معنی کلمه زبرجد در لغت نامه دهخدا
بیرونی آرد: زمرد و زبرجد دو نامند مترادف برای یک معنی ، تنها امتیازی که زبرجد دارد خوبی و کمیابی است. ( از الجماهر ص 160 ). سنگی است که اهل فارس زمرد خوانند. ( الفاظ الادویه ). آنرا زمرد نیز گویند و آن گوهری است سبزوام ( فام ) و بهترین انواع آن است که سبزی وی سبزتر باشد و آبدار وصافی بود و زود شکسته شود و طاقت آتش ندارد و گفته اند قیمت قطعه یکدرم او پنجاه دینار است و پنج درم بهزار دینار بود و خواص وی بسیار است. ( مؤید الفضلاء بنقل از طب حقائق الاشیاء ). گوهری است سبز مایل بزردی و معدن آن زمین مصر و شام است. و آن نزدیک فارابی واکثر حکما معرب زمرد است نه جنس علیحده و بعضی برآنند که زبرجد غیر زمرد است. ( منتهی الارب ). در مجله انجمن پادشاهی زبان قاهره بنقل از فرهنگ عربی «بندلی جوزی » استاد دانشگاه باکو آمده : زبرجد نام سنگی است گرانبها از کلمه سماراگد یونانی تحریف و بواسطه سریانی وارد لغت عربی گردیده است. ( مجله مجمع لغت عربی جزء3 ص 342 ). زبرجد از انواع زمرد یا خود زمرد است. ( متن اللغه ). سنگی است که از انواع جواهر است و مشهورترین آن سبز است. ( فرهنگ نظام ). نوعی از زمرد. ( ناظم الاطباء ). زبرجد جوهری است و آن سنگی است سبز، دافع صرع و کلال چشم است. ( ازدهار ). نوعی از زمرد ( از برهان ). و در منتخب نوشته که جوهری است سبزرنگ بزردی مایل و این چیزی است علیحده از زمرد و نیز صاحب منتخب نوشته که صاحب صحاح و قاموس زمرد بزبرجد تفسیر کرده اند. ( غیاث اللغات ). صاحب مخزن الادویه گفت : ارسطو زبرجد و زمرد را از یک معدن میداند و در معدن طلا تکون مییابد از مقابله زحل با قمر، نزد مقابله شمس ، و الوان میباشد: سبز صاف کم رنگ را مصری ، و زرد مایل به سبزی را قبرسی ، و زرد مایل بسرخی را هندی گویند و این زبون ترین همه است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). صاحب دیوان گوید زبرجد اعراب ( عربی شده ) زمرد است. و جوهری گوید زبرجد معرب است. ( یعنی معرب زمرد است ). اما آنچه از عبارت کشاف و قاضی بدست می آید آن است که این دو یک جنس نیستند، سعدالدین در حاشیه کشاف گوید: زمرد جز زبرجد است و گوهریان همه این را میدانند. نصیرالدین گوید: حقیقت این دو مختلف است ، زمرد از گوهرهاست و زبرجد شاخ ثعبان است. در ( دفع اثر ) سموم قاتله و گزیدن حشرات سودمند است و نگاه کردن به او کلال چشم را میزادید. ( از بحر الجواهر ). اسم سنگ گرانبهای سبزی است که مخصوصاً در هندوستان یافت میشود. و سنگ دهمین سینه بند رئیس کهنه بود. ( قاموس کتاب مقدس ). در موسوعه عربی آمده : زبرجد نوعی است از زمرد که رنگ آن سبز تیره است. ( الموسوعة العربیه ذیل زمرد ). شهمردان آرد: زبرجد و زمرد هر دو یکی است لیکن دو نام دارد. بودن و تکوین او مانند یاقوت است. اما سبزی رنگ از آن است که جای او معدن مس است ، از زنگار او سبز گردد و چون دهنیه با آن بنهند زیان باز دهد و رنگش تیره گرداند. مار افعی چون زمرد خالص بیند چشمش بیرون آید. و منفعت او از بهر زهر قاتل است و گزیدن هوام چون مقدار هشت...؟ بخورند هرکه پیوست و رو نگرد تیره چشم ببرد و روشنائی بیفزاید. زبرجد پیوسته با خویشتن داشتن از صرع ایمنی دهد. خاصه علت کودکان را نیک باشد. و هر که دارد، خواب ترسناک نبیند، خاصه چون باختیار بیوشد قمر با آفتاب در برج میزان بموافقت. ( نزهت نامه علائی نسخه خطی متعلق به کتابخانه مجلس شورای ملی برگ 99 ). در جهان نامه آمده : جوهری است سبز همچنین زمرد. بعضی گویند: زمرد و زبرجد هر دو یکی باشد. اما نه چنان است ، که زبرجد خود جوهری دیگر است و کان او به مصر باشد، جنوبی نیل در کوههایی پشت بیابان مغرب دارد و در وی عمارت نیست. و آنرا «الواحات » خوانند... و این جوهر را کانی دیگر نیست در عالم بیرون آن. ( جهان نامه چ گراوری مسکو مصحح برشچفسکی برگ 22 ). مؤلف مخزن الادویه آرد: ارسطاطالیس زمرد و زبرجد هر دو را از یک معدن میداند ودر معدن طلا تکون مییابد از مقابله زحل با قمر و مقابله شمس. و الوان میباشد: سبز صاف کم رنگ او را مصری و زرد مایل بسبزی را قبرسی ، و زرد مایل بسرخی را هندی نامند و این زبون ترین همه است. طبیعت آن : در سوم سرد و خشک و انطاکی در چهارم دانسته. افعال و خواص آن : در همه افعال مانند زمرد است و جالی و مفرح و قاطع نزف الدم و رافع عسرالبول و مفتت حصاة. و جهت تقویت باصره و رفع جذام بهترین ادویه است و هر روز نیمدرم آنرا بخورند، و تعلیق آن جهت صرع و عسر ولادت نافع و مسقط باه. مصلح آن : عسل. مقدار شربت آن : نیم مثقال. بدل آن : زمرد است و چون صورت مرکبی در حین بودن قمر در حوت بر آن نقش کنند باعث فرح و ازاله هم و تسهیل ولادت است و چون در طالع سرطان بر آن صورت ماهی نقش کنند و در رصاص پیچیده در دام ماهی نصب کنند ماهیان از قعر دریا بدام آیند و گویند آشامیدن شراب در پیاله زبرجد مست نمیگرداند. ( مخزن الادویة ). قلقشندی آرد: زبرجد سنگی است سبز که در معدن زمرد بوجود می آید. از این رو بسیاری مردمان آنرا نوعی از زمرد میدانند... تیفاسی گوید: در این عصر زبرجد در معدن زمرد بوجود نمی آید تنها نگین هایی از آن در دست مردم است که از آثار باستان است و از حفریات اسکندریه بدست آمده ، من خود در دست مردی نگینی از زبرجد دیدم که بگفته آن مرد از حفریات اسکندریه بدست آمده بوده است. وزن ( نگین ) زبرجد یک درهم است و از زیبایی و روشنی و لطفی که دارد چشم از آن نتوان برداشت. نیکوترین انواع زبرجد آن است که رنگ سبزی معتدل داشته رقیق و شفاف و خوش آب باشد بطوری که نگاه بسرعت در آن نفوذ کند یک درجه پائین تر از آن ، زبرجد سبز روشن و فاقد خواص زمرد است جز آنکه چشم را جلا می بخشد و بهای خالص آن یک دینار و نصف درهم است. ( از صبح الاعشی ص 16 ). بستانی آرد: زبرجد که به فرانسوی کریزولیت یا بریل نام دارد. بگفته ارسطاطالیس و دیگر قدماء سنگی است که با زمرد یک جنس است و فرقی میان آن دو نیست جز رنگین بودن زبرجد. اما کریزولیت خودنامی است مشترک میان چند نوع سنگ گرانبها. کریزولیت که در دواخانه هاست و قدما آنرا طوپاز میخواندند دارای رنگی زرد است مانند زر و این همان طوپاز واقعی است که از فسفات متبلور آهک بدست می آید. زبرجد برنگهای فراوانی است و مشهورترین رنگهای زبرجد، سبز روشن است مانند رنگ آب دریا اما اندکی به زردی میزند، شفاف و بشکل منشورهای مسدس بلور و دارای یک رأس دو ضلعی است. گاه نیز قطعات زبرجد مانند زمرد استوانه ای شکل است ، این سنگ خیلی سخت نیست و در برزیل ، سیبری ، مصر و برخی از جزایر بحر احمر بدست می آید. ( از دائرةالمعارف بستانی ) :