سیاه پوست
معنی کلمه سیاه پوست در لغت نامه دهخدا

سیاه پوست

معنی کلمه سیاه پوست در لغت نامه دهخدا

سیاه پوست. ( ص مرکب ) آنکه رنگ پوست بدنش سیاه باشد. مقابل سفیدپوست. ( فرهنگ فارسی معین ) : و رنگ سیاه پوستان و هرچه ایشان رابدین صفت آفریده است... ( مجمل التواریخ و القصص ).

معنی کلمه سیاه پوست در فرهنگ معین

(اِمر. ) هر یک از افراد یکی از چهار گروه بزرگ نژادهای انسانی ، بومی قارة آفریقا که پوستی تیره ، موهای مجعد و لب های کلفت برآمده دارند.

معنی کلمه سیاه پوست در فرهنگ عمید

۱. کسی که پوست بدنش سیاه باشد.
۲. (اسم، صفت ) آن که از نژاد سیاه باشد.

معنی کلمه سیاه پوست در فرهنگ فارسی

( صفت ) آن که رنگ پوست بدنش سیاه باشد مقابل سفید پوست .

معنی کلمه سیاه پوست در دانشنامه عمومی

عبارت سیاه پوست در محاوره و فرهنگ عامه به گروهی گفته می شود که رنگ پوست آن ها تیره است . هم چنین به آمریکایی های سیاه پوست یا کاناداییهای سیاه پوست گفته می شود و معمولاً از عبارت سیاه پوست در مقابل سفیدپوست استفاده می شود.
۲۰۰ سال پیش در آمریکا، مرجع سیاه پوستان را آفریقا می دانستند ولی در آفریقا مردم بومی خودشان را بر پایه قومیت ها و جامعه های هم زبان تقسیم بندی می کنند نه بر پایهٔ رنگ پوست. آفریقایی تبارها بعد از انتقال شان به آمریکا به علت این که از مناطق و قومیت های متفاوت بودند و در آمریکای شمالی زندگی می کردند در نتیجه فرهنگ خاص خود را به وجود آوردند مانند کلیسای سیاهان یا انگلیسی سیاهان. آن ها بیش تر بر اساس مرجع شان که همان آفریقا بود و رنگ پوست شان شناخته می شدند. در نتیجه نام قبیله و زبان بومی شان تأثیری در تقسیم بندی آن ها در آمریکا نداشت و به همه آن ها به صورت کلی سیاه پوست گفته می شد.
در مقابل در مناطق مورد استعمار اسپانیاییها و فرانسویها آن ها را بر پایه قبیله و قومیت طبقه بندی کردند.
امروزه در ایالات متحدهٔ آمریکا افراد با رنگ پوست سیاه کم رنگ تا سیاه خیلی پُررنگ و آن هایی که آلبینیسم دارند زندگی می کنند و چون آن ها متولد آمریکا هستند، استفاده از واژه آفریقایی مشکل ساز است در نتیجه همگی را آمریکایی های آفریقایی تبار می نامند.
معنی کلمه سیاه پوست در فرهنگ معین
معنی کلمه سیاه پوست در فرهنگ عمید
معنی کلمه سیاه پوست در فرهنگ فارسی
معنی کلمه سیاه پوست در دانشنامه عمومی

معنی کلمه سیاه پوست در ویکی واژه

هر یک از افراد یکی از چهار گروه بزرگ نژادهای انسانی، بومی قارة آفریقا که پوستی تیره، موهای مجعد و لب‌های کلفت برآمده دارند.

جملاتی از کاربرد کلمه سیاه پوست

«مستقیم از کامپتن» پر فروش‌ترین آلبوم گروه است، آلبوم اول آن‌ها، ان.دابلیو.ای. و پو سی توانست به گواهینامه فروش طلا دست پیدا کند؛ آلبوم آخر آن‌ها، کاکاسیاه‌ها برای همیشه توانست به فروش پلاتینیوم دست پیدا کند. ناشر آلبوم، «پری او ریتی» بیان کرد: «۸۰٪ فروش آلبوم مربوط به حومه شهرها و فراتر از محله‌های سیاه پوستان است.»
آنا پالین مری در بالتیمور، مریلند آمریکا به دنیا آمد. در سن ۱۶ سالگی به نیویورک رفت و در کالج هانتر مشغول به تحصیل شد. در سال ۱۹۳۳ لیسانس هنر را در انگلیس دریافت کرد. در سال ۱۹۴۰ به دلیل اعتراض به جداسازی سیاه پوستان در اتوبوس‌های شهری، دستگیر شد.
برای نمونه هال روابط مهمی با برخی از هنرمندان سیاه‌پوست برقرار کرد و کوشید فعالیت‌های فرهنگی سیاه پوستان را ارتقا دهد.
در اوایل دهه ۱۹۰۰ ارمنی‌ها در میان گروه اقلیت‌هایی بودند که به خصوص به دلیل نژادشان از وام گرفتن پول، زمین و تجهیزات منع شدند. از آنها به عنوان «یهودیان طبقه پایین» یاد می‌شد. علاوه بر این، در فرزنو، کالیفرنیا، در میان اقلیت‌های دیگر ارمنی‌ها در یک طرف بلوار ون نس زندگی می‌کردند، در حالی که ساکنان سفیدپوست اروپایی در طرف دیگر زندگی می‌کردند. در یک سند از یک خانه در آنجا آمده‌است: «هیچ‌یک از محوطه‌های گفته شده و هیچ بخشی از آنها نباید در هر مورد یا اشغال شده توسط سیاه پوستان، چینی‌ها، ژاپنی‌ها، هندوها، ارمنی‌ها، آسیایی‌ها یا بومی امپراتوری ترکیه استفاده شود.»
صفت شهر مصر و ولایتش : آب نیل ازمیان جنوب و مغرب می‌آید و به مصر می‌گذرد و به دریای روم می‌رود. آب نیل چون زیادت می‌شود دو بار چندان می‌شود که جیحون به ترمذ. و این آب از ولایت نوبه می‌گذرد و به مصر می‌آید و ولایت نوبه کوهستان است و چون به صحرا رسد ولایت مصر است و سرحدش که اول آن جا رسد اسوان می‌گویند. تا آن جا سیصد فرسنگ باشد. و بر لب آب همه شهر‌ها و ولایت هاست. و آن ولایت را صعید الاعلی می‌گویند. و چون کشتی به شهر اسوان رسد از آن جا برنگذرد چه آب از درهای تنگ بیرون می‌آید و تیز می‌رود. و از آن بالاتر سوی جنوب ولایت نوبه است و پادشاه آن زمین دیگراست و مردم آن جا سیاه پوست باشندو دین ایشان ترسای باشد. بازرگانان آن جا روند و مهره و شانه و بسد برند و از آن جا برده آورند. و به مصر برده یا نوبی باشد یا رومی. دیدم که از نوبه گندم و ارزن آورده بودند هر دوسیاه و بد. و گویند نتوانسته‌اند که منبع آب نیل را به حقیقت بدانند و شنیدم که سلطان مصر کس فرستاد تا یک ساله راه برکنار نیل رفته و تفحص کردند هیچ کس حقیقت آن ندانست الا آن که گفتند که از جنوب از کوهی می‌آید که آن را جبل القمر گویند. و چون آفتاب به سر سرطان رود آب نیل زیادت شدن گیرد از آن جا که به زمستان که قرار دارد بیست ارش بالا گیرد چنان که به تدریج روز به روز می‌افزاید.
لوپز تجارت خود را در تجارت با هندوستان گسترش داد. او کشتیهایی به اروپا و سواحل قناری می‌فرستاد. بین ۱۷۶۱ و ۱۷۷۴ لوپز در کار تجارت برده بود. بعضی کتاب‌ها نظیر «رابطه مخفی بین سیاه پوستان و یهودیان» او را بزرگترین تاجر برده در رودآیلند دانسته‌اند؛ ولیکن تاریخدان یهودیان الی فابر معتقد است که لوپز ۲۱ کشتی برده داشت در حالی که نیوپورت ۳۴۷ کشتی برده به آفریقا فرستاده بود. در زمان انقلاب آمریکا، لوپز دارای ۳۰ کشتی بود.
قبل از موفقیت آلبوم تریلر، مایکل جکسون و تمام سیاه پوستان، برای پخش شدن کارهایش توسط شبکهٔ تازه تأسیس ام‌تی‌وی مشکل داشت. مایکل می‌گوید: «آن‌ها صاف و پوست کنده نظرشان را گفتند. آن‌ها موسیقی مرا پخش نمی‌کردند. این قلب مرا شکست».
پیشینه ورود مسلمانان به کشور برزیل به سال ۱۵۰۰ (میلادی)، هنگامی که پرتقالی‌ها ملوانان عرب را با خود به این کشور آوردند. پس از آن نیز مسلمانان سیاه پوست آفریقایی که اسیر شده بودند وارد برزیل شدند. گروه جدیدی از مسلمانان نیز در قالب مهاجران سوری و لبنانی از اواخر سده ۱۹ و اوایل سده ۲۰ میلادی وارد برزیل شدند.
قسمت اول فصل ۱۱، جسی جکسون که فعال اجتماعی است را فردی مغرور نمایش می‌دهد که تصور می‌کند پادشاه سیاه پوستان است.
اسلش که فرزند پدری انگلیسی و سفید پوست و مادری آمریکایی و سیاه پوست است، به دو ملیتی بودن خود افتخار می‌کند. او از ۱۹۷۱ در لس آنجلس ساکن است اما تا سال ۱۹۹۶ شهروند انگلستان بود.
کمیته کنفرانس مجلس نمایندگان و سنا متن نهایی اصلاحیه را پیشنهاد کردند که محدودیت رای‌دهندگان را فقط بر اساس «نژاد، رنگ، یا شرایط قبلی بندگی» ممنوع می‌کرد. مالیات‌های رأی‌گیری یا سایر اقدامات برای جلوگیری از رأی‌گیری، و حق سیاه پوستان را برای تصدی پست تضمین نمی‌کند. این پیشنهاد مصالحه توسط مجلس در ۲۵ فوریه ۱۸۶۹ و سنا روز بعد تصویب شد.
و اگر از مصر به جانب جنوب بروند و از ولایت نوبه بگذرند به ولایت مصامده رسند و آن زمینی است علفخوار عظیم و چهار پای بسیار و مردم سیاه پوست درشت استخوان غلیظ باشند و قوی ترکیب و از آن جنس در مصر لشکریان بسیار باشند، صورت‌های زشت و هیاکل عظیم، ایشان را مصامده گویند پیاده جنگ کنند به شمشیر و نیزه و دیگر آلات کار نتوانند فرمود.