رخام. [ رُ ] ( ع اِ ) سنگ سپید و نرم. ( غیاث اللغات از منتخب اللغات و صراح اللغه ). مرمر. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( مهذب الاسماء ) ( دستوراللغة ) ( دمشقی ). سنگی است سفید یا سفید زردرنگ یا سفید مایل به سیاهی که نام دیگرش مرمر است. ( فرهنگ نظام ). سنگی است سپید نرم و آن را انواع است برنگ می و زرد و برنگ زرزور که مرغی است سیاهرنگ. ( آنندراج ). مرمر سفید. ( ناظم الاطباء ). مرمر صاف و سپید که با عربی مشترک است. ( از شعوری ج 2 ص 24 ). نوعی از سنگ است و آن زرد و سفید و سرخ می باشد وبهترین آن سفید است و گویند بغایت صلب و سخت می باشدو بعضی دیگر گویند بسیار نرم می شود و گویند عربی است. ( برهان ) ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی کتابخانه مؤلف ). سنگی بغایت صلب و سخت که زرد و سپید و سرخ میباشد. ( ناظم الاطباء ). سنگی سفید معروف است. ( نزهة القلوب ). در برهان نوشته که اقسام آن زرد و سرخ نیز می باشد و در خیابان نوشته که سنگ مرمر است. ( غیاث اللغات ). سنگ نسو. ( نصاب الصبیان ). نوعی از احجار است ، زردسیاه خمری رنگ و سپید زرزوری بود و بهترین آن سفید بود. ( از اختیارات بدیعی ) : آنجا [ به سمنگان ] کوههاست از سنگ سپید چون رخام. ( حدود العالم ). ز سنگ و ز گچ ساخته وز رخام وز آن گوهری کش ندانیم نام.فردوسی.صدوشصت بالای زرین ستام دو پیل از سپیدی چو کوه رخام.اسدی.ره کوشک یکسر ز ساده رخام زمین مرمر و کنگره عود خام.اسدی.گرت خوش آمد طریق این گروه پس به بیشرمی بنه رخ چون رخام.ناصرخسرو.وگرنه همچوفلان و فلان ز بیشرمی به پیش خلق رخان چون رخام باید کرد.ناصرخسرو.منگر به مَثَل جز از ره عبرت رخساره زشت چون رخامش را.ناصرخسرو.نباشد به قیمت چو سیم سپید اگرچه سپید است و روشن رخام.ناصرخسرو.آنگاه سلیمان بفرمود تا ستونها برآورند از چل گز از سنگ رخام. ( قصص الانبیاء ص 175 ). و از جمله آن دو ستون که در پیش درگاه بودست مربع است و از سنگی سپید کردست مانند رخام و در همه پارس ازآن سنگ هیچ جای نیست. ( فارسنامه ابن بلخی ص 126 ). و زمین آن [ جامع دمشق ] از رخام رنگ در رنگ درافکندند و روی دیوارها همچنین رخام و ستونهای رخام بغایت نیکو. ( مجمل التواریخ و القصص ).
معنی کلمه رخام در فرهنگ معین
(رُ ) [ ع . ] (اِ. ) مرمر، سنگ مرمر.
معنی کلمه رخام در فرهنگ عمید
مرمر، سنگ مرمر.
معنی کلمه رخام در فرهنگ فارسی
مرمر، سنگ مرمر، یک قطعه ( اسم ) گونهای سنگ آهکی است که شفاف است و تا حدی قابلیت صیقل شدن را دارد و چون باسانی به صورت لوح در میاید از آن جهت در کتیبه روی آرامگاهها سنگ قبر مجسمه پایه چراغ و ظروف تجملی بکار میرود . رخام دارای رنگهای قهوهای و زرد و سبز و نارنجی میباشد و بدین جهت پس از صیقل حالت تموج و منظرهای زیبا می یابد . رخام آهکی این نوع را نامند در مقابل رخام گچی که زیاد شفاف نیست و فاقد رگه است و ترکیبش بجای آنکه از کربنات کلسیم باشد از سولفات کلسیم و سفید رنگ است و بر خلاف رخام آهکی در برابر اسیدها جوش نمی کند . از رخام گچی هم برای ساختن لوحه و سنگ قبر استفاده کنند و آن به رخام ابیض مشهور است سنگ سپید و نرم
رُخام (alabaster) نوعی سنگ گچ روشن رنگ یا سفید، نیمه شفاف و نرم دانه. در طبیعت به وفور یافت می شود و به مرمر شباهت دارد. رخام ماده ای است نرم، خال خال یا رگه دار، که به سهولت کنده کاری می شود و در ساختن مجسمه از آن بهره می برند، ولی به ندرت در مجسمه سازیِ بیرون ساختمان به کار می رود.
معنی کلمه رخام در ویکی واژه
مرمر، سنگ مرمر.
جملاتی از کاربرد کلمه رخام
خانوادهٔ مارخام به ایالات متحده مهاجرت کردند و جان مارخام مزرعهای در لاکراس در ایالت ویسکانسین خرید. آلبرت دو بار به دیدن خانوادهاش رفت و تحت تأثیر آنجا قرار نگرفت. به نظر او قطارها کمسرعت، هتلها نامعتبر و همسفران قاتل بودند. با اینحال، او تحت تأثیر حیات وحش و عظمت درهٔ میسیسیپی قرار گرفت و از او برای شکار به همراه ژنرال مکنزی در سرزمین هند دعوت به عمل آمد. او عاشق شکار انواع جانوران بود. تنها باری که از شکار ابراز انزجار کرد، مربوط به مرگ زجرآور نهنگهایی بود که در سفرهای قطبی مشاهده کرده بود.
مارخام کتابها و مقالات متعددی دربارهٔ کاوشهایش و همچنین دو زندگینامه نوشت. زمانی که از سال ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۲ در اقیانوس آرام مستقر بود، فهرستی از مرغان دریایی اقیانوس آرام را تهیه کرد که در سال ۱۸۸۲ توسط پرندهشناس هوارد ساندرز منتشر و در سال ۱۸۸۳ توسط آزبرت سالوین تجدید چاپ شد. سالوین به افتخار نقش آلبرت در علم، پرندهای را با نام مرغ طوفان مارخام نامگذاری کرد.
صبح از این معنی نماید هر نفس دست سپید تا بیفزود بدان صحن سرایش چون رخام
فرغانی دو کتاب دیگر به نامهای الکامل فی الاسطرلاب و فی صناعة الاسطرلاب نیز داشته که نسخههایی از این کتاب اخیر در کتابخانههای ملی برلن و پاریس موجود است. ابن ندیم در الفهرست (چاپ افست بیروت ۱۹۶۴، ص ۲۷۹) کتاب دیگری به نام کتاب عمل الرخامات به او نسبت دادهاست که بعضی آن را مربوط به ساختن شاخص آفتابی دانستهاند.
آلبرت مارخام پنجمین پسر کاپیتان جان مارخام بود که به دلیل بیماری با درجهٔ ستوانی از نیروی دریایی بازنشسته شد. پدربزرگ جان مارخام، ویلیام مارخام، اسقف اعظم یورک بود. آلبرت پسرخاله و دوست نزدیک سر کلمنتز مارخام بود.
در سال ۱۸۶۸، مارخام به عنوان ستوان اول در کشتی اچاماس بلانچ در ایستگاه استرالیا منصوب شد جاییکه او به سرکوب تجارت غیرقانونی بردگان میان کوئینزلند و جزایر جنوب اقیانوس آرام کمک میکرد.
ز سنگ و ز گچ بود و چندی رخام وزان جوهری کش ندانیم نام
فی زمان سجع الطیر علیالغصن رخاما و اوان کشف الورد من الوجه اللثما
«ترکی» آن دل که نسوزد به غریبی حسین دل مخوانش که بود سخت تر از سنگ رخام
آتوسا حجازی در فروردین سال ۱۳۹۵ مربیگری تیم فوتسال هنرمندان زن شامل پرستو صالحی، آزاده زارعی و شراره رخام را به عهده گرفت. او همچنین کاپیتان تیم «یاران حجازی» است که به انگیزه زنده نگه داشتن نام پدرش ناصر حجازی و همچنین حضور و بیان قدرت فوتبال زنان ایرانی ایجاد کرده است.
نه نسیم سحری بگذرد از سنگ رخام داد از دست عوام
در سال ۱۸۵۶، مارخام در ۱۵ سالگی به نیروی دریایی سلطنتی پیوست و هشت سال اول زندگی کاری خود را در ایستگاه چین گذراند. او بعدها در کشتیهای اچاماس کامیلا، اچاماس نایجر، اچاماس رتریبیوشن، امپریوز، اچاماس کروماندل و اچاماس سنتور خدمت کرد.
چو زر پخته شود با رضاش خام رخام چو عود تر بشود با رضاش خشک خشب
نسبت در گر کند او با رخام گر همه ناپخته شد این بار خام
ره کوشک یکسر ز ساده رخام زمین مرمر و کنگره عود خام