شرمسار

معنی کلمه شرمسار در لغت نامه دهخدا

شرمسار. [ ش َ ] ( ص مرکب ) شرمنده و منفعل و خجل. ( ناظم الاطباء ). سرافکنده. آزرمگین. شرمگین. خجلان. ( یادداشت مؤلف ). شرم زده. شرمنده. شرمگین. ( آنندراج ). شرمنده. ( شرفنامه منیری ) :
شکر و سیم پیش همت او
از من و شعر شرمسارتر است.خاقانی.ای در بار امید از تو شده تنگبار
از شکر تنگ تو تنگ شکر شرمسار.خاقانی.بخت آمد خون گریست پیشم
کز رنگ سیاه شرمسارم. خاقانی.حاشا که مرا از او به رفتن
بس دیرنه شرمسار بیند.نظامی.ای که از امروز نیی شرمسار
آخر از آن روز یکی شرم دار.نظامی.ای هنر از مردی تو شرمسار
از هنر بیوه زنی شرم دار.نظامی.کای من مسکین به تو در شرمسار
از خجلان درگذر و درگذار.نظامی.یکی باز پس خائن شرمسار
نیابد همی مزد ناکرده کار.سعدی ( بوستان ).اگر بنده ای دست حاجت برآر
وگر شرمسار آب حسرت ببار.سعدی ( بوستان ).به حسرت تحمل کنان شرمسار
چو درویش در دست سرمایه دار.سعدی ( بوستان ).کرم بین و لطف خداوندگار
گنه بنده کرده ست و او شرمسار.سعدی ( گلستان ).نگویم خدمت آوردیم و طاعت
که از تقصیر خدمت شرمساریم.سعدی.بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ
وگر نه تا به ابد شرمسار خود باشیم.حافظ.بس که در خرقه آلوده زدم لاف صلاح
شرمسار از رخ ساقی و می رنگینم.حافظ.ز دست کوته خود زیر بارم
که از بالابلندان شرمسارم.حافظ.شاهدان در جلوه و من شرمسار کیسه ام
ای فلک این شرمساری تا به کی باید کشید.حافظ.دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک
منت خدای را که نیم شرمسار دوست.حافظ.تا به کی شرمسار باید بود
مدتی هم بکار باید بود.اوحدی.هر سیه کاری که از کردار خود شد منفعل
ابر رحمت از جبین شرمسار خویش یافت.صائب تبریزی ( از آنندراج ).ابد را بقا مستعار از تو هست
بقا در بقا شرمسار از تو هست.مؤلف شرفنامه منیری.- شرمسار ساختن ؛ شرمسار کردن. شرمنده کردن. خجل کردن :

معنی کلمه شرمسار در فرهنگ معین

( ~ . ) (ص مر. )خجل ،شرمنده ،منفعل .

معنی کلمه شرمسار در فرهنگ عمید

خجل، شرمنده: ای هنر از مردی تو شرمسار / از هنر بیوه زنی شرم دار (نظامی۱: ۴۷ ).

معنی کلمه شرمسار در فرهنگ فارسی

خجل، شرمنده
( صفت ) خجل شرمنده منفعل .

معنی کلمه شرمسار در ویکی واژه

خجل، شرمنده، منفعل.

جملاتی از کاربرد کلمه شرمسار

اما شاید باید کسی بگوید: «سقراط، آیا تو شرمسار نیستی که چنین مسیری را پیموده‌ای، که اکنون در نتیجه آن، در خطر مرگ و زوال قرار داری؟» اما من باید فقط یک جواب به او بدهم: «آقا، شما خوب صحبت نمی‌کنید، اگر در یک مرد اندکی هوش وجود داشته باشد، باید خطر زندگی یا مرگ را در نظر بگیرد، و نه تنها به این اکتفا نکند، بلکه توجه نماید که کارهایی که انجام می‌دهد درستند یا غلط، و آیا او مردی خوب است یا بد. با توجه به گفته شما، تمام نیمه‌خدایانی که در تروآ مردند، باید موجود بدی باشند، مثلاً پسر تتیس (آشیل) که از خطر نفرت داشت، در مقایسه با تحمل هر رسوایی، باید چنین می‌کرد و زمانی که مادرش (او یک ایزدبانو بود)، به او گفت که او قرار است هکتور را سر برد، اعتقاد دارم چیزی شبیه این بود،
تا بیارم فصلی از جودت که دفتر را تمام ز آب پیشانی بشوید بسکه گردد شرمسار
فردیناند، پیش از مرگ، قلمرو پادشاهیِ خود را میان فرزندانش تقسیم کرده‌بود؛ بنابراین، لئون را برای پسر دومش ـ آلفونسو ششم ـ باقی گذاشته‌بود. در سال ۱۰۶۷ م سانچو به‌قصد تصرف لئون با برادرش وارد جنگ شد. سید نقش مؤثری در پیروزی کمپین سانچو برعهده داشت، اما این موضوع بعداً در سال ۱۰۷۲ م برایش مایهٔ شرمساری شد.
صافی گلپایگانی، از مراجع تقلید قم، در واکنشی به اعزام ورزشکاران زن به خارج از کشور گفت که اعزام ورزشکاران زن مایه شرمساری است و باید از آن جلوگیری کرد. بی‌بی‌سی فارسی
چون کساد هدیه آنجا شد پدید شرمساریشان همی واپس کشید
ز بسکه سرخ برآید سرشک من هر دم گمان برند که شد شرمسار مردم چشم
بدنبال فشار برخی فعالان و سازمان‌های حقوق بشر و کشورهای غربی، ایران درخواست عضویت در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را پس گرفت.خبرگزاری‌های رویترز و آسوشیتدپرس به نقل از دیپلمات‌های سازمان ملل متحد گزارش کرده‌اند که ایران به سایر هیات‌های آسیایی اطلاع داده که از نامزدی عضویت در شورای حقوق بشر که متشکل از ۴۷ کشور و ناظر حقوق بشر در سراسر جهان است صرفنظر می‌کند.برخی دیپلماتهای کشورهای غربی علت تغییر نظر ایران را عدم توانایی این کشور در اخذ حداقل رای لازم برای عضویت در این شورا ذکر کرده‌اند که می‌توانست موجب شرمساری تهران شود.بی‌بی‌سی فارسی
بگذار که خویش را به زاری بکشم مپسند که بار شرمساری بکشم
بر سر بنده ستمهای تو از حد بگذشت شرمسارم ز کرمهای تو سلطان کسی
ز شرم روی تو هر روز خورشید برآید سرخ همچون شرمساری
آمد و بیرون در بنشست زار هم خجل از اشکم از زن شرمسار
در مورد ازدواج محمد با خدیجه گفته شده‌است که محمد پیش از ازدواج با خدیجه برای خدیجه کار می‌کرد و خدیجه از زنان ثروتمند قریش بوده‌است. ثروت خدیجه و کارفرما بودن او نشان می‌دهد که پیش از محمد نیز زنان حق داشتن ثروت و حق کارفرما بودن را داشته‌اند و مردان از کار کردن برای زنان شرمسار نبوده‌اند.
اعزام ورزشکاران زن مایهٔ شرمساری است و باید از آن جلوگیری کرد.
خون دل آنقدر بدامن ریخت که من از دیده شرمسار شدم
امروز میرم پیش تو شرمسار دل شوی بر تو چه منت جان من، فردا که فرمان در رسد
آن می که هست آّب خضر شرمسار از آن ساقی بیا و یک دوسه ساغر بیار از آن