معنی کلمه زیتون در لغت نامه دهخدا
این درخت در نواحی منجیل و رودبار و بیشه های آن نقاط و در کرانه های شمالی دریای خزر و اطراف گرگان و بهشهر و سعدآباد و آهنگرمحله و برفتان و علی آباد کتول و رامیان و شاه پسند و سعیدآباد و آق امام و وطن و مینودشت بسیار است و در اطراف بم و در فارس میان فیروزآباد و میمند نیز دیده شده است و به عقیده «گااوبا» موطن اصلی زیتون ایران مرکزی و بلوچستان است و از اینجا به سوریه و ایتالیا گذشته است برخلاف بعض دیگر گیاه شناسان که اصل زیتون راایتالیا گمان برده اند. این درخت را در گرگان چوب سید نامند و از آن عصا سازند و به ترکستان روس که گویابه این چوب تفأل می کنند صادر کنند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). درختی است که سردسته تیره زیتونیان است. ارتفاعش معمولاً بین 7 تا 8 متر و حداکثر تا 15متر می رسد. محیط تنه اش از 3 تا 4 متر بالغ می شود. تنه اش ناصاف و دارای شکافهای مشخص است ولی در گیاهان جوان ، صاف و رنگی مایل به سبز دارد. چوبش سخت و بامقاومت و زردرنگ و دارای خطوط قهوه ای مشخص می باشد. برگهایش دائمی و متقابل و بیضوی و دراز و نوک تیز و چرمی شکل است و در سطح تحتانی پهنک سفید ولی در سطح فوقانی سبزرنگ است. گلهایش در اردیبهشت ظاهر میشود و آنهاسفیدرنگ و مجتمع، بصورت خوشه در کنار برگها جای دارند. ( فرهنگ فارسی معین ). انواع تیره زیتونیان دارای تخمدان آزاد دوخانه و شماره پرچمهای آن با شماره گلبرگها متفاوت است. میوه آنها دارای یک هسته یا بشکل دانه بالدار است ، برگهای آنها متقابل و ساده. نوع های آن ، زیتون با گلهای سفید چهارقسمتی و میوه آن چهارقسمتی و میوه آلویی با هسته سخت که برون بر آن مواد روغنی بسیار دارد. ( گیاه شناسی گل گلاب ). درخت پیوسته سبز ناحیه مدیترانه که از دوران قبل از تاریخ برای استفاده از میوه آن در نقاط معتدل کاشته شده...ساقه و برگ زیتون از مدتی پیش از دوره مسیح نشانه ٔصلح بوده است. ( دایرة المعارف فارسی ) : نخرج منه حباً متراکباً... و جنات من اعناب و الزیتون و الرمان... ( قرآن 99/6 ).و هو الذی اَنْشَاءَ جنات... و الزیتون و الرمان...( قرآن 141/6 ). ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النخیل... ( قرآن 11/16 ). و التین و الزیتون. ( قرآن 1/95 ).