رحیب

معنی کلمه رحیب در لغت نامه دهخدا

رحیب. [ رَ ] ( ع ص ) فراخ. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) : همتی عالی و نعمتی متوالی و کنفی رحیب و مرتعی خصیب. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 286 ). || فراخ سینه. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ). رحیب الصدر؛ واسعالصدر. ( ناظم الاطباء ). فراخ سینه. ( یادداشت مؤلف ) ( از اقرب الموارد ). || بسیارخوار. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). پرخور. ( از اقرب الموارد ). رَژْد. اکول.

معنی کلمه رحیب در فرهنگ معین

(رَ ) [ ع . ] (ص . ) فراخ ، گشاده . رحیق (رَ ) [ ع . ] ۱ - (ص . ) خالص . ۲ - (اِ. ) شراب بی غش و ناب .

معنی کلمه رحیب در فرهنگ عمید

۱. فراخ، وسیع، جای فراخ.
۲. اکول، پرخور.

معنی کلمه رحیب در فرهنگ فارسی

( صفت ) فراخ گشاده .
همتی عالی و نعمتی متوالی و کنفی رحیب و مرتعی خصیب یا فراخ سینه .

معنی کلمه رحیب در ویکی واژه

فراخ، گشاده. رحیق (رَ)
خال
شراب بی غش و ناب.

جملاتی از کاربرد کلمه رحیب

آمال را خزانهٔ تو منهلی بزرگ و اشراف را ستانهٔ تو منزلی رحیب
أیمن زیدان با نام کامل أیمن غالب زیدان (زاده ۱ سپتامبر ۱۹۵۶ در رحیبه، ریف دمشق) بازیگر سینما و تلویزیون اهل کشور سوریه است.
مرحبا گوید بر این وضع بدیع و رای نیک آفرین خواند بر این فکر خوش و بزم رحیب
و قیل: هو الّذی یعرف بالابنة، روی عن النّبی (ص) الا اخبرکم باهل الجنّة کلّ ضعیف متضعّف لو یقسم علی اللَّه لأبرّه، الا اخبرکم باهل النّار کلّ عتلّ جوّاظ مستکبر، و عن شداد بن اوس: «قال: قال رسول اللَّه (ص): لا یدخل الجنّة جوّاظ و لا جعظریّ و لا عتلّ زنیم». قال: قلت فما الجواظ؟ قال: «کلّ جمّاع منّاع». قلت: فما الجعظریّ قال: «الفظّ الغلیظ» قلت: فما العتلّ الزّنیم! قال: «کلّ رحیب الجوف اکول شروب، غشوم، ظلوم».