدبن عبداﷲ مخزومی درآمد و از وی پسری و دختری آورد و پس از فوت عتیق ، ابوهالةبن نباش بن زراره تمیمی او را بخواست و اسم ابوهاله بقولی مالک بود و به روایتی زراره و بعقیده زمره ای زبیر و بمذهب فرقه ای هند و به اعتقاد اهل سنت و جماعة خدیجه را از ابوهاله نیز دو فرزند در وجود آمد هاله و هند و بعضی از مورخان برآن رفته اند که شوهر نخست خدیجه رضی اﷲ عنها ابوهاله بوده وزوج ثانی عتیق و این روایت مختاربن جوزی است. القصه چون ثانیا شوهر خدیجه ( رض ) فوت شد بسیاری از صنادیدو اشراف قریش به مناکحتش رغبت نمودند، اما آن جناب به ازدواج هیچکس رضا نداد؛ زیرا که بعد از غروب هلال بقای عمر ابوهاله به مغرب فنا شبی در خواب دید که آفتاب از آسمان بخانه وی فرودآمد و نور آن از آنجا انتشار یافت و کیفیت واقعه را به پسر عم خویش ورقةبن نوفل عرض کرد. ورقه گفت : تعبیر این رؤیا آن است که پیغمبر آخرالزمان ترا بحباله نکاح درآورد و خدیجه ( رض ) از نام و نسب رسول عجم و عرب تفتیش نمود ورقة آنچه از این باب معلوم داشت به جناب عفت مآب گفت. بنابراین ، خدیجه پیوسته انتظار طلوع آن آفتاب سپهر نبوت میکشید تا وقتی که بسعادت مناکحتش فایز گردید و در آن زمان که انوار عنایت سید کائنات بر وجنات احوالش تافت ، آن حضرت بیست وپنج ساله بود و به روایت جمهور اهل سنت خدیجه ( رض ) چهل ساله بود. در کشف الغمة از ابن عباس ( رض ) مروی است که خدیجه ( رض ) از بیست وهشت سالگی به عقد حضرت مقدس نبوی درآمد و مهر او دوازده اوقیه طلا بود به ثبوت پیوسته که جمیع اولاد حضرت خیرالعباد از خدیجه ( رض ) تولد نمودند مگر ابراهیم که از ماریه قبطیه در وجود آمد و تا خدیجه کبری ( رض ) در حیات بود خلاصه موجودات علیه افضل الصلوة بنابر ملاحظه خاطر شریفش به مناکحت عورت دیگر میل ننمود. مناقب و مفاخر خدیجه بسیار است و فضایل و کمالات او بیشمار. و او اول کسی است که به نبوت سید ابرار ایمان آورد و جمیع اموال و جهات خود را در رضای او صرف کرد و از امیرالمؤمنین علی منقول است که رسول ( ص ) فرمود که «خیر نسأالامم السالفة مریم و خیر نساء هذه الامة خدیجه »؛ یعنی بهترین نسوان امم سالفه مریم است مادر عیسی و بهترین زنان این امت خدیجه است. و از ابن عباس ( رض ) مروی است که حضرت مقدس نبوی فرمود که افضل زنان اهل بهشت مریم بنت عمران و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و آسیة بنت مزاحم خواهند بود. و از انس بن مالک روایت کرده اند که رسول ( ص ) گفت : «حسبک من نساءالعالمین مریم بنت عمران و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و آسیه امراءة فرعون ». و در کشف الغمة مسطور است : «قالت عایشة لفاطمه الا ابشرک انی سمعت رسول اﷲ ( ص ) یقول سیدة اهل الجنة اربع مریم : بنت عمران و فاطمه بنت محمدو خدیجه بنت خویلد و آسیة بنت مزاحم امراءة فرعون ».و ایضاً در کتاب مزبور مذکور است که حضرت رسالت ( ع )فرمود که بهشت مشتاق است بچهار کس از نسوان : مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد. در بسیاری از کتب معتبره مرقوم اقلام صحت اثر گشته که روزی جبرئیل ( ع ) نزد حضرت خیرالانام ( ص )آمده ، گفت : یا رسول اﷲ این خدیجه است که می آید و برای تو طبقی پر از طعام با ادام می آرد چون بتو رسد او را از حضرت پروردگار او و از من سلام برسان و بشارت ده وی را به خانه ای در بهشت از یک لؤلؤ مجوف که در آن خانه هیچ خصومت و تعبی نبود و چون حضرت مصطفی سلام ایزدتعالی و جبرئیل را به خدیجه کبری رسانید، گفت :«ان اﷲ هو السلام و منه السلام و علی جبرئیل السلام و علیک یا رسول اﷲ و رحمةاﷲ و برکاتة و علی من سمع السلام الا الشیطان ». و این کلام بلاغت نظام دلالت میکند بر کمال فهم و فطانت خدیجه ( رض ) زیرا که بجودت ذهن دانست که سلام را بر حق تعالی رد نمیتوان کرد، چنانکه بر برایا رد میکنند و از آن جهت نگفت که «و علی اﷲ السلام »بموجبی که بعضی از صحابه گفتند در تشهد و ممنوع گشتند. از عایشه ( رض ) روایت کرده اند که گفت : غیرت نبردم بر هیچ زن مثل غیرتی که بر خدیجه بردم با وجود آنکه در وقتی که من بشرف فراش رسول مشرف گشتم ، وی در حیات نبود؛ زیرا که خاتم الانبیاء او را بسیار یاد مینمودگاه بود که گوسپندی میکشت و آنرا قطعه قطعه میساخت وبه نسوانی که دوستان خدیجه بودند میفرستاد و من از غیرت با او میگفتم که گویا هیچ زن غیر از خدیجه نبوده و آن حضرت میفرمود که وی صفات خوب بسیار داشت و فرزندان مرا از وی حاصل شد و نوبتی هاله خواهر خدیجه بر در خانه آمده و بر سبیل استیذان دست بر در زد، پس رسول ( ص ) استیذان خدیجه را یاد کرده ، مضطرب و محزون و به روایتی مسرور و فرحناک گشته ، گفت : خدایا این راهاله گردان من غیرت بردم و گفتم چند یاد عجوزه ای ازعجایز قریش کنی که از غایت پیری دندان در دهان وی نمانده بود و عمر خویش گذرانیده و ایزد عز اسمه دیگری بهتر از او به تو ارزانی داشته. آن حضرت در غضب شد،چنانکه موی پیش سر وی در حرکت آمد و فرمود که مثل خدیجه هیچ زنی خداوند تعالی به من نداد، ایمان آورد به من وقتی که همه مردم کافر بودند و راست گوی داشت مرا وقتی که همه مردم تکذیب من میکردند و مواسات نمود به مال خود با من وقتی که همه مردم مرا محروم میداشتند و بخشنده بی منت مرا از وی فرزندان کرامت کرد.صدیقه ( رض ) گوید: با نفس خویش گفتم که دیگر هرگز خدیجه را به بدی یاد نکنم و روایتی آنکه گفت که دیگر هرگز با تو در باب خدیجه عتاب ننمایم و گویند روزی ام زفر که ماشطه خدیجه بود بنزد حضرت خیرالبریة ( ع ) و التحیة آمد آن حضرت او را اعزاز و اکرام نموده ، گفت :این زنی است که در عهد خدیجه به خانه ما می آمد ( و ان حسن العهد من الایمان ) وفات خدیجه ( رض ) به روایت اشهر و اصح در ماه مبارک رمضان سال دهم از بعثت به وقوع انجامید و رسول ( ص ) بقبرش درآمده : مدفنش مقبره جحون است و مدت عمر عزیزش بقول مشهور شصت سال بود و به روایتی شصت وپنج سال. واﷲ اعلم بحقیقةالحال. ( حبیب السیر چ خیام ج 1 صص 421 - 423 ). رجوع به خدیجه شود.

معنی کلمه طاهره در فرهنگ معین

(هِ رِ یا رَ ) [ ع . طاهرة ] (اِفا. ص . ) مؤنث طاهر، زن پاک از پلیدی و عیوب .

معنی کلمه طاهره در فرهنگ عمید

زن پاک، زن پاک از نجاست و از عیوب.

معنی کلمه طاهره در فرهنگ فارسی

لقب قره العین .
مونث طاهر، زن پاک، زن پاک ازنجاست وازعیوب
( صفت اسم ) مونث طاهر زن پاک از پلیدی و عیوب .
لقب نجمه مادر امام هشتم علی بن موسی الرضا سلام الله علیهما بوده است.

معنی کلمه طاهره در فرهنگ اسم ها

اسم: طاهره (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: tāhere) (فارسی: طاهره) (انگلیسی: tahere)
معنی: زن پاک از پلیدی و عیوب، لقب حضرت فاطمه ( س )، ( عربی ) ( مؤنث طاهر )، زن پاک از پلیدی و عیوب طاهر ( در اعلام ) لقب حضرت فاطمه ( س )، مؤنث طاهر، زن پاک و مبرا از عیب، لقب فاطمه زهراع ) و لقب خدیجه همسر پیامبر ( ص )

معنی کلمه طاهره در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برای بانو حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) نام ها و القابی است که برخی آسمانی اند و از سوی آفریدگار تعیین شده و بعضی از سوی برگزیدگان الهی تعیین شده است. یکی از القاب آن حضرت، طاهره است.
طاهره (به معنی پاکیزه، بی عیب، پاک و معصوم)در حقیقت آیه شریفی که در پاکیزه دانستن اهل بیت نازل شده است این نام را برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) ثابت می کند. خدای تعالی در سوره احزاب (آیه ۳۳) می فرماید: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛
احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.
۱. ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.
سایت اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «فرهنگ القاب فاطمه (سلام الله علیها)»، تاریخ بازیابی، ۱۳۹۶/۱۱/۱۱.
...

معنی کلمه طاهره در ویکی واژه

مؤنث طاهر، زن پاک از پلیدی و عیوب.

جملاتی از کاربرد کلمه طاهره

فرمود که ای طاهره طهر مطهر برخیز و کسای پدر خویش بیاور
سید ابوالفضل تولیت در یکی از حجره‌های مسجد قدس شهرک امام خمینی قم (شهرک بنیاد) به خاک سپرده شده‌است. وی فرزندی از هیچ‌کدام از همسرانش نداشت و تمام اموالش را وقف شرکتی خیریه با نام همسر محبوبش «طاهره» کرد که بعدها این شرکت به دانشگاه امام صادق ع اختصاص یافت.
طاهره به همین مناسبت، شعری نیز سرود و ملغی شدن احکام اسلامی را چنین تشریح کرد:
به گفته سوزان استایلز، منابع دانشورانه مسلمان، ثابت کرده‌اند که بعضی از اشعاری که زمانی به وی منسوب بوده‌اند، در واقع اثر شعرای قدیمی‌تر مانند محمدباقر صحبت لاری هستند. منبع دانشورانه مزبور «حسام‌الدین نقبایی» (کتاب طاهره) بوده و دو غزل معروف منسوب به طاهره، یکی به صحبت لاری و دیگری به طاهره اصفهانی منتسب شده‌اند؛ ولی فرانکلین لوئیس، استاد کرسی ادبیات فارسی دانشگاه شیکاگو، این اشعار را تضمین طاهره از شعرایی مانند صحبت لاری می‌داند.
به دلیل کشتار عمومی بابی‌ها، بسیاری از اسناد مکتوب بابی‌ها از میان رفته‌اند. به همین دلیل اشعاری که از طاهره باقی‌مانده‌ است، بیشتر به صورت سینه به سینه و از حفظ نقل شده‌اند. مجموع اشعار باقی‌مانده از طاهره به کمتر از ۶۰ شعر کوتاه و متوسط می‌رسد.
رمح تو میخ دیده ی اجرام ثابته نام تو حرز بازوی ارواح طاهره
این هر چهار طاهره را خامسه توئی هر ناخن از تو رابعهٔ دودمان شده
خفتند در اتاغی‌ هرشب چهار طفل اندرکنار دایگکی پاک و طاهره
هر شب جمعه به خروش و نوا فاطمه طاهره خیرالنسا
الوند زادگاه شاعر بزرگ قزوینی طاهره زرین تاج ملقب به قرةالعین یکی از شاعران بزرگ که آثار آن به زبان های ترکی و فارسی است
بیت زیر به غیر از ام هانی به عفت نسابه و طاهره قرةالعین نیز منسوب است.
و ذلک فی قوله: فَالْحامِلاتِ وِقْراً، آن همه آثار رحمت اوست و دلالات قدرت او، چنان که گفت: فَانْظُرْ إِلی‌ آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ بنگر بنشانهای رحمت او و مهربانی او در جهان که چون کرد و آنچه کرد چون نیکو کرد. باران آسمان را رحمت نام کرد، از آنکه برحمت می‌فرستد. اینست که گفت جلّ جلاله: بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ، ای امام المطر و قدّامه. وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً. طهور آن آبست که بنفس خود پاک است و غیر خود را پاک کننده، فهو اسم لما یتطهّر به، کالسحور اسم لما یتسحّر به و الفطور اسم لما یفطر به. و دلیل بر آن که طهور مطهّر است خبر درست از مصطفی (ص) قال فی البحر: «هو الطهور ماؤه الحلّ میتته» و اراد به المطهّر لانّه قال ذلک فی جواب السائل الّذی سأله عن تطهیر ماء البحر لا عن طهارته، و الماء مطهّر لانّه یطهّر الانسان من الحدث و النجاسة، کما قال فی آیة اخری: وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ. معلوم شد که تطهیر خاصیت آب است و چیزی دیگر از مایعات باین معنی مشارک وی نیست، لانّ اللَّه تعالی منّ علینا بانزال الماء للتطهیر، فلو کان غیره یشارکه فی التطهیر لبطلت فایدة الامتنان. و مذهب اصحاب رای آنست که طهور طاهر است، فجوّزوا ازالة النجاسات بالمائعات الطاهره، مثل الخل و ماء الورد و غیرهما، و نحن نقول لو جاز ازالة النجاسة بها لجاز ازالة الحدث بها. و مذهب مالک آنست که طهور آن بود که تطهیر ازو متکرّر بود، کالصّبور اسم لمن یتکرّر منه الصبر، و الشکور، اسم لمن یتکرّر منه التّشکّر. فجوّز الوضوء بالماء المستعمل الّذی توضّأ به مرّة.
او مادر ربابه خانم و طاهره قرةالعین و عمهٔ علامه محمد قزوینی بود.
شوهر فاطمه طاهره داماد رسول که ز جان در مدد احمد مختار گذشت
و چون دانستی که منشأ طول أمل، محبت دنیا و جهل و نادانی است می دانی که خلاصی از این مرض ممکن نیست مگر به دفع این دو سبب به آنچه گذشت در معالجه حب دنیا، و به ملاحظه احوال این عاریت سرا، و استماع مواعظ و نصایح از ارباب نفوس مقدسه طاهره و تفکر در احوال خود، و تدبر در روزگار خود پس باید گاهی سری بر زانو نهد و آینده خود را به نظر درآورد و ببیند که یقین تر از مرگ از برای او چه چیز است و فکر کند که البته روزی جنازه او را بر دوش خواهند کشید و فرزندان و برادرانش گریبان در مرگش خواهند درید و زن و عیالش گیسو پریشان خواهند نمود و او را در قبر تنها خواهند گذاشت و به میان مال و اسباب اندوخته او خواهند افتاد.
طاهره غفاری با نام هنری آرزو (زاده ۱۳۲۸ در تهران) بازیگر سینما اهل ایران بود.
طاهره رضازاده همسر اصغرزاده است. او نماینده شیراز در مجلس ششم بود.
در دل خویش طاهره، گشت و ندید جز تو را صفحه به صفحه، لا به لا، پرده به پرده، تو به تو