سازه
معنی کلمه سازه در لغت نامه دهخدا

سازه

معنی کلمه سازه در لغت نامه دهخدا

( سازة ) سازة. [ زَ ] ( اِخ ) قریه ای است در یمن از نواحی زبید. ( معجم البلدان یاقوت ).
سازه. [ زَ / زِ ] ( اِ ) به لغت دری تبری به معنی جاروب است که خانه و فرش بدان روبند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). || در تفسیر ابوالفتوح در یک مورد بمعنی لیف خرما آمده و ظاهراً مصحف «سازو» است که سه بار در همان کتاب آمده است. رجوع به تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج 4 ص 96 س 6 و سازو در این لغت نامه شود.
سازه. [ زَ/ زِ ] ( اِ ) در کتابهای جدید ریاضی بجای عامل معمول شده است. ( فرهنگستان ).

معنی کلمه سازه در فرهنگ معین

(زِ ) (اِمر. ) ۱ - ساختار، ساختمان . ۲ - عامل (ریاضی ). ۳ - واحد نحوی زبان (زبان - شناسی ).
( ~. ) [ طبر. ] (اِ. ) جاروب ، جارور.

معنی کلمه سازه در فرهنگ فارسی

ساز عامل فاکتور .
قریه ایست در یمن از نواحی زبید

معنی کلمه سازه در فرهنگستان زبان و ادب

{constituent} [زبان شناسی] هریک از اجزای تشکیل دهندۀ جمله در سطوح مختلف نحوی
{construct} [روان شناسی] فکر یا مفهوم پیچیده ای که از ترکیب افکار ساده تر شکل می گیرد
{structure} [مهندسی عمران] آنچه نظیر پل یا ساختمان که با تواناییِ تحمل بار طراحی و ساخته شود

معنی کلمه سازه در دانشنامه عمومی

سازه ( به انگلیسی: Structure ) در معنای وسیع و کاربردی در علوم فنی، عبارتست از نوعی ساختار خلق شده به دست بشر که شامل اجزایی با روابط پیچیده باشد و اهداف مدنظر انسانی را محقق سازد. سازه در مهندسی سازه عبارت است از یک عضو یا مجموعه ای از اعضا که به منظور تحمل و انتقال نیرو به کار می رود.
مهمترین این اهداف شامل تعادلی پایدار با حفظ شکل هندسی و الگوی از پیش تعیین شده است. از دیگر اهداف مهم که معمولاً در نظر گرفته می شود شکل بهره برداری مطلوب آن است.
تفاوت ساختار با سازه در آن است که ساختار یک فرم طبیعی دارد و می بایست کشف یا مشاهده گردد؛ حال آنکه سازه دارای طراحی انسانی و مخلوق دست بشر است.
از اصطلاح سازه یا ساختار در علوم گوناگون مانند مهندسی سازه ، مهندسی مکانیک، مهندسی خودرو، مهندسی شیمی، زیست شناسی، ژنتیک، هوا فضا، اطلاعات رایانه ای، علوم فراساحل همانند کشتی سازی استفاده می شود.
سازه های ساختمانی عموماً مجموعه ای از اعضا هستند که وظیفه انتقال بارها را به زمین به عنوان تکیه گاه و جاذب انرژی مطلوب و مورد اعتماد بشر بر عهده دارند. در دیگر علوم همانند مهندسی هوافضا، بعضاً انتقال بار مطرح نیست. بلکه جذب صحیح انرژی در مجموعه سازه و حفظ یکپارچگی آن مطرح است. این عملکرد در سازه کشتی در صنایع کشتی سازی نیز از اهداف طراحی است. حفظ یکپارچگی ساختار کشتی در آب و یک ماهواره در فضا موجب ایجاد نگاهی سازه ای به ساختار این ماشین ها می گردد. این نگاه در مهندسی ساختمان و مهندسی خودرو به شکل طراحی ساختاری است که بتواند نیرو را به زمین یا تکیه گاه های مرتبط با آن انتقال دهد.
طراحی سازه های پیچیده در علوم مختلف، عموماً با کمک مهندسی سازه انجام می پذیرد.
به یک ساختار معماری یا مهندسی ثابت که مجزا از دیگر ساختارها قابل تشخیص باشد یک سازه یا بناء فنی می گویند. سازه بخشی از حجم است که بارهای وارده را تحمل و به محیط اطراف منتقل می سازد. شایان ذکر است که در سازه های ساختمانی، بارها ( بارهای مرده، زنده، زلزله، برف و باد ) از طریق تیرچه ها به تیر اصلی و از تیر اصلی به ستون ها و از ستون ها به پی منتقل می شود و پی ها ، نیروها را به خاک منتقل می کنند. به عبارت دیگر، سازه حافظ فرم خارجی اجسام در برابر بارهای وارده است. امروزه مدل سازی اطلاعات ساختمان تغییر شگرفی در صنعت ساختمان کشورهای پیشرفته به وجود آورده است و بهره وری این بخش را افزایش داده است.

معنی کلمه سازه در ویکی واژه

جاروب، جارور.
ساختار، ساختمان.
عامل (ریاضی)
واحد نحوی زبان (زبان - شناسی)

جملاتی از کاربرد کلمه سازه

علاوه بر «ترنس» سبک‌های مختلفی در این آلبوم به کار رفته و از سازهای گوناگونی استفاده شده.
وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا و آن گه که سازها ساختند کافران ترا، لِیُثْبِتُوکَ تا ترا ببندند و استوار کنند، أَوْ یَقْتُلُوکَ یا ترا بکشند، أَوْ یُخْرِجُوکَ یا ترا از شهر بیرون کنند، وَ یَمْکُرُونَ و در نهان می‌سازند، وَ یَمْکُرُ اللَّهُ و اللَّه در نهان می‌سازد، وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ. (۳۰) و اللَّه به سازتر همه سازندگان است.
سازها خوابیده اندر سوز او دوش و فردا زاده ی امروز او
در هوای خرمش در پرده‌های دل‌نواز زهره چون بر سازهای روح‌پرور می‌زند
بیخودی از نغمه در محفل مرا بیهوده نیست می رسد بر گوش، آواز توام از سازها
همه سازها بر اغانی زنند اوانی همی بر اوانی زنند
ناخنی گر می زند بر دل نوای سازهاست گر بود حسنی نهان در پردهٔ آوازهاست
در پرده سازهای دگر حرف می زنند بی پرده حرف عشق سرودن شعار اوست
سازها ده به‌کف رود زنان تا به نشاط بنوازند در ایوان شه بنده نواز
‫در سینه ات به گردنه ها سوزِ سازها‬ ‫گدیکلرین سازاخ چالان سازلاری‬
کبک و بازت سال و مه انبازهم در یک کنام گور و شیرت روز و شب دمسازهم در یک کناس