سلیس. [ س َ ] ( معرب ، اِ ) لاتینی «سیلیس ، سیلیسیوم » . سیلیس . دزی «سلیس » را با تردیدی نقل و آنرا ( نام گیاهی ) ترجمه کرده و نوعی از ( عینون ) دانسته است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). به معنی سلسیس است که سنگ پا باشد و آن نوعی از سنگ متخلخل است. ( برهان ). رجوع به سیلیس شود. || ( ص ) آشنا. مأنوس. || غیرمعلق. ( ناظم الاطباء ). || ( ع ص ) روان و هموار. ( غیاث ) ( آنندراج ). - سلیس نویس ؛ واضح نویس. آنکه واضح و خوانا نویسد. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه سلیس در فرهنگ معین
(سَ ) [ ع . ] (ص . ) نک سلس .
معنی کلمه سلیس در فرهنگ عمید
۱. شیوا، فصیح. ۲. = سَلِس
معنی کلمه سلیس در فرهنگ فارسی
ساده و روان، سلس ( اسم ) ۱ - ترکیب اکسیژنه سیلیسیم که نام دیگرش انیدریدسیلیسیک است و آن جسمی است بسیار ثابت که در حالت تبلور مانند جسمس شیشه ای سخت میباشد ( درین صورت آن را کوارتز نامند ) وزن مخصوصش ۲ / ۶ است ( وزن مخصوص سیلیس ۲ / ۲ می باشد ) در آب غیر محلول است . جسمی است که در ۱۷٠٠ درجه شروع به ذوب می کند و در حرارت های بالاتر بدون این که مایع شود به صورت ماده ای غلیظ در می آید . ۲ - در زمین شناسی بیشتر انواع مختلف در کوهی اصلی به نام سیلیس می نامند زیرا ترکیب اصلی در کوهی همان اکسید سیلیس است که کم و بیش با مواد دیگری آمیخته شده و انواع مختلف در کوهی را به وجود آورده است . لاتینی سیلیسی سیلیسیوم سیلیس دزی سلیس را با تردید نقل و آنرا ترجمه کرده و نوعی از عینون دانسته است .
معنی کلمه سلیس در ویکی واژه
نک سلس.
جملاتی از کاربرد کلمه سلیس
میان ما و مرقع محبت ازلیست کوه ملمع رنگین و خرقه عسلیست
ترجمهٔ قرآن وی جزء ترجمههای دقیق و در عین حال سلیس و نزدیک به فارسی معاصر است.
پس از پایان دوران سربازی مجال دوباره برای پرداختن به موسیقی را یافت و اینبار به نواختن ویولن رویآورد. در سال ۱۹۹۲ بدون داشتن هیچگونه رابطهٔ خاصی با اهالی صنعت موسیقی آمریکا، به نیویورک رفت تا آنجا کارش را ادامه دهد. اما پس از مدتی با رابطههایی که ایجاد کرد در کنار هنرمندان سرشناس موسیقی جَز، مانند راوی کالترین، وینتن مارسلیس، جاشوا ردمن، پاکوئیتو د ریورا، روی هارگرو و لئون پارکر به اجرا پرداخت. از شاخصترین فعالیتهای موسیقی کوهن در این دوره همکاریاش با دانیلو پرز (پیانیست پانامایی) و مشارکت در پروژهٔ موسیقی سال ۱۹۹۶ پرز با نام «پانامانک» بود.
اما از مهمترین و منحصر به فردترین ابتکارات الفبای روهینگیا، وجود «علامت نواخت»، برای نشان دادن نواخت هجا می باشد. زبان روهینگیا زبان نواختبر است، به این معنا که نواخت ادای هجاها در معنی واژه تاثیر دارد. زبان فارسی زبانی نواختبر نیست اما در آن ویژگی نواختبری به گونهای محدود بهکار میرود. یک نمونه مشهود از خاصیت نواختبری واژگان در فارسی واژهٔ «گویا» است که بسته به نحوه ادای آن میتوان معنیهای «روان و سلیس» یا «انگار» را برداشت کرد.
زبان اهالی این روستا ترکی آذربایجانی سلیس و روان و مذهبشان شیعه است.
حاجی خلیفه گویا که این شرح را ندیده بودهاست که مولف را کمال نوشته است. قدیمی تر و بهترین شرح بر نصاب است. عبارات موجز و متقن و سلیس و شاید به واسطه نزدیک بودن به عصر مولف و همشهری بودن با وی از اتمام لزومات شرح لغات را صحیح تر و با معنی حقیقی نزدیکتر در شرح خود آورده باشد .
رویکرد آموزش زبان ارتباطی در اواخر سال 1970به وجود آمد؛ وقتی که شیوه آموزش سنتی زبان در حال تغییر بود. هدف این رویکرد شیوههای ارتباطی بود که بر روی سلیسی و روانی تأکید داشت و بیشتر روی توانایی برقراری ارتباط در محیطهای واقعی تأکید داشت.
تا کی به غمزه خون دل ما خوری بگوی افتاده از فراق اندر سلاسلیست
زبان اشاره سیستم قراردادی خاص منظم و پیشرفته زبانی است که برای انتقال معنا، به جای الگوهای صوتی یا نوشتاری در زبان، از الگوهای علایم دیداری (ترکیب همزمان شکل، جهت و حرکت دستان، بازوها یا بدن وحالات صورت برای بیان سلیس افکار گوینده) در یک کلمه اشاره استفاده میکند.. این نوع زبان اشاره میتوان به صورت متنوع باشد. اما امروزه یک زبان اشاره بینالمللی در سطح جهان قراارداد شدهاست که البته در هر منطقه عناصر بومی زبان نیز به آن افزوده میشود.
چو طبع تو همه وزنش لطیف باد و سلیس چو شکل تو همه الفاظهاش موزون باد
چون مختصر و سلیس و خوب است یا صاف و صریح و پوست کَندَه است
سلیسون شه فرّخ اخترش بود فلقراط شه را برادرش بود
اشاره علامات و حرکات قراردادی عمومی، معنادار ساده بدنی است که برای انتقال معانی ساده و کوتاه (با ترکیب همزمان شکل، جهت و حرکت دستان، بازوها یا بدن و حالات صورت برای بیان سلیس افکار گوینده) استفاده میشود.
بجان هر دلی از او تجلیست دل مقصود را از او تسلیست
منومر استایرن مایعی هیدروکربنی ای آروماتیک از خانواده وینیل است. نقطه جوش آن ۱۴۶ درجه سلیسیوس و چگالی آن ۹/۰ گرم بر سانتی مترمکعب است.