زبان سانسکریت
معنی کلمه زبان سانسکریت در دانشنامه عمومی

زبان سانسکریت

معنی کلمه زبان سانسکریت در دانشنامه عمومی

سانسکریت یا سَنسکریت ( saṃskṛtam संस्कृतम् ) زبان باستانی مردم هندوستان و زبان دینی مذاهب هندوییسم، بودیسم و جاینیسم می باشد که از دیدگاه زبان شناسی با زبان پارسی باستان ، هم ریشه است و زبان سانسکریت؛ از خانواده یِ زبان های هندوآریایی به حساب می آید. نسک ارجمند وداها به این زبان است. در دوره یِ نوین، دانش سانسکریت کمک بسیاری به خوانش نبشته های این دو زبان باستانی کرده است. سانسکریت یکی از زبانهای رسمی ایالت اوتاراکند هند است . ویکی پدیا نسخه سانسکریت دارد که در سال ۲۰۰۳ راه اندازی شده است.
واژه یِ سانسکریت از واژه یِ«سامس کَرْتَه» ( خودساخته ) مشتق شده و به معنی خودسازه است. این واژه بعدها معنی «فرهنگی» به خود گرفت و زبان سانکریت ( سانسکریت واک ) به معنی زبان فرهنگ بالا استفاده شد. به این زبان اصطلاحن دِوا باگا نیز گفته می شود که به معنی «زبان خدایان» است. [ نیازمند منبع]
متن های این زبان به سالهای ۱۵۰۰–۱۲۰۰ پیش از میلاد مسیح برمی گردد.
نوشته هایی که به هزاره های پس از میلاد و ۱۵۰۰ سال پیش برمی گردد.
زبان سانسکریت تا قرن هجدهم ناشناخته بود. در این زمان استعمارگران انگلیسی که در هند به سر می بردند، در منطقه گجرات و رود سند متوجه شدند که واژگان مشترک و تشابه آوایی بین زبان اهالی این منطقه با زبان های اروپایی وجود دارد و در این خصوص بیشتر تحقیق کردند. در نتیجه اعلام کردند که سانسکریت زبانی کهن و خواهر زبان های آرین است. بعدها معلوم شد که واژگانی از این زبان در همهٔ زبان های شبه قاره وجود دارد و با زبان پارسی باستان مشابهت هایی وجود دارد؛ مثلاً واژگانی مانند: آواز - خاکی - خیمه - دروازه - درست - درگاه - دربار - دستور - دل - دلیر - پنج اب - روز - روزنامه - رهنامه - روغن - زور - سرخ - شاه - پادشاه - شکر - شمشیر - کمر - بازو - شوروا - صوفی - درویش - جشن - فرمان - فرار - گرم - میر - مهربان - ناودان - نماز ( نمزته ) - نمک - نیک - واپس - جوان - آهو - ابرو - استر - انبه - بازو ( بهو ) - ایزد - بور - بهره - پاره - پا - لنگ - پنج - پند - تار - جمشید - خاموش - چهار - چرم - چلو - داس - دختر - خوب - رام - رنگ - دیبا - دود ( عود ) - زار - ستون - شترنگ - شرتا ( باد ) - سومه نات - شالی - طاووس - فلفل - کافور - کر - کف - گاری - گرگ - لیمو - ماهی - مرد - زن - مزد - مست - نه - مه - به به ( بهجه ) ماست - ماه - میدان - میان - میز - نارگیل - ناو - نیلوفر - هزار - نمد - هفت - هشت - هسته - یاسمن/جاسمین/ - یوغ/یوگ - ، تارا ( ستاره ) - مهرو… با اختلافاتی در آوا، در بیشتر زبان ها وجود دارد. در هند زبان سانسکریت بیشتر به خط برهمی نوشته می شد، اما امروزه زبان سانسکریت به خط دیواناگری نوشته می شود که خط رسمی زبان هندی است. دولت هند اخیراً توجه مهمی به رسمی کردن این زبان در تمام هندوستان نشان داده است. البته این توجه دولت ناریندرا مودی و خانم اسمرتی ایرانی وزیر علوم و منابع انسانی با واکنش های منفی نیز روبرو شده است.
معنی کلمه زبان سانسکریت در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه زبان سانسکریت

معنی کلمه زبان سانسکریت در ویکی واژه

سانسکریت
زبان سانسکریت، نیای همه زبان‌های هند و اروپایی یا زبان فارسی شناخته شده اما در مورد محل و مکان نخست ایشان که هندوستان معرفی می‌شد، اکنون منسوخ شده است. استنتاج کلی از اصطلاح سه بخشی سانس - کِر - ایت به زبان معیار باستان چنین می‌نماید که ایشان صحراگردان خانه‌بدوش، و بدون گله، انس گرفته با سگ، دائم در پی شکار، به هرسو، کورمال کورمال در حرکت بودند.

جملاتی از کاربرد کلمه زبان سانسکریت

از این باب دکتر فتح‌الله مجتبایی که کتاب نحو هندی و عربی را نوشته‌است، ثابت کرده که نحو عربی متأثر از نحو سانسکریت است و ابوریحان کتاب‌های زیادی را از زبان سانسکریت به عربی ترجمه کرده‌است.
گفته می‌شود این جشنواره از یک کتاب بودایی چینی که در ژاپنی «اورابُن سوترا» (به سانسکریت اولامبانا) خوانده می‌شود، اتخاذ شده‌است. به رغم ادعای اینکه این کتاب ترجمهٔ یک اثر بودایی از سرزمین هند است، صاحب نظران هیچ مدرک و نشانه‌ای دال بر وجود کتاب اصلی به زبان سانسکریت پیدا نکرده‌اند. احتمال دارد که این کتاب ریشهٔ چینی داشته باشد. چین جایی است که تعظیم و تکریم ارواح نیاکان قرن‌ها بود که به صورت یک سنت جا افتادهٔ دینی وجود داشت. در هر صورت این سنت در ژاپن نیز ریشه دواند و گل کرد. ریشه‌های این سنت حداقل به قرن هفتم بر می‌گردد.
کتاب هزار و یک شب به سه نسخه تقسیم می‌شود: نسخه هندی که پیش از دوره هخامنشی به زبان سانسکریت نوشته شده، نسخه ایرانی که ترجمه‌ای از نسخه سانسکریت به فارسی باستان است و نسخه عربی که در دوران هارون الرشید از زبان پهلوی به عربی ترجمه شده. می‌توان گفت در تمام ترجمه‌ها تعدادی داستان جدید به آن اضافه شده‌است.
در زبان ارمنی به خورشید «آرِوْ»، «آرِگاک» گفته می‌شود و در ارمنی باستان «آرپی». کلمه آرِوْ به واژه راوی در زبان سانسکریت بسیار نزدیک است کلمه آرِگاک مرکب از دو کلمه آرِگْ و آکِنْ است که به معنی سرچشمه گرما و نور یعنی همان زندگی است.
در خصوص نحوه نامگذاری روستا، برخی معتقدند چون در حوالی آن روستا، حیوان آهو به تعداد زیاد زندگی می‌کرده، پس نام روستا را آهو نام نهادند. نظر دیگری معتقد است واژه آهو در زبان سانسکریت «آسورا» می‌باشد که از ریشه آسو یا آهو به به معنی زندگی و توانایی می‌باشد. بنار مندرجات تاریخی، آهو یکی از ایزدان آریایی بوده‌است و کلمه در مفهوم اولیه باقی‌مانده و تا امروز نیز حفظ شده‌است.
ماتسیا (در زبان سانسکریت به معنای ماهی) اولین نمود (نزول از مرحلهٔ بالاتر عرفانی به مرحلهٔ پایین‌تر) ویشنو است.
سرزمین مکران که یونانی‌ها آن را «گدروزیا» نامیده‌اند. در زمان قدیم در سرزمین مکران باتلاق بسیار وجود داشت و «اراینا» یا «ایرینا» در زبان سانسکریت به معنی باتلاق است و برخی معتقدند از ترکیب این کلمه با کلمه «مکا» کلمه‌ای پدید آمد که به مرور زمان به مکران تبدیل شد.
ارنست کوهن در دانشگاه‌های برلین و توبینگن تحصیل کرد و در سال ۱۸۶۹ با ارائه رساله‌ای در مورد کَچایَنه، زبان‌شناس، با عنوان «نمونه‌ای از کچاینه‌پکارنه‌ئه» دکترای خود را دریافت کرد. در سال ۱۸۷۱، او نشان شایستگی خود را در رشته‌های زبان سانسکریت و زبان‌شناسی تطبیقی از دانشگاه هاله-ویتنبرگ دریافت کرد و در سال بعد به عنوان استاد به دانشگاه لایپزیگ نقل مکان کرد. در سال ۱۸۷۵، او استاد تمام‌وقت دانشگاه هایدلبرگ شد و از سال ۱۸۷۷ تا ۱۹۱۷ به عنوان استاد زبان‌شناسی ایرانی و مطالعات هندواروپایی تطبیقی در دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ خدمت کرد.
آثار نخستین ادب هند، بیشتر شفاهی بوده‌اند و سینه به سینه منتقل می‌شده‌اند. ادبیات سانسکریت با پیدایش ریگ ودا مجموعه‌ای از سرودهای مقدس هندوان در ۱۵۰۰–۱۲۰۰ پیش از میلاد آغاز می‌شود. به نظر می‌رسد حماسه‌های رامایانا و مهاباراتا در زبان سانسکریت، پایان هزاره اول پیش از میلاد نوشته شده باشند. نمونه‌هایی از آثار ادبی نیز در زبان‌های «کانادا» و تلوگو مربوط به سده‌های پنجم و یازدهم پیدا شده‌است. پس از آن، آثار دیگری در زبان‌های مرهتی و بنگالی و فارسی و اردو و دیگر زبان‌های هندی تولید شده‌است.
گفته شده منشأ واژه سند از اصطلاح سِندهو (به معنی رود) در زبان سانسکریت است که اشاره ای به رود سند دارد.