رؤیت
معنی کلمه رؤیت در فرهنگ عمید
۲. دیدار.
معنی کلمه رؤیت در ویکی واژه
رؤیة
دیدن.
دیدار، دید.
واقع بینی، حقیقت - جویی، نمایاندن مناظر زندگی بی کم و زیاد و دخل و تصرف.
جملاتی از کاربرد کلمه رؤیت
بی جمال تو مرا شب نشود هرگز روز از جهان می شنوم وعدهٔ رؤیت فرداست
پرتره خمینی در سمت راست و در خمیر کاغذ که در مقابل نور از دو طرف قابل رؤیت است. نخ امنیتی آن از نوع متالایز با عرض ۲٬۱ میلیمتر به صورت پنجرهای که عبارت ۱۰۰۰۰ ریال به صورت فارسی و لاتین روی آن نمایان است. استفاده از الیاف نامرئی فلورسنت در خمیره کاغذ به رنگهای سبز، آبی، زرد و قرمز در رو و پشت اسکناس که در مقابل تابش اشعه ماوراءبنفش قابل رؤیت است.
بصر را چون بحدی نیست حدت که اندر سیر قلبی گاه رؤیت
و نیز گویند که: «حُبّ» اسمی است مر صفای مودت را موضوع؛ از آنچه عرب مر صفای بیاض انسان چشم را «حبّة الانسان» خوانند(!)، چنان که صفای سویدای دل را «حبّةُ القلب». پس این یکی محل محبت آمد و آن یکی محل رؤیت از آن معنی را که دل و دیده اندر دوستی مقارن بودند.
بدان که به حکم اصول این جمله عبارت بود از علم و علم بی یقین بر صحت آن معلوم، خود علم نباشد و چون علم به حاصل آمد غیب اندر آن چون عین باشد؛ از آنچه مؤمنان فردا مر حق تعالی را ببینند هم بدین صفت بینند که امروز میدانند اگر بر خلاف این بینند یا رؤیت مصحح نباشد فردا و یا علم درست نیاید امروز و این هردو طرف خلاف توحید باشد؛ از آنچه امروز علم خلق بدو درست باشد و فردا رؤیتشان درست. پس علم یقین چون عین یقین بود و حق یقین چون علم یقین و آنان که به استغراق علم گفتهاند اندر رؤیت، آن محال است؛ که رؤیت مر حصول علم را آلتی است چون سماع و مانند این. چون استغراق علم اندر سماع محال بود، اندر رؤیت نیز محال بود. پس مراد این طایفه بدین علم الیقین علم معاملات دنیاست به احکام اوامر و از عین الیقین علم به حال نزع و وقت بیرون رفتن از دنیا و از حق الیقین علم به کشف رؤیت اندر بهشت و کیفیت اهل آن به معاینه. پس علم الیقین درجهٔ علماست به حکم استقامتشان بر احکام امور، و عین الیقین مقام عارفان به حکم استعدادشان مر مرگ را و حق الیقین فناگاه دوستان به حکم اعراضشان از کل موجودات. پس علم الیقین به مجاهدت و عین الیقین به مؤانست و حق الیقین به مشاهدت بود واین یکی عام است و دیگر خاص و سدیگر خاص الخاص و اللّه اعلم بالصواب.
استهلال (هلالبینی، بَرنبینی) تلاش برای رؤیت هلال ماه را گویند. این عمل دارای ارزش نجومی است، زیرا ماه قمری ممکن است ۲۹ یا ۳۰ روزه باشد و مشاهده ماه نو گاه کاری دشوار و نیازمند محاسبات نجومی است. از نظر اسلام نیز این کار مهم و مستحب محسوب میشود. زیرا مناسبتهای دین اسلام بر مبنای گاهشمار قمری تنظیم شدهاست.
ور هست و رؤیت وی بهر تو شد میسر آنگه توان زیارت بشمرد آن لقا را
ای تو ظاهر به کسوت اطوار وی تو پنهان ز رؤیت ابصار
منصبی کانم ز رؤیت محجبست عین معزولیست و نامش منصبست
گفت یارب آن چه دور رحمتست آن گذشت از رحمت آنجا رؤیتست
دامنهٔ این کوه از گدازههای فورانهای گذشته تشکیل شدهاست. گدازههای فوران سال ۱۹۴۴ هنوز به خوبی قابل رؤیت هستند و با گیاهان پوشیده نشدهاند. در بخشهای کمارتفاع این دامنهها، پوشش گیاهی به صورت تاکستان است.
از آن که رؤیت تو نقد نیست امروزم فتاده جان به تنم همچو جنس تاوانی
رؤیت «خیرالهدی حق الیقین »ش کرده دل بر «صراط المستقیم »ش عقل دانا ساخته