سروش

سروش

معنی کلمه سروش در لغت نامه دهخدا

سروش. [ س ُ ] ( اِ ) اوستا «سرئوشه » . سرئوشه در اوستا بمعنی اطاعت و فرمانبرداری و مخصوصاً پیروی از اوامر خداوندی است و آن از ریشه اوستائی سرو ( سرو ) بمعنی شنیدن آمده. در گاتها بیشتر سرئوشه بهمین معنی یاد شده ( یسنا 44 قطعه 16، یسنا 45 قطعه 5 و جز آن ) و نیز در دیگر بخشهای اوستا بدین معنی بارها آمده و همچنین در اوستا سرئوشه بعنوان علم برای فرشته ای یاد شده و او مقامی مهم دارد و به صفت «مهین » و «بزرگ » متصف گردیده است ( گاتها یسنا 33 قطعه 5 ). وی مظهر اطاعت و نماینده صفت رضا و تسلیم دربرابر اوامر اهورایی است. سروش از جهت مقام با مهر برابر است و گاه او را در جزو امشاسپندان محسوب دارند. در ادبیات متأخر زرتشتی سروش از فرشتگانی است که در روز رستاخیز به کار حساب و میزان گماشته خواهد شد و از گاتها نیز برمی آید که این فرشته در اعمال روزجزا دخالت دارد ( یسنا 43 قطعه 12 ). و هم در کتب متأخر زرتشتی و فرهنگهای فارسی سروش پیک ایزدی و حامل وحی خوانده شده ، از اینرو در کتابهای فارسی او را با جبرائیل سامی یکی دانسته اند. محافظت روز هفدهم هر ماه به سروش ایزد سپرده شده. بیرونی در فهرست روزهای ایرانی ( آثارالباقیه ) روز مزبور را «سروش » و در سغدی «سرش » و در خوارزمی «اسروف » یاد کرده. در زبان فارسی گاه «سروش » به فرشته مذکور اطلاق شده. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). || مطلق فرشته و به عربی ملک خوانند و حکمای فرس گویند که حق تعالی سی وپنج سروش آفریده است از آن جمله سی نفر آنانند که روزهای سی گانه هر ماه از ماههای شمسی به نام ایشان موسوم گشته و پنج نفر دیگر آنکه پنجه دزدیده که خمسه مسترقه باشد به نام آنهاست و از جمله آن سی سروش دوازده نفرند که ماههای دوازده گانه سال شمسی به نام ایشان موسوم شده و هر یک از این دوازده سروش به تدبیر امور و مصالح ماهی که هم نام اوست معین است و همچنین تدبیر امور و مصالحی که درهر یک از روزهای سی گانه واقع میشود حواله به سروشی است که آن روز به نام او موسوم است ، و این سروشها که به تدبیر روزها قیام دارند کارکنان سروشهایی اند که به تدبیر ماهها اقدام می نمایند. پس هر روزی که به نام آن ماه موسوم باشد سروشی که آن ماه به نام اوست و تدبیر و مصالح آن روز بدو مقرر است خود هم به تدبیر و مصالح آن روز می پردازد. و بنابراین بجهت شرف آن روز را عید کنند و جشن سازند و نیز هر کدام از سروشها به محافظت جوهری و عنصری مقرر است ، چنانکه خرداد بر آب موکل است و اردیبهشت بر آتش و مرداد بر اشجار و باقی سروشها به محافظت آنچه در ذیل نام آن سروش مقرر است. و نام ملکی نیز هست که ریاست بندگان بدست اوست و تدبیر امور و مصالحی که در روز سروش واقع میشود بدو متعلق است. ( برهان ). هر فرشته ای که پیغام آور باشد عموماً و فرشته ای که پیغام و مژده آرد خصوصاً که هاتف غیب نیز گویند. ( رشیدی ). فرشته که پیغام خیر آرد. ( غیاث ). فرشته پیغام آور و ملک وحی که به تازی جبرئیل گویند و فرزانگان یعنی حکمای تازی عقل فعال و دانایان فارسی خرد کارگر خوانند. ( آنندراج ) :

معنی کلمه سروش در فرهنگ معین

(سُ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - فرشته . ۲ - نام روز هفدهم از هر ماه شمسی . ۳ - در آیین زردشتی ، نماد فرمانبرداری از اهورامزدا که به امر حساب و کتاب در روز رستاخیز می پردازد.

معنی کلمه سروش در فرهنگ عمید

۱. [مجاز] پیام آور.
۲. در آیین زردشتی، یکی از ایزدان که مظهر اطاعت و فرمان برداری از اوامر اهورامزدا است و به بندگان راه فرمان برداری می آموزد: به فرمان یزدان خجسته سروش / مرا روی بنمود در خواب دوش (فردوسی۲/۴۱۴ ).
۳. (موسیقی ) گوشه ای در دستگاه ماهور.
۴. [قدیمی] فرشته.
۵. [قدیمی] جبرئیل.
۶. [قدیمی] موکل بر روز هفدهم از هر ماه خورشیدی (سروش روز ) است.

معنی کلمه سروش در فرهنگ فارسی

شمس الشعرائ میرزا محمد علی سدهی اصفهانی شاعر قصیده سرای قرن سیزدهم هجری (ف.۱۲۸۵ه.ق.۱۸۶۸م. ). وی در سده ( اصفهان ) و لادت یافت مدتی بسفر گذرانید و چندی هم مقیم تبریز شد و بمدح ناصر الدین میرزای قاجار که در آن زمان ولیعهد بود پرداخت و چون او بسلطنت رسید با وی بتهران آمد و در این شهر سکونت گزید . از آثار معروف او غیر از دیوان قصاید غزلیات و مثنویها مجموعه هایی بنام (( اردیبهشت نامه ) ) ببحر متقارب در بیان احوال پیغامبر اسلام است . سروش از شاعرانی است که سبک دوره بازگشت ادبی در قصاید او که به پیروی از شعرای قصیده سرای قرن پنجم مخصوصا فرخی ساخته بنهایت کمال رسیده است .
فرشته، جبرئیل
۱ - فرشته ملک ( مطلقا ) . ۲ - روز هفدهم از هر ماه شمسی . ۳ - یکی از گوشه های ماهور .
نام منجم هندی در دربار یزد گرد

معنی کلمه سروش در فرهنگ اسم ها

اسم: سروش (پسر، دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: soruš) (فارسی: سروش) (انگلیسی: sorush)
معنی: فرشته ی پیام آور، فرشته، پیامی که از عالم غیب برسد، الهام، ( به مجاز ) پیام آور، ( در قدیم ) جبرائیل، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه ماهور، ( در گاه شماری ) روز هفدهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، ( اَعلام ) شهرت محمّدعلی اصفهانی [قرن هجری] شاعر ایرانی دربار ناصرالدین شاه، ملقب به شمس الشعرا، فرشته پیام آور در فرهنگ زرتشتی

معنی کلمه سروش در دانشنامه عمومی

سروش (ستاره). سُروش ، بُزبان یا عَیّوق ( به انگلیسی: Capella ) یا آلفای ارابه ران ( Alpha Aurigae به اختصار Alpha Aur یا α Aur ) پرنورترین ستارهٔ صورت فلکی ارابه ران است. این ستاره، ششمین ستارهٔ پرنور آسمان و سومین ستارهٔ نورانی آسمان نیمکرهٔ شمالی بعد از ژوبین دار و ووند ( نسر واقع ) است. سروش اگرچه با چشم بدون ابراز یک ستاره دیده می شود، اما در واقع یک سامانهٔ ستاره ای چهارگانه است: یک جفت ستارهٔ دوتایی که به دور جفت دیگری می گردد. سروش ستاره ای زرد است و نشانگر شانه چپ رانندهٔ ارابه در صورت فلکی ارابه ران است. گاهی نیز در میان بزی که ارابه ران بر دوش دارد دیده می شود.
نام عربی آن یعنی عیوق از ریشه عوق گرفته شده و به معنی نگهبان و بازدارنده است. در قدیم این ستاره را نگهبان خوشه پروین می انگاشتند. سه ستاره روشن که در پی سروش می آیند را در قدیم «دیگ پایه» ( یا اقلام ) می نامیدند.
نظامی گنجوی از سروش با نام «دیگپایه کردار» یاد کرده و در بیتی می نویسد: «و آن کوکب دیگپایه کردار / در دیگ فلک فشانده افزار. »
ستاره الماعز کمی پایین تر از سروش قرار گرفته است. نام الماعز از عربی و به معنای بز است و سروش را به این خاطر که در بالای الماعز قرار دارد بزبان هم نامیده اند.
سروش یا بُزبان، با نام عربی عیّوق، در ادبیات فارسی کنایه از ستاره به رنگ سرخ روشن و همچنین کنایه از دوریِ مسافت است.
نمونه از ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی:
نمونه از سعدی:
نمونه از ناصر خسرو:
نمونه از محتشم کاشانی:

معنی کلمه سروش در دانشنامه آزاد فارسی

هفته نامۀ فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، چاپ تهران. به صاحب امتیازی شرکت انتشارات سروش، وابسته به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، است. از ۱۳۵۲، به نام مجلۀ تماشا منتشر می شد و از ۱۳۵۷ به سروش تغییر نام داد. شعار آن «نشریه ای برای بهتر دیدن» است و عمدۀ فعالیت آن نقد و بررسی برنامه های تلویزیونی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است. از دیگر محورهای نشریه، رادیو و جهان رسانه هاست. شرکت انتشارات سروش، علاوه بر چاپ کتاب در زمینه های گوناگون و انتشار هفته نامۀ سروش، ماهنامه های سروش جوان، سروش نوجوان، سروش کودکان، و سروش بانوان را منتشر می کند.

معنی کلمه سروش در ویکی واژه

فرشته، ایزد، وحی، الهام، آواز خوش و نغمه. سامان.
نام روز هفدهم از هر ماه شمسی.
در آیین زردشتی، نماد فرمانبرداری از اهورامزدا که به امر حساب و کتاب در روز رستاخیز می‌پردازد.
در شاهنامه پس از اسامی کیومرث، سیامک و آهرمن نام سروش آمده به عبارتی او چهارمین موجود شناخته شده در شاهنامه است[۱].
↑ سُرُش: در زبان آذری پرسیدن، جستجو کردن یا خبر آوردن است، همان نقشی که سروش در داستان کیومرث انجام می‌دهد.

جملاتی از کاربرد کلمه سروش

اسپس یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان لاهیجان بخش خسروشهر شهرستان تبریز واقع شده‌است.این روستا750 نفر جمعیت دارد.
از غیب رسد، بدل سروشی هر دم دلراست بدان سروش گوشی هردم
گویا در حدود سده هفتم پیش از میلاد، یکی از شاخه‌های شمالی سغدیان، که در سرزمین هموار کران چپ سیر دریای میانه نشیمن داشتند، اسروشنه را بنا نهادند.
با خویش دوش گفتم درمان درد چیست آمد سروشی از دل وگفتا ممان به فارس
ادیب عشق را شاگرد هوشند بوحی غیب استاد سروشند
کی شود آندم خداوندا که از غیبم سروش سرنهد در گوش دل گوید مشیر الملک مات
نوید جلوه خورشید عشق داد سروش که بر تمامی ذرات کون داد نوید
از پلی با نام چینود (چینوَتو پرتو) هم در گاتاها یاد شده‌است که در اوستای متاخر و متون پهلوی با جزئیات بیشتر توصیف شده‌است. با این حال نمی‌توان با قطعیت گفت که فرجام‌شناسی که در گاتاها توضیح داده شده‌است، مربوط به داوری اشخاص اشاره دارد، یا داوری جهانی. سروش ایزدی است که در گاتاها با داوری نیکان و شریران مرتبط دانسته شده‌است.
یکایک بیامد خجسته سروش بسان پری با پلنگینه پوش
چنان که ریزد برگ از درخت باد خزان نسیم سروش ریز انداز کبوتر پر
شمع وجود بی مه رویش نداد نور نخل حیات بی قد سروش ثَمر نکرد
نگارا پری زاده ای یا سروش اگر آدمی زاده ای رخ مپوش
با برکناری علی امینی و برنامه اصلاحات ارضی و انقلاب سفید، رفته‌رفته دولت تسلط بیشتری بر امور پیدا کرد و به همین میزان از قدرت نهادهای مدنی کاسته شد. بعد از بیماری علی وکیلی و کناره‌گیری وی از اتاق، محمد خسروشاهی با حمایت دولت به ریاست اتاق بازرگانی تهران رسید. یکی از فعالیت‌ها در دوران خسروشاهی تشکیل فدراسیون اتاق‌های بازرگانی سراسر کشور بود که فعالیت‌های بین‌المللی اتاق تهران به این فدراسیون محوّل شد.
آبِرِتَ نام یکی از طبقات هفت‌گانهٔ پیشوایان و چنانکه از نامش برمی‌آید، خدمت آب در آئین یزشنه به او محول شده است و مانند سروشاورز در هنگام یزشنه، جایی برای او در یزشنگاه معین نشده، زیرا وظایف او رفتن و آوردن چیزی و به جای خود گذاردن است. آبرت دارای چهارمین رتبه در مراسم موبدی است.
گه مرا داد شکرش بوسه گاه سروش مرا گرفت کنار