دگرش
معنی کلمه دگرش در ویکی واژه
دگرش (جمع دگرشها) [دِگَرِشْ]
چگونگی/کیفیت دگریدن: دگرش زندگی کاری به بازنشستگی برای همه چالشزا است.
جملاتی از کاربرد کلمه دگرش
هرکه را دیده برکنی ز سرش دهی از شیشه، چشمک دگرش
قانون شکسته مطرب ما را و همچنان ضربت ز ضربت دگرش دلنوازتر
ساختارهای ویدمناشتاتن باید در یک بازه دمای خاص شکل بگیرند و به مرور زمان بزرگتر شوند. برای مثال در فولاد کربنی، ساختارهای ویدمناشتاتن اگر موقع برگشت دادن در حدود دمای ۲۶۰ درجه سانتیگراد برای مدت طولانی باشند شکل میگیرد. این ساختارها یا تشکیل شکلی سوزم مانند میکنند یا رشد ظرف مانند سمنتیت در مرزهای کریستالی مارتنزیت میکنند. این افزایش شکنندگی فلر تنها با دوباره کریستال کردن به دست میآید. ساختارهای ویدمناشتاتن از دگرشکلیهای آهنکه گاهی در فلز کربن رخ میدهد ایجاد میشوند، اگر مقدار کربن کمتر ولی نزدیک ترکیب اوتکتوید (۰٫۸٪ کربن) باشد. این اتفاق تا زمانی که نخهای فریت در پرلیت باشد ادامه پیدا میکند.
عذرهای دگرش هست و نگوید زین بیش ناپذیرفته بود عذر چو بسیار بود
ساختار بلوری یا کریستالی ویژه فلزهاست. فلزهایی که دو یا چند ساختمان بلوری پایدار داشته باشند، دگرشکلی هستند. این شرایط بستگی به دما و فشار دارد. ساختارهای بلوری با استحاله میتوانند به یکدیگر تبدیل شوند. دگرشکلها حجمهای متفاوتی دارند و در نتیجه تنشهای متفاوتی در سطحشان پیدا میشود؛ مثلاً آهن دارای دو دگرشکل آلفا و گاما است که اهمیت ویژهای دارند. منگنز، کبالت، قلع، تیتانیم، زیرکونیم و تلوریم نیز از این دست فلزهای دگرشکل هستند.
ازیشان دو بهره به افسون ببست دگرشان به گرز گران کرد پست
حقا که به افسون دگرش خواب نیاید آن کس که شبی بشنود افسانه ما را
از ایشان دو بهره به افسون ببست دگرشان به گرز گران کرد پست
آسمانی دگرش گردانند بر زمینی دگرش بنشانند
ارنست کوهن (۷ مارس ۱۸۶۹ - ۵ مارس ۱۹۴۴) شیمیدان یهودی اهل هلند بود که بیشتر بخاطر کار بر روی دگرشکلی فلزات شناختهشدهاست. کوهن شیمی را زیر نظر سوانت آرنیوس در استکهلم، هانری مواسان در پاریس و یاکوبوس هنریکوس وانتهوف در آمستردام آموخت.
گیرم امروز به تو داد چو شب را بدهی بهر فردات جهان دگرش کو و کدام
از روی پیوند دادهشدن به نژادپرستی، حمید دباشی و گلبرگ باشی خواهانِ دگرش یا زُدایشِ این چهره شدهاند.
یک روز گر از زلف تو دل باز گرفتیم روز دگرش باز بخال تو سپردیم
وان دگرش شرک جلی را بکار قاتل هر شرک منش ذوالفقار