سم
معنی کلمه سم در لغت نامه دهخدا

سم

معنی کلمه سم در لغت نامه دهخدا

سم. [ س َ / س ُ / س ِم م ] ( ع اِ ) زهر. ( برهان ). زهر قاتل. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). زهر. ج ، سموم. ( مهذب الاسماء ). السم هو الذی فقد المزاج لابالمضارة فقط بل بخاصیة فیه کالبیش. ( قانون بوعلی ).
- ذات السم ؛ هر حیوان زهردار. ( ناظم الاطباء ).
- سم ابرص ؛ کربسه و بهندی چهپگلی گویند. ( آنندراج ). کربسه. ( منتهی الارب ). رجوع به سام ابرص شود.
- سم الحاجة ؛ مقصد مرده. ( آنندراج ).
- سم الحمار ؛ گیاه خرزهره. ( آنندراج ).
- سم الساعة ؛ زهری که زود میکشد. ( ناظم الاطباء ).
- سم السمک ؛ گیاه ماهی زهره معروف به بوصیر پوست آن درد مفاصل و درد رگ پشت و نقرس را نفع دهد وچون آنرا در آب غدیر اندازند همه ماهی آنرا سست گرداند و برگ آن در چراغ بجای فتیله میسوزد. ( آنندراج ).
- سم الفار ؛ دوایی که موش را میکشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ارسنیک. دیگ بر دیگ. دارموش. ( ناظم الاطباء ).
|| سوراخ. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). سوراخ گوش و سوراخ سوزن. ( مهذب الاسماء ).
- سم الخیاط؛ سوفار سوزن. ( آنندراج ) : که از سم خیاط و مضمم قماط تنگ تر بود بگذشتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
هر کجا باشد شه ما را بساط
هست فخر او را بود سم الخیاط.مولوی.|| دو رگ است در بن بینی اسب. || هر آنچه از دریا برآید مثل شبه سپید. || روباه. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || ( مص ) زهر دادن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ). || زهر کردن در طعام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زهر در طعام کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || استوار کردن سر قاروره را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سر شیشه و جز آن استوار کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || صلح کردن میان دو کس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نیک کردن قدم. ( تاج المصادر بیهقی ). || راست و درست کردن چیزی را. || خاص کردن وخاص شدن. || آزمودن کار را و پایان آن نگریستن. || گرم شدن روز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
سم. [ س َ ] ( ع اِ ) تلفظ فارسی یعنی زهر :
تفاوتست بسی در سخن کز او بمثل
یکی مبارک نوش و یکی کشنده سمست.ناصرخسرو( دیوان چ تقوی ص 89 ).اگر داد و بیداد دارو شوند
بود داد تریاق وبیداد سم.ناصرخسرو.چون کف تو رازقی است نورده و نوربخش
نان سپید فلک آب سیاهست و سم.

معنی کلمه سم در فرهنگ معین

(سَ مّ ) [ ع . ] (اِ. ) زهر، مادة کشنده . ج . سموم .
(سُ مّ ) [ په . ] ۱ - (ص فا. ) سُنب ، در ترکیب با واژه های دیگر معنای «سوراخ - کننده » می دهد. مانند آهن سم . ۲ - (اِ. ) قسمت انتهایی دست یا پای چهارپایان .
( ~ . ) (اِ. ) خانه ای زیر زمین که در بیابان ها برای مسافران می ساختند.

معنی کلمه سم در فرهنگ عمید

۱. [جمع: سُمُوم] هر نوع مادۀ شیمیایی که موجب آسیب یا هلاک جاندار شود، زهر.
۲. [عامیانه، مجاز] هر چیز زیانبار: سیگار برای تو سم است.
۳. [جمع: سِمام و سُموم] [قدیمی] سوراخ، مانند سوراخ سوزن.
* سمّ زعاف: [قدیمی] زهر کشنده که انسان را فوری هلاک کند.
۱. (زیست شناسی ) ناخن ضخیم و مقاوم گروهی از پستانداران گیاهخوار، مانند گاو، گوسفند، اسب، استر، الاغ، و امثال آن.
۲. [عامیانه] پای انسان.
۳. ‹سُمج› [قدیمی] سوراخ، گودال.
۴. [قدیمی] جایی که در کوه یا زیرِ زمین برای جا دادن گوسفندان درست می کردند، آغل: بیابان سراسر همه کنده سم / همان روغن گاو در «سم» به خم (فردوسی: ۶/۵۰۶ ).

معنی کلمه سم در فرهنگ فارسی

یکی از دپارتمانهای فرانسه که از بخشی از پیکاردی تشکیل شده حاکم نشین آن آمین و نایب الحکومه نشین آن آبویل موندیدیه پرون آرندیسمان ۴۴ کانتن ۷۸۳ کمون است .رود سم آنرا مشروب میسازد و آن منطقه ایست کشاورزی ( غلات چغندر قند ) صنایع قند سازی تقطیر و نساجی آن مهم است .
۱ - ( اسم ) در ترکیب به معنی سنبنده ( سوراخ کننده ) آید آهن سم ( سوراخ کننده آهن ) . ۲ - ( اسم ) قسمت انتهایی انگشتان چهارپایان اهلی دامها که شاخی و بمنزله کفش آنهاست این قسمت از نمو ناخن چارپایان و دامها حاصل میشود و بخشی کاملا محکم به وجود می آورد که راه رفتن آنها را تسهیل مینماید حافر . ۳ - کفشک . یا سم شکاف دار : سم گوسفند . ۴ - سمج .
تلفظ فارسی یعنی زهر

معنی کلمه سم در دانشنامه عمومی

سم (جانوران). سُم ( به انگلیسی: Hoof ) پوششی در نوک انگشتان پای پستانداران سم دار است که جسمی سخت و محکم می باشد و از قسمت نرم انتهای پاهای جاندار در برابر آسیب های احتمالی جلوگیری می کند. سم جانوران، دارای لایه ای ضخیم و مستحکم از جنس کراتین است. سم جانورانی مانند گاوها، بایسون ها، گوزن ها و بزها به صورت جفت بوده و به این جانوران جفت سم سانان گفته می شود. در مقابل، اسب ها، کرگدن ها و تاپیرها دارای یک سم بوده و به گروه تک سم سانان تعلق دارند.
معمولاً در حیوانات اهلی که مورد استفادهٔ انسان قرار می گیرند و خصوصاً اسب و الاغ و قاطر و یابو به جهت جلوگیری از فرسایش سم حیوان و از کارافتادگی زودهنگام آن، از نعل برای حل این مشکل استفاده می کنند.
↑ "Definition of hoof | Dictionary. com". www. dictionary. com ( به انگلیسی ) . Retrieved 2021 - 05 - 29. ↑ Keller, Anna; Clauss, Marcus; Muggli, Evelyne; Nuss, Karl ( 2009 ) . "Even - toed but uneven in length: the digits of artiodactyls". Zoology ( Jena, Germany ) . 112 ( 4 ) : 270–278. doi:10. 1016/j. zool. 2008. 11. 001. ISSN  1873 - 2720. PMID  19386479.
• جانورشناسی
• کالبدشناسی پستانداران
• همه مقاله های خرد
• مقاله های خرد زیست شناسی
• یادکردهای دارای منبع به زبان انگلیسی
سم (فرانسه). سُم ( به فرانسوی: Somme ) تلفظ فرانسوی:  ​ ) هشتادمین شهر، از شهرستان های ( دپارتمان ) فرانسه واقع در شمال کشور است. این شهر در ناحیه پیکاردی قرار دارد.
سم (فیلم). «سم» ( انگلیسی: Poison ( film ) ) فیلمی در ژانر ترسناک و علمی–تخیلی به کارگردانی تاد هینز است که در سال ۱۹۹۱ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به جان لگویزمائو اشاره کرد.
سم (هنرمند). ژرژ گورسا ( به فرانسوی: Georges Goursat ) مشهور به سِم ( فرانسوی: Sem ; ۲۳ نوامبر ۱۸۶۳ – ۲۶ نوامبر ۱۹۳۴ ) کاریکاتوریست مشهور اهل فرانسه در دوران زیبا بود.
معنی کلمه سم در فرهنگ معین
معنی کلمه سم در فرهنگ عمید
معنی کلمه سم در فرهنگ فارسی
معنی کلمه سم در دانشنامه عمومی
معنی کلمه سم در دانشنامه آزاد فارسی

معنی کلمه سم در دانشنامه آزاد فارسی

سَم (poison)
هر مادۀ شیمیایی که پس از ورود یا مالیده شدن به بدن باعث به خطرافتادن سلامتی یا مرگ شود. کبد بعضی سموم را از خون جدا می کند. اغلب سم ها در چند گروه قرار می گیرند: خورنده هامثل اسید سولفوریک، اسید نیتریک، و اسید هیدروکلریک؛ تحریک کننده هامثل آرسنیک و سولفات مس؛ مخدرهامثل افیون و مونواکسید کربن؛ و مخدرـ محرک ها، شامل ترکیباتی با منشأ گیاهی، مثل اسید کربولیکو نیکوتین.
چگونگی اثر سموم. سموم خورنده همۀ قسمت هایی از بدن را که با آن ها در تماس بوده اند می سوزانند و از بین می برند. تحریک کننده ها معده و روده ها را تحریک می کنند. مخدرها روی ساقۀ مغزو نخاع اثر می گذارند و باعث خواب آلودگی می شوند. مواد مخدرـ محرک نیز ابتدا باعث تحریک شدید می شوند و در نهایت مثل مخدرها عمل می کنند.
درمان. در مسمومیت با مواد غیرخورنده، باید هرچه سریع تر سم را تا حد امکان از بدن خارج کرد. این امر معمولاً با شست وشوی معدهصورت می گیرد. برای بعضی از سموم خورنده و تحریک کننده، ضد سم های شیمیایی در دست است. سم های جدید در گروهی دیگر قرار می گیرند. سم ضد علف های هرز، به نام پاراکوات، از آن جمله است. سموم این گروه تکثیر سلول ها در بدن را دستخوش تغییر می کنند. هنوز ضد سم اختصاصی این گروه ساخته نشده است.
قانون گذاری و نظارت. در اغلب کشورها فروش سموم تحت نظارت دقیق قانون است و فقط داروسازهای مجاز و پزشکان اجازۀ فروش آن ها را دارند. البته نباید فراموش کرد که سموم صنعتی و کشاورزی به رودخانه ها و دریاها می ریزند یا در زمین دفن و وارد زنجیرۀ غذاییمی شوند.

معنی کلمه سم در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سَم ماده شیمیایی است که برای بدن موجودات زنده مضرّ است.
هر ماده شیمیایی که برای‏ بافتهای بدن موجودات زنده زیان آور باشد سم و یا زهر نامیده می شود.
کاربرد سَم در ابواب مختلف فقه
از احکام آن در بابهای جهاد، تجارت، اطعمه و اشربه و قصاص سخن گفته‏اند.
← سَم در باب اطعمه و اشربه
۱. ↑ إرشاد الأذهان ج۲، ص۱۱۱.
...
[ویکی الکتاب] معنی سَمِّ: سوراخ
معنی ثُمَّ: سپس
معنی ثَمَّ: آنجا
معنی صُمٌّ: کر- ناشنوا
ریشه کلمه:
سمم (۴ بار)
سُمّ (به فتح اول و فتح آن) به معنی سوراخ است. راغب تنگ بودن آن را نیز قید کرده مثل سوراخ سوزن و بینی. زهر را از آن سمّ گ‏ویند که در سوراخ کوچک در بدن را سمّ (به فتح و ضم( گویند. جمع آن سموم است (مجمع) سموم(به فتح س) باد گرمی است که مانند سمّ نفوذ می‏کند (راغب). . داخل بهشت نشوند تا ریسمان کشتی در سوراخ سوزن وارد شود معنی آیه در «جمل» گذشت ، . مراد از سموم در هر دو آیه عذاب نافذ است . نار سموم آتش نافذ ظاهراً حرارت و یا نیروی مخصوصی است که جنّ از آن آفریده شده و در «جنّ» گذشت .

معنی کلمه سم در ویکی واژه

zampa
veleno
زهر، مادة کشنده.
سموم.
قسمت انتهایی دست یا پای چهارپایان.
خانه‌ای زیر زمین که در بیابان‌ها برای مسافران می‌ساختند.
سُنب ؛ در ترکیب با واژه‌های دیگر معنای «سوراخ - کننده» می‌دهد. مانند آهن سم.

جملاتی از کاربرد کلمه سم

گر قبول اوفتد کنیم همه جان فدای بقای اسمعیل
این جهان یک چاکرت را بایدی لیکن چه سود هیچ کس را با قضای آسمان پیکار نیست