سروش
معنی کلمه سروش در فرهنگ معین
معنی کلمه سروش در فرهنگ عمید
۲. در آیین زردشتی، یکی از ایزدان که مظهر اطاعت و فرمان برداری از اوامر اهورامزدا است و به بندگان راه فرمان برداری می آموزد: به فرمان یزدان خجسته سروش / مرا روی بنمود در خواب دوش (فردوسی۲/۴۱۴ ).
۳. (موسیقی ) گوشه ای در دستگاه ماهور.
۴. [قدیمی] فرشته.
۵. [قدیمی] جبرئیل.
۶. [قدیمی] موکل بر روز هفدهم از هر ماه خورشیدی (سروش روز ) است.
معنی کلمه سروش در فرهنگ فارسی
فرشته، جبرئیل
۱ - فرشته ملک ( مطلقا ) . ۲ - روز هفدهم از هر ماه شمسی . ۳ - یکی از گوشه های ماهور .
نام منجم هندی در دربار یزد گرد
معنی کلمه سروش در فرهنگ اسم ها
معنی: فرشته ی پیام آور، فرشته، پیامی که از عالم غیب برسد، الهام، ( به مجاز ) پیام آور، ( در قدیم ) جبرائیل، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه ماهور، ( در گاه شماری ) روز هفدهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، ( اَعلام ) شهرت محمّدعلی اصفهانی [قرن هجری] شاعر ایرانی دربار ناصرالدین شاه، ملقب به شمس الشعرا، فرشته پیام آور در فرهنگ زرتشتی
معنی کلمه سروش در دانشنامه عمومی
نام عربی آن یعنی عیوق از ریشه عوق گرفته شده و به معنی نگهبان و بازدارنده است. در قدیم این ستاره را نگهبان خوشه پروین می انگاشتند. سه ستاره روشن که در پی سروش می آیند را در قدیم «دیگ پایه» ( یا اقلام ) می نامیدند.
نظامی گنجوی از سروش با نام «دیگپایه کردار» یاد کرده و در بیتی می نویسد: «و آن کوکب دیگپایه کردار / در دیگ فلک فشانده افزار. »
ستاره الماعز کمی پایین تر از سروش قرار گرفته است. نام الماعز از عربی و به معنای بز است و سروش را به این خاطر که در بالای الماعز قرار دارد بزبان هم نامیده اند.
سروش یا بُزبان، با نام عربی عیّوق، در ادبیات فارسی کنایه از ستاره به رنگ سرخ روشن و همچنین کنایه از دوریِ مسافت است.
نمونه از ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی:
نمونه از سعدی:
نمونه از ناصر خسرو:
نمونه از محتشم کاشانی:
معنی کلمه سروش در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه سروش در ویکی واژه
نام روز هفدهم از هر ماه شمسی.
در آیین زردشتی، نماد فرمانبرداری از اهورامزدا که به امر حساب و کتاب در روز رستاخیز میپردازد.
در شاهنامه پس از اسامی کیومرث، سیامک و آهرمن نام سروش آمده به عبارتی او چهارمین موجود شناخته شده در شاهنامه است[۱].
↑ سُرُش: در زبان آذری پرسیدن، جستجو کردن یا خبر آوردن است، همان نقشی که سروش در داستان کیومرث انجام میدهد.
جملاتی از کاربرد کلمه سروش
اسپس یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان لاهیجان بخش خسروشهر شهرستان تبریز واقع شدهاست.این روستا750 نفر جمعیت دارد.
از غیب رسد، بدل سروشی هر دم دلراست بدان سروش گوشی هردم
گویا در حدود سده هفتم پیش از میلاد، یکی از شاخههای شمالی سغدیان، که در سرزمین هموار کران چپ سیر دریای میانه نشیمن داشتند، اسروشنه را بنا نهادند.
با خویش دوش گفتم درمان درد چیست آمد سروشی از دل وگفتا ممان به فارس
ادیب عشق را شاگرد هوشند بوحی غیب استاد سروشند
کی شود آندم خداوندا که از غیبم سروش سرنهد در گوش دل گوید مشیر الملک مات
نوید جلوه خورشید عشق داد سروش که بر تمامی ذرات کون داد نوید
از پلی با نام چینود (چینوَتو پرتو) هم در گاتاها یاد شدهاست که در اوستای متاخر و متون پهلوی با جزئیات بیشتر توصیف شدهاست. با این حال نمیتوان با قطعیت گفت که فرجامشناسی که در گاتاها توضیح داده شدهاست، مربوط به داوری اشخاص اشاره دارد، یا داوری جهانی. سروش ایزدی است که در گاتاها با داوری نیکان و شریران مرتبط دانسته شدهاست.
یکایک بیامد خجسته سروش بسان پری با پلنگینه پوش
چنان که ریزد برگ از درخت باد خزان نسیم سروش ریز انداز کبوتر پر
شمع وجود بی مه رویش نداد نور نخل حیات بی قد سروش ثَمر نکرد
نگارا پری زاده ای یا سروش اگر آدمی زاده ای رخ مپوش
با برکناری علی امینی و برنامه اصلاحات ارضی و انقلاب سفید، رفتهرفته دولت تسلط بیشتری بر امور پیدا کرد و به همین میزان از قدرت نهادهای مدنی کاسته شد. بعد از بیماری علی وکیلی و کنارهگیری وی از اتاق، محمد خسروشاهی با حمایت دولت به ریاست اتاق بازرگانی تهران رسید. یکی از فعالیتها در دوران خسروشاهی تشکیل فدراسیون اتاقهای بازرگانی سراسر کشور بود که فعالیتهای بینالمللی اتاق تهران به این فدراسیون محوّل شد.
آبِرِتَ نام یکی از طبقات هفتگانهٔ پیشوایان و چنانکه از نامش برمیآید، خدمت آب در آئین یزشنه به او محول شده است و مانند سروشاورز در هنگام یزشنه، جایی برای او در یزشنگاه معین نشده، زیرا وظایف او رفتن و آوردن چیزی و به جای خود گذاردن است. آبرت دارای چهارمین رتبه در مراسم موبدی است.
گه مرا داد شکرش بوسه گاه سروش مرا گرفت کنار